ایرانیان و ورزش‌های فردی

ایرانیان و ورزش‌های فردی

در گفت‌وگو با کورش عرفانی، جامعه‌شناس
پانته‌آ بهرامی
————–

پانته‌آ بهرامی – سی‌امین دوره رقابت‌های المپیک در لندن پایان یافت. کاروان ایران با کسب ۱۲ مدال از این دوره تمام رکوردهای ادوار المپیک را چه از زاویه ارزش مدال و چه از نگاه تعداد مدال شکست.

دقت در نوع رشته‌های ورزشی موجود در کاروان ایران نشان می‌دهد که عمدتاً ایران در ورزش‌هایی که مبتنی بر زور، نیروی بازو و عدم نیاز به تکنیک‌های پیچیده و بالا باشد و در کل در رشته‌های و فردی موفق‌تر است.
ایران اگر چه در المپیک پکن در سال ۲۰۰۸ میلادی در سکوی ۵۱ ایستاد، ولی در المپیک لندن در رده هفدهم جدول توزیع مدال‌ها قرار گرفت. با ارج‌گذاری بر این نتایج مثبت، کاوش سطحی در رشته‌های ورزشی کاروان این کشور، نشان می‌دهد که پیروزی ایران عمدتاً در رشته‌های رزمی و فردی است. در رشته‌های تیمی نه تنها موفقیتی نداشته‌ایم، بلکه اساساً موفق به فرستادن ورزشکار در چنین رشته‌هایی نبود‌ه‌ایم.
فرایند اجتماعی شدن کار جمعی
علت عدم موفقیت در رشته‌های تیمی نداشتن ورزشکاران خوب نیست، بلکه عللی غیر ورزشی نیز در این میان وجود دارد. مثل نبود داشتن روحیه کار جمعی که در پیوند با نوعی فرایند اجتماعی شدن است. این فرایند اجتماعی شدن باید قبل از اینکه ورزشکار وارد حوزه مشخص ورزشی شود، در کل فرهنگ و روابط اجتماعی جامعه موجود باشد.
آزادی و احترام به حقوق شهروندی عناصری است که در هسته‌های کوچکتری مثل خانواده، مهد کودک و مدرسه شکل می‌گیرد. یکی از خصوصیات این گونه ارزش‌ها تقویت روحیه کار جمعی و تیمی است. بنابراین در حکومت‌های استبدادی، کار تیمی در مرکز توجه قرار نمی‌گیرد.
کورش عرفانی، جامعه‌شناس در تحلیل این وضعیت، ورزش فوتبال را مورد مثال قرار می‌دهد و می‌گوید: «در فوتبال حرفه‌ای تبدیل کردن توپ به گل در دل یک کار جمعی است که اهمیت دارد. در حالی که در فوتبال ایرانی زدن گل به وسیله فرد بازیکن است که مهم هست و نه کار تیم. زمانی که شما کوچک‌ترین گرایشی نسبت به فردگرایی، حرکت‌های انفرادی، تکرویی داشته باشید، کار کل تیم را زیر سئوال می‌برید. یک نفر می‌تواند بازی ده نفر دیگر را در یک تیم فوتبال زیر سئوال ببرد، به دلیل اینکه این گرایش‌های تکرویی دارد.
اولین مشکل این است که روحیه و اخلاقی که برای کار جمعی لازم است در ورزشکاران جوان ما که وارد تیم‌های مختلف ورزشی مثل رشته‌های والیبال و بسکتبال و فوتبال و غیره می‌شوند، کمتر وجود دارد و بنابراین اصلاً نمی‌دانند که تیم چه هست. مقوله تیم برایشان یک جمع است که حالت مکانیکی به خودش پیدا می‌کند، ولی آن جنبه ارگانیک و بن‌مایه‌ای که در تیم باید وجود داشته باشد، به آنها یاد داده نشده است و به همین دلیل هم هست که چسب مکانیکی تیم برای کسب موفقیت‌ها نمی‌تواند جواب بدهد. ارزیابی من این عامل زیربنایی است که باعث می‌شود ورزشکاران ما نتوانند با روحیه جمعی وارد کار تیمی شوند.»
