ایرانی، تو ناجی ایرانی

می توانیم یک عمر ناله و زاری کنیم
و می توانیم هم یک روز بجنگیم و رها شویم.
انتخاب با ماست.
چهارشنبه ۵ شهریور, ۱۳۹۳ @ ۱۹:۴۰
ابتدا باید تعریف درستی از اپوزسیون داشت. به نظرم اکثر قریب به اتفاق این نیروهای مخالف نظام اپوزسیون نیستند و فقط مخالف نظام هستند. اپوزسیون به نیروی مخالفی گفته میشود که توان بسیج نیروی مردمی را دارا باشند. این توان به صورت تولید تفکر سیاسی متضاد درحاکمیت و قدرت در عمل خود را نشان میدهد. یعنی در وحله اول داشتن نیروی بالقوه مردمی در ایجاد جنبش یا حرکت اجتماعی و داشتن عملکرد متضاد تفکر ولایت فقیهی. و در مرحله دوم نیرویی که توان رهبری جنبش اجتماعی که محصول شکافهای عمیق اجتماعی و یا در نتیجه سرکوب ایجاد میشوند را میتوان اپوزسیون نامید.
اکثر مدعیون اپوزسیون دنبالهرو جنبشهای اجتماعی مردمی هستند. نقش آنان در ایجاد این جنبشها هیچ بوده و حتا در برایند شرکت در این جنبشها عاجزند چه برسد به رهبری کردن ان. اصلیترین کار تمایز نیروهای مخالف از اپوزسیون و در نهایت ساخت اپوزسیون واقعی از درون سازماندهان و شرکتکنندگان درون این جنبشهای اجتماعی است مثل جنبش زنان، کارگران، جنبش برابری خواه و مترقی ملل و اقوام، جنبش دانشجویان، تبعیض دیدگان ایدئولوژیک، پرستاران و سایر.
۲
متاسفانه جایگاه اپوزسیون از طرف مدعیون بیعمل مفسر یا سیاسیون متظاهر یا رهبران خودخوانده یا احزاب و سازمانهای بدون پایگاه اجتماعی و یا اپوزسیون قلابی تحمیلی و هدایت شده از داخل نظام و دستگاههای اطلاعاتی به انحصار درآمده است.
باید به این انحصار آنان پایان داد. رسانههای بین المللی و حقیر امروزین نیز با مشهور کردن این تیپ افراد تکراری در برنامههای تفسیری و خبری خود دقیقن از ساخت اپوزسیون واقعی جلوگیری میکنند. پایان انحصار طلبی این مدغیان دروغین مهمترین گام است.
نگرشی تاریخی کوتاه به رهبران ۳۵ساله احزاب به ظاهر اپوزسیون که همچون ولی فقیه رهبر مادام العمر هستند و یا عملکرد دموکراتیک ادعایی آنها در داخل جامعه بوروکراتیک حزبی و سازمانی که با کوچکترین مخالفتی انشعابهای متعددی را تجربه کردند. یا نگرش تفکر مرد سالارانه حاکم در درون همه این احزاب و سازمانها که بهسان ولایت فقیه زن را در پایگاه تشکیلاتی خود برده و یا در نهایت منشی میبینند. و یا کشیدن مرز خودی و عیر خودی در تفکر و عملکرد در برخورد با مخالفین سازمانیشان بسان ولایت فقیه بوده است. این نیروها در جامعه جهانی فعلی با پیشرفت تکنولوژی از طرف مخاطبین همیشه زیر نظر تودهها و مخصوصا مردم داخل ایران بوده و هستند.
عملکرد تاریخ مبارزات سیاسی این قسم اپوزسیوننما در سه حالت موفق عمل کرده، اول در تداوم حیات ۳۵ساله رژیم جنایتکار ولایت فقیه، دوم در شکستن اعتماد اجتماعی و مردمی و بر باد دادن آرزوی تغییر اجتماعی توسط آنان و ایجاد یاس و ناامیدی کشنده مابین تودهها و سوم در نهایت برآورده کردن آرزوی ولایت فقیه از پدیدار نیامدن نیروی بالقوه و خطرناک و متحد که میتوانست بازوی اصلی یا سخنگو و سازمانده یا رهبر و یا حامی و پشتیبان حرکتها و جنبشهای اجتماعی میتوانست گردد. بنابر این رژیم با فراغت تمام به سرکوب جنبشهای زنان و کارگران و دانشجویان و ملیتها و معترضین صنفی و دگراندیشان با سبعییت تمام ادامه داده و میدهد. با گسترش اعدامها فضای رعب و وحشت را ساخته و فارغ از بازتاب جهانی سرکوب و جنایت نه تنها کاسته نشده بلکه هر روز بر وسعت و شدت ان افزوده گشته است.
۱
با دلی پر درد ادعا میکنم اپوزسیوننماها اگر مدعی هستند که در این جنایت سهمی نداشتند اما در گذرگاه تاریخ ثابت شده است روشنفکر سیاسی غیرمسئول شریک این جنایتها بوده و هستند. هر چند به صورت مستقیم در این جنایتها دستی نداشتند.
