بار دیگر “همه باهم” و یا واقع گرایی در اپوزیسیون

بار دیگر “همه باهم” و یا واقع گرایی در اپوزیسیون

کامران مهرپور

هر چه به فروپاشی و سقوط حکومت نکبت  بار اسلامی در ایران نزدیک تر می‌شویم بحث آلترناتیو سازی پیرامون این موضوع نیز بیشتر مطرح می شود. با تصور این که می شود ساختمانی را از بالا شروع به ساختن کرد این بار هم، در ته ذهن کسانی که خود را جزیی از “اپوزیسیون” تلقی‌ می کنند، فکر میانُبر زدن دیده می شود. این ذهنیت متعلق به قرن گذشته و شیّادانی  مثل خمینی بود که با تئوری “همه باهم” خود همین مخالفین امروز و به اصطلاح روشنفکر و فعالان سیاسی  دیروز را خلع سلاح ذهنی‌ کرد. و جالب این که این نسل با چنین درس‌ و تجربه ای، بار دیگر، در صدد استفاده از همین ترفند کهنه هستند. آنچه که این نسل کهنه گرا نیاموخته درسهای سه دهه ی گذشته و رشد نسل جوان و اندیشه ورز ایران در دنیای اینترنت و تلاش این نسل برای جایگزینی روابط هرمی‌ با روابط افقی در عرصه ی اجتماعی و تکنیکی‌ در قرن جدید است.

نسل جدید چگونه است؟

آری، فرمول “همه باهم” متعلق به دوران رهبر سالاری با ساختاری عمودی بود، انباشته از ذهنیت شبان و رمه ای. فرمول موفق دنیای امروز بر اساس مدیریت تخصصی و غیر متمرکزی است که  نظم های حاکم بسیاری از کشور‌ها اروپای شرقی‌ تا خاور میانه و شمال آفریقا را بر هم زده و به پیش می رود. ایران ما نیز از این فرایند استثنا نخواهد بود.

اما مشخصه‌های این نسل جدید اینترنتی چیست که اپوزیسیون پیرسالار را اجازه نفوذ در جامعه امروزین را نمی دهد:

۱. فرد گراست، برای فرد به عنوان انسان آزاد و شهروند ارزشی ویژه قائل است.

۲. نه تنها ایدئولوژی گرا نیست، بلکه در بسیاری موارد ایدولوژی ستیز است.

۳. رهبر طلب نیست و مدیریت غیر متمرکز و تخصصی را دنبال می‌کند.

۴. سیاست زده نیست و به ارزش‌های اخلاقی‌ باستانی ایرانی،‌ همچون پندار نیک‌، گفتار نیک‌، و کردار نیک،‌ علاقمند است.

۵. با دنیای مدرن امروز در ارتباط است، روز آمد است.

۶. منافع مالی و فردی برایش جای مهمی‌ دارد. (فردگرایی و منفعت طلبی)

۷. واقع گرا، زمینی و لائیک است.

این خصوصیات در جوانان ایرانی به صورت کم یا بیش برجسته دیده می شود. خود این ویژگی ها نیز ثابت نیست و تابع کیفیت و کمیت شرایط می تواند متحول شود. اما در حال حاضر شناخت از آنها اجازه می دهد که تصویر روشن تری از تفاوت میان نسل ها و یا بهتر است بگوییم شکاف بین نسل ها به دست آوریم.

اپوزیسیون چگونه است؟

در مقابل این صورت بندی خاص نسل جوان امروزی اما واقعیت “اپوزیسیون” و یا بهتر بگویم، ملغمه‌ای از مخالفین و مبارزین واقعی چیست؟ چند گرایش ملموس در آن قابل شناسایی می باشد؟ در پایین یک تقسیم بندی از گرایش های اپوزیسیون ارائه می دهیم، ضمن آن که بگوییم در گفتمان کلی‌ بسیاری از آنان تفاوت چندانی در مورد آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی، و سکولاریسم دیده نمی‌شود:

۱. گرایش پادشاهی خواهی‌: که نوعی از دموکراسی‌ پارلمانی (مشروطه)  را بر اساس چهره مشخص این نهاد پیش رو می گذارد.

۲. شورای ملی‌ مقاومت که حول محور سازمان مجاهدین به صورت قدرتمند‌ترین نیروی سازماندهی شده اپوزیسیون فعالیت می کند و رئیس جمهوری هم برگزیده اند.

۳. اصلاح طلبان حکومتی و غیر حکومتی داخل و خارج که به دنبال حفظ ساختار‌های حکومت اسلامی و نوعی “دمکراتیزه کردن” همین این نظام هستند.

۴. طیف چپ، شامل گروه‌های کوچک چپ سنتی‌ ایران که از نظر فکری ایده‌های بیشتری برای تغییر دارند ولی‌ قدرت تبلیغاتی و سازماندهی گرایش‌های بالا را ندارند.

۵. گرایش‌های تجزیه طلب که در لوای واژهٔ “فدرالیسم” از حمایت‌های مالی‌ کشور‌های خارجی‌ تغذیه می کنند بدون آن که توانسته باشند حتا به اندازه انگشتان یک دست مقاله ی علمی‌ و مستند در مورد فدرالیسم ارائه دهند.