نقش عوامل سیاسی در کار جمعی و مدیریتی
پارامترهای سیاسی نیز در روند اجتماعی شدن تأثیرگذار است. دولت‌های استبدادی، از هر نوع فعالیت گروهی مردم به خاطر دشواری‌ کنترل آنها برای دولت و دغدغه‌های امنیتی جلوگیری می‌کنند. بدیهی است در چنین شرایطی، کار تیمی شکل نمی‌گیرد.
این فرایند در سه دهه اخیر در ایران به شدت تقویت شده است. ورزش نیاز به پویایی نسل جوان دارد و نسل جوانی که در معرض این نوع فرایند اجتماعی و تربیت شدن قرار دارد، نسبت به هم بدبین و فقط متکی به کار فردی است. فردگرایی در مرکز توجه قرار می‌گیرد و به عنوان عامل موفقیت تعبیر می‌شود. عدم مدیریت صحیح را نیز باید ازجمله دلایل عدم موفقیت تیم‌های ورزشی دانست.
کورش عرفانی در این زمینه می‌گوید: «عامل مهم در مدیریت تیمی، سازماندهی است. یک تیم به عنوان یک جمع می‌بایستی دارای نوعی از سازماندهی باشد. سازماندهی به مفهوم جمعی که افراد برای دستیابی به هدف مشخص با یکدیگر همکاری می‌کنند و برای اینکه بتوانند با همدیگر همکاری کنند، بایستی مدیریت تعریف شده‌ای وجود داشته باشد. به همین خاطر است که پدیده مدیریت حول محور تیم‌های ورزشی خیلی مهم است. در این مورد اول رابطه بین مسئولان و اعضای تیم مطرح هست. مسئولان به مفهوم مدیر، سرپرست، سرمایه‌گذار و همه کسانی که جنبه‌های مالی، اداری، تبلیغاتی تیم را انجام می‌دهند در این میان بسیار مهم هستند. باید رابطه خوب و منطقی بین مسئولان و اعضای تیم وجود داشته باشد. دوم رابطه مربی یا مربیان با اعضای تیم است. یعنی کسانی که به طور مستقیم در پرورش و بالابردن کیفیت و کارایی تیم مؤثر هستند. این‌ها ورزشکاران حرفه‌ای هستند که تخصص یا تجربه در زمینه آن ورزش را دارند و برای ارتقای کارایی تیم موثرند. سطح سوم مدیریت روابط اعضای تیم است که معمولاً بایستی بهترین نوع رابطه باشد، مبتنی بر دوستی، صفا، صمیمت، اعتماد، احترام که تمام این‌ها باعث می‌شود چسب یا ارتباط ارگانیک بین اعضای تیم خیلی قوی شود و به این ترتیب کارایی آن تیم بالا رود به واسطه آنکه اعضایش با همدیگر رفیق هستند و هوای همدیگر را دارند، بتوانند در چالش با سایر تیم‌ها به موفقیت برسند.»
مشکلات غیر ورزشی
سطح چهارم مدیریت، روابط تیم با هوادارانش است. یعنی تمام کسانی که تماشاگر مسابقه‌های مختلف هستند، اعضای کلوپ‌هایی هستند که به‌عنوان کلوپ هواداران و افرادی شناخته می‌شوند که پشتیبانان تیم هستند.
نوع رابطه اعضای تیم با این هواداران هم جزو مسائل مدیریتی بسیار مهم است. آخرین سطح مدیریت برمی‌گردد به مدیریت روابط تیم با رسانه‌ها که آیینه و ویترینی هستند از طرف تیم با جمعیت یا جامعه که می‌بایستی این هم به خوبی مدیریت شود؛ برای اینکه این رسانه‌ها تبدیل نشوند به چوبی لای چرخ حرکت تیم و به این ترتیب اجازه دهند تیم به خوبی پیش برود.