بخشی از این اپوزسیون نماها یا به لحاظ داشتن منافع شخصی یا خانوادگی در بین سران مافیای غارتگر و بخشی دیگر برای افشا نشدن سندهای ننگین همکاری با رژیم و دستگاههای امنیتی در گذشته ننگین فعالیت سیاسیشان سعی در حفظ نظام دارند. پایان رژیم و افشا اسناد یعنی بسته شدن دکان سیاسی چند دهنه آنان و پایان منافعشان. این قسم همیشه با ساخت تئوری و تفکر کم خطر برای نظام از جمله اصلاحطلبی یا تغییر جزئی به دستاورد جنبشهای ایجاد شده خیانت کرده و منحرفشان ساختند، اینان توانستند رژیم را از بحرانهای سیاسی اقتصادی و اجتماعی داخلی و خارجی ویرانگر نجات دهند.
همه این اضداد متضاد اما متحد در نقاب اپوزسیون با حفظ سمت و القاب رنگارنگ و منافع حقیر حزبی و سازمانی جایگاه اپوزسیون واقعی را اشغال کردند و همیشه مانع جدی بودند در ایجاد جبهه اتحاد عمل تمامی نیروهای مترقی و ساخت اپوزسیون واقعی. از این منظر در تداوم این جنایتها و ادامه اسارت ملیونها انسان در بند ولایت فقیه روزی در دادگاه عدل مردمی در دادگاه تاریخی محاکمه خواهند شد. اکنون در دادگاه وجدان بازماندگان قربانیان و همه مردم ایران به محاکمه کشیده شدهاند. حکم مردمی برای آنان بیاعتمادی و بیاعتنایی به آنان است
۳
نیروی اپوزسیون واقعی در اصل صاحبان اندیشه مدرن سکولار و برابریطلب و آزادیخواه در عملکرد مبارزاتی هستند که از دل جنبشهای مردمی بیرون آمدهاند عملکرد و سابقه مبارزاتی و تفکر متمایز آنان را متمایز میکند احزاب و سازمانهایی هستند که با فراخوانی بخشی از مردم را بسیج کرده و به صحنه مبارزاتی میکشانند، و یا افراد یا نیروهای کوچکی هستند که تشکلهای لازم ندارند و متاسفانه از طرف اپوزسیوننماها با شانتاژ سیاسی یا انحصارطلبی یا گمنام ماندند و یا منفعل.
اپوزسیون واقعی حول حوش این شعار مبارزاتی میبایست به ایجاد اتحاد عمل انقلابی و ساخت الترناتیو حقیقی اقدام عاجل کند. وبه اتحاد مبارزاتی تمامی نیروهای مترقی در درون جنبش زنان کارگران دانشجویان دگراندیشان برابریخواهی ملی و همه ستمدیدگان جامعه در درون جنبشها دامن زند تا آنان را علیه دشمن مشترک که همانا ولایت فقیه در ماسک حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بسیج نماید و به این ننگ بشرییت پایان دهد.
پیام به مردم شریف . برای نابودی این نظام طاعون زمانه که زمینه آن در حال حاضر کاملا” آماده است قدمهای اول را با شناخت کامل دور از هر ترسی و هرج و مرجی میتوان به آسانی بنیاد نهاد , برای سود جوئی از افراد سود جو و فرصت طلب در این لحطه حساس جوانان صادق خود باید بلافاصله شوراهای واقعی منتخب مردم محل خود را همراه ارگانهای ضروری آن تشکیل داده و تمام مردمی که مستحق این یارانه است فراخواند . شوراهای هر محل نماینده خود را با شوراهای محلهای دیگر هماهنگ کرده و بهمین شکل تا یک شورای مرکزی و فابل اعتماد ادامه داده در چنین شرایطی بآسانی همزمان میتوان هماهنگ شده این اعتراض را به اعتراض عمومی از طرف شوراهای منتخب مردم محل و منطق و بزرگتر و غیره تبدیل کدرد تا سودجویان را فاقد قدرت نمایند و هر شورای محل بکمک مردم محل مبارزه و امنیت و آسایش مردم را برای به هدف رسیدن نهائی سازمان داده و تنها راه پیروزی و جلوگیری از هرج و مرج در این شرایط حساس فعالیت مستمر شوراهای خواهد بود . به پیش پیروزی یعینا” بردا از آن ماست
سه شنبه ۲۲ اردیبهشت, ۱۳۹۴ @ ۰۰:۱۵
مجامع مخالف رژیم که دورادور دستی بر آتش دارند، روز بروز بیشتر و بیشتر میشوند.با اینکه از مردم میخواهند که متحد شوند خودشان هنوز نتوانسته اند جبهه متحدی ایجاد کنند. بقول شما نقش ادارجات ثبت احوال جنایات رژیم را بازی میکنندو با انتقاداتی که بر رژیم وارد میکنند بدون هیچ برنامه ریزی از مردم انتظار دارند که با یک قیام همگانی رژیم را پایین بکشند بدون اینکه اسباب وسایل کار را برای آنان فراهم کنند. حرفشان هم اینستکه ما هممه آنچه را که لازم هست برای شما میگوییم چرا حرکت نمیکنید.آنها با وجود سی و هفت سال مبارزات گفتاری هیچکدام هنوز نتوانسته اند جبهه ای در دل تشکلات مبارز داخل ایجاد کنند که رژیم را بچالش بکشد. بهمین دلیل گاهی تظاهراتی اعتراضی نسبت به محدودیتها و مظالم موجود صورت میگیرد که یا بوسیله مزدوران امنیتی سرکوب میشود یا مدیریت و منحرف میگردد ولی نتیجه ای حاصل نمیشود و رژیم هم کار خودش را میکند.
سه شنبه ۱ مرداد, ۱۳۹۸ @ ۲۲:۱۶
این دوره از تاریخ کشور ما یکی از کودن ذهن ترین و پرت ترین روشنفکران، اندیشمندان و فعالین سیاسی خود را در تمامی طول تاریخ خود را در حال تجربه کردن است. چه باصطلاح روشنفکران زمان ۵۷ که حتی این زحمت را بخود ندادند تا دو صفحه سخنرانی خمینی را در شانزده خرداد سال ۱۳۴۲ را بخوانند و کور و کر شده بودند، چه در شرایط امروز مملکتمان که همان کودن ذهنها نقش اپوزیسیون را بازی میکنند و به همین دلیل است که اساسا این اپوزیسیون منجمد ذهنی قادر به هیچگونه اثرگذاری و یا تغییر در جامعه را ندارند! هر کدام یک حزب و یا سازمانی بیست یا سی نفری را تشکیل داده اند و منافع ملی را قربانی خود شیفتگی و منافع گروهی و حزبی خود کرده اند! از این روست که عملا تبدیل به نیروهای بازدارنده شده اند!
گامی اساسی در مسیر درست
با درود به هم میهنان گرامی،
۴۰ سال رژیم مرگ و تباهی ولایت مطلقه فقیه درد مشترک همه ایرانیان میباشد. رهبران سیاسی گفتگو کنید!
این برای هر ایرانی وظیفهُ ملی است، ازشاهزاده رضا پهلوی، سازمانهای مجاهدین و چریکهای فدائی خلق، حزب سکولاردمکراسی، حزب سبزها، حزب سوسیال دمکراسی، حزب ایران آباد، جبهه دمکراتیک و جبهه آزادی ایران، احزاب و سازمانهای کُردستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان ایران، فعالین مدنی، همبستگی برای آزادی و حقوق بشر، مدافعان حقوق کودکان و زنان، سندیکاهای گارگری، تشکلات دانشگاهی و دانشجویی، کانون نویسندگان و هنرمندان، آزادیخواهان، ملی گرایان، مشروطه و جمهوری خواهان، تشکلهای کمونیستی و سوسیالیستی همبسته و متحد شویم تا بتوانیم کشورعزیزمان را از چنگال این آدمخوران آزاد نماییم!
مطلق اندیشی وخود خواهی چیزی جز جنگ، سرکوب، دشمنی و جداسازی به دنیا ارمغان نداده است. درنگ بیشتر، فجایع بیشتر.
بیاییم پایه های ایران آزاد فردا را با گفتگو، همکاری و همیاری ما امروز بنا کنیم.
اتحاد ما مرگ رژیم است!
ارادتمند سهراب پارسیان
شنبه ۲۷ اردیبهشت, ۱۳۹۳ @ ۰۰:۱۸
این الزاما چیز بدی نیست. هر چه باشد برخی افراد و گروه ها صرفا برای خودنمایی و روشنفکر نمایی به جمع اپوزیسیون پیوستند. نه انگیزه درستی داشتند و نه مبارزین پایداری بودند. جمعی دیگر هم صرفا از سر قدرت طلبی به مخالف خوانی پرداخته اند. طرفداران رژیم سابق از جمله این گروهها هستند که کری کری خوانی و مخالف خوانی را با مبارزه برای آزادی و دموکراسی اشتباه گرفته اند.
اپوزیسیون رژیم باید از وجود این افراد بی اعتقاد به آرمان و هدف ملی پاک شود تا بلایی که بر سر انقلاب ۵٧ رفت بر سر ان نیاید. این یعنی پاکسازی اپوزیسیون از فرصت طلبان و عافیت جویان.
آزادی و دموکراسی گوهرهای والا و ارزشمندی هستند و طبعا بهای سنگینی را طلب میکنند. طولانی شدن عمر این رژیم با همه بدیها و زشتیهایی که دارد, صفوف گرو ها و افراد را مشخص کرده و مبارزین خالص و خلص در راه آزادی و دموکراسی را رو آورده و به جامعه میشناساند.