۶. فعالان اجتماعی که در بطن جامعه برای سازماندهی و تغییر از پائین در تلاش هستند. چهره‌های شاخص این گرایش را رهبران سندیکا‌های کارگری و دانشجویی و فعالان مدنی تشکیل می دهند که بیشترین آنان در زندان بسر می برند.

درباره ی این که هر کدام از این گرایش‌ها چه تعداد و درصدی از مردم ایران را نمایندگی کنند آمار و ارقام دقیقی‌ در دست نیست. ولی‌ می توان  اطمینان داشت که مقبولیت برخی از آنها در میان مردم بسیار پایین است.

“همه با هم”؟ دیگر نه

آیا گردآوردن این گرایش‌ها با فرمول “همه باهم” امکان پذیر است؟ خوشبینانه‌ترین مفسرین که به نفوذ قدرت‌های خارجی‌ در این مجموعه‌ باور دارند نمی تواند ادعا کنند که در بهترین حالت به صف  کردن بیش از سه گرایش حتا برای ابرقدرتی‌ همچون آمریکا امکان پذیر باشد.

تلاش بسیاری از “فعالان” سیاسی برای دور هم آوردن این گرایش‌های ناهمسان به این دلیل است که خوب می‌دانند خودشان به تنهایی توانایی ساماندهی تشکیلاتی وسیع را ندارند، بنابراین باید از نیروی دیگری استفاده کرد. نسل اینترنتی با این مقوله “زرنگ بازی” بهتر از نسل ۵۷ آشناست و به آن پاسخ منفی‌ می دهد  .اما این معادله ‌یک طرفه نیست، از سوی دیگر هر کدام از ما که خود را جزیی از کنشگران واقعی می دانیم باید یک بار هم که شده این پرسش را با خود مطرح کنیم که چقدر از این امید به “اپوزیسیون” خارج بستن ناشی‌ از عدم مسئولیت پذیری و تنبلی ما و سپردن کار‌های بزرگ به دیگران است؟!

اگر نمی توان همه این گرایش‌ها را دورهم جمع کرد پس چه می توان کرد؟ بهترین گزینه در حال حاضر برای کنشگران صادق و خردگرا سازماندهی طیف خود است که بتوان به عنوان یک نیروی کنشگر در روزهای حساس آتی ایفای نقش کنند. زمانی‌ که چند گرایش فعال در جامعه بتوانند نیروی عملی‌ خود را به نمایش بگذارند آن وقت می‌توان در یک سری مذاکرات ائتلافی بین گرایش‌های واقعی‌ و مردمی ایجاد کرد. فراموش نکنیم فقط نیرویی جزو “اپوزیسیون” شناخته می شود که بتواند نیروهای رژیم را در خیابانها و عرصه‌های تبلیغاتی به عقب بزند، یعنی دارای قدرت عملی باشد.

با در نظر گرفتن ذهنیت نسل جدید در ایران موفقیت نفوذ هر کدام از گرایش‌های بالا در میان مردم سوالیست اساسی‌ که هر کدام از فعالان سیاسی باید پاسخی واقعی برای آن داشته باشند تا در فردای ایران آزاد دارای مقبولیت و مشروعیت باشند.

شاه کلید موفقیت و یا عدم موفقیت هر کدام از این گرایش‌ها در پاسخگویی عملی‌ آنان به نگرانی باز تولید استبداد در شکلی نوین است. یکی از دلایل عدم شکل گیری اپوزیسیون همگرا در سالهای اخیر اینست که نسل اینترنتی دیگر چک سفید به مدعیان سیاسی نمی دهد. بنابر این، برای همه نیروهای آزادیخواه لازم است که از امروز ابزار به دست گرفتن قدرت از سوی مردم و از پائین را فراهم کنیم. یعنی‌ بطور فعال در ایجاد کمیته‌های دفاع از محله، شورای کارگری و کارمندی، اتحادیه های دانشجویی و دانش اموزی و در هر عرصه اجتماعی دیگر کوشا باشیم.

فن آوری در خدمت خودرهایی

با استفاده از وسائل مدرن ارتباطاتی مثل SMS و شبکه‌های اجتماعی مجازی بر روی اینترنت از حالا در تدارک پیوند شبکه خود با دیگر شبکه‌ها باشیم. برای مثال دو شبکه اجتماعی بر روی فیس‌بوک را می‌توان به عنوان مدل در نظر داشت.

نه به قطع یارانه ها [1]  این صفحه به اطلاع رسانی و هماهنگ سازی فعالیت ها برای هرگونه اعتراض جمعی در صورت قطع یارانه های مردم مشغول است.

تدارک جشن سقوط اسد در ایران [2] این صفحه تلاش دارد تا با اطلاع رسانی از مبارزات مردم سوریه میان دو ملت ایران و سوریه پیوند ایجاد کرده و زمینه سازی کند تا در صورت سقوط رژیم بشار اسد مردم ایران به خیابان ها آمده و این پیروزی را جشن بگیرند.

از چنین مدل‌های شبکه‌های اجتماعی مجازی در اینترنت می توان برای ساختن شبکه‌های واقعی در صحنه عمل استفاده کرد