به نگاهی به این سطح از روابط درونی و بیرونی تیم متوجه می‌شویم که بسیاری از عواملی که مطرح شد، عواملی غیر ورزشی هستند و به علم مدیریت برمی‌گردند. کورش عرفانی به پیچیدگی‌های مدیریت این روابط اشاره دارد و ادامه می‌دهد: «من احساسم این است که در حال حاضر ما در ایران، در کشوری زندگی می‌کنیم که به دلیل کاهش عمومی سطح مدیریتی در سطح جامعه، یعنی جایگزین شدن افراد نالایق با مدیران لایق، تمام امور اقتصاد، سیاست، فرهنگ، جامعه و ازجمله ورزش دچار سوءمدیریت بسیار وحشتناک شده است. من می‌توانم اشاره کنم به طور مثال به حضور گسترده فرماندهان سپاه پاسداران و مقامات اطلاعاتی و امنیتی به عنوان مدیران تیم‌های بزرگ ورزشی، به طور مثال در فوتبال که اغلب‌شان سپاهی هستند و معلوم نیست مبنای این محاسبه چه بوده است.»
خصوصیات فردی ورزشکار
ایران در رشته‌هایی به المپیک لندن نماینده فرستاد که ۷۰درصد آن رشته‌های رزمی و صددرصد آن رشته‌های فردی بودند. در رشته‌های کشتی و وزنه‌برداری این کشور به طور سنتی همواره ورزشکارانی موفق داشته است؛ به علاوه کشتی آزاد و فرنگی، تکواندو، بوکس، جودو، تیراندازی با کمان، شمشیربازی، وزنه‌برداری، دو میدانی، دوچرخه سواری و تنیس روی میز.
کورش عرفانی با اشاره به عنصر شخصیت فردی ورزشکاران می‌گوید: «در مرحله‌ای فرد تبدیل به ورزشکار می‌شود و در واقع یک شخصیت اجتماعی علاوه بر شخصیت فردی خودش پیدا می‌کند. این خیلی مهم است که آیا شخصیت ورزشکار با نوع ورزشی که انجام می‌دهد هماهنگی دارد یا نه.
اغلب ورزشکاران ما تابع شرایط فرهنگی که در جامعه حاکم است، افرادی خودمدار می‌شوند و زیاد هم برایشان مهم نیست که در چه سطحی و کجای سکو ایستاده‌اند، ولی خودشان را معمولاً به خاطر مسائل فرهنگی که در جامعه‌مان داریم به عنوان یک قطب می‌بینند و بنابراین به این واسطه نگاهشان نسبت به دیگران یک نگاه از موضع بالا و تحقیری می‌شود. این نگاه اجازه نمی‌دهد تا کار دیگران را آن گونه که هست مورد ارزشیابی قرار دهند و جایگاه درست و واقعی کار خودشان را نسبت به کار دیگران پیدا کنند.
به همین دلیل نوع برخورد برخی از ورزشکاران با سایرین یک برخورد ناسالم است. یعنی در مبانی عادی روابط اجتماعی و اخلاقی با سایرین یک رابطه فردی و فاصله گرفته است؛ رابطه‌ای است که در محافل دوستانه، مسخره کردن رقبا و یا تمسخر و تحقیر آن‌ها ترجمه می‌شود. این خصوصیت شوربختانه در ورزش ما و در بسیاری از ورزشکاران ما وجود دارد؛ البته اگر چند مورد استثنا را کنار بگذاریم، که به زیور اخلاق هم زیبنده بودند مثل جهان پهلوان تختی که آن افتادگی و تواضع لازم برای یک ورزشکار را داشت. به ویژه امروز که برخی از ورزش‌ها به شدت آلوده به پول شده‌اند. مایلم مثالی از فوتبال بیاورم. درایران فوتبالیست‌هایی داریم که با وجود اینکه از لحاظ سطح تکنیکی چندین درجه از یک فوتبالیست غربی پایین‌تر هستند، دو تا سه برابر این فوتبالیست‌ها درآمد دارند. چیزی که اصلاً غیرقابل تصور است.‌‌ همان فوتبالیست را اگر شما بیاورید و در رده‌بندی‌های یک تیم اروپایی قرارش دهید، در رده‌های به نسبت پایین یا حداکثر متوسط قرار می‌گیرد و درآمدی نیز پیدا خواهد کرد که شاید چهل، پنجاه درصد درآمد فعلی‌اش در ایران نباشد. حال تصور کنید فردی که به نوعی این احساس نخوت و تکبر را دارد و خودش را قطب می‌پندارد و در عین حال به تمام جنبه‌های منفی ناشی از پولگرایی در ورزش هم آلوده می‌شود چگونه می‌تواند عمل کند. این آدم دیگر برایش خیلی سخت است که بتواند برود و به عنوان یک عضو و فقط یک عضو، در یک مجموعه نقش ایفا کند. یعنی به نوعی در درون تیم حل شود. او سعی دارد حتی در زمانی که درچارچوب یک تیم بازی می‌کند، این نقش قطب بودن را برای خودش حفظ کند.
در فوتبال حرفه‌ای تمام تلاش در آن است که پاسکاری صورت گیرد و تمام تلاش در جهت این است که به واسطه کار جمعی تیم به موفقیت برسد، در حالی که در فوتبال ایرانی طرف پیش خودش می‌گوید من باید تیم را به پیروزی برسانم، من باید باعث موفقیت تیم شوم. نه اینکه تیم باید باعث موفقیت من شود و این دو دیدگاه کاملاً متخالف و متناقض نمی‌تواند با همدیگر همسویی داشته باشد.»
نقش پایگاه طبقاتی در کار تیمی
 کورش عرفانی با اشاره به کشورهایی که به طور نسبی موفق شده‌اند عنصر کار جمعی را وارد ورزش خود در سطح بین‌المللی کنند، در مورد تأثیر ساختارهای سیاسی و اجتماعی بر ورزش، ترکیه را مثال می‌زند.
او می‌گوید: «ترکیه تا زمانی که به معنی خاص کلمه زیر چکمه نظامیان قرار داشت و یک نوع دیکتاتوری نظامی در آنجا حاکم بود، موفقیتی اگر در ورزش به دست می‌آورد، دقیقاً در همین عرصه‌های فردی بود. یعنی ورزشکاران ترکیه در دو عرصه کشتی و وزنه‌برداری بود که خیلی خوب خودشان را نشان می‌دادند. از زمانی که جامعه ترکیه به نسبت باز شده، یک مقداری شبه دموکراسی به اصطلاح آنجا مستقر شده و بازی دموکراتیک و چرخش استعداد‌ها و غیره انجام می‌شود، ما شاهدیم که ورزش‌های جمعی نیز در چارچوب تیم‌های ملی ترکیه خودش را نشان می‌دهد.
 در همین المپیک ما شاهد تیم‌های خوب بسکتبال و والیبال ترکیه بودیم و این‌ها نشان‌دهنده آن است که جو عمومی ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی چگونه می‌تواند بر ورزش تأثیر داشته باشد. نکته دیگر پایگاه طبقاتی ورزشکارانی است که بخش عمده اعضای فعال در یک ورزش را تشکیل می‌دهند. مثلاً اگر دقت کنید، والیبال ایران از موفقیت برخوردار است. علی‌رغم اینکه ما در کار تیمی بسیار ضعیف هستیم، ولی والیبال تقریباً یک استثناست. دلیل این را من بیشتر ناشی از پایگاه طبقاتی ورزشکاران می‌دانم. والیبال عمدتاً توسط طبقه متوسط و حتی می‌توانم بگویم لایه‌های بالای طبقه متوسط مورد استقبال قرار می‌گیرد و آن‌ها به دلیل این پایگاه اجتماعی‌شان، به دلیل پایگاه فرهنگی‌شان، توانایی بیشتری برای شرکت‌پذیری در یک کار جمعی و یک کار تیمی را دارند.
در حالی که اغلب بچه‌های کشتی‌گیر و وزنه‌بردار ما پایگاه اجتماعی و طبقاتی پایین‌تری دارند. بنابراین گرایش‌شان بیشتر به دنبال استفاده از ورزش‌های انفرادی برای بهره‌برداری از زور، همت، اراده واستقامتی است که شرایط اجتماعی حاکم بر زندگی‌شان به آن‌ها داده است؛ یعنی فرصت یادگیری، تقویت روحی و جسمی. این‌ها مثال‌هایی برای درنظر گرفتن تأثیر ابعاد اجتماعی یا جامعه‌شناختی یا دقیق‌تر بگویم طبقاتی است روی اینکه شاهد رشد چه ورزش‌هایی می‌توانیم در ایران فعلی باشیم.»

رادیو زمانه

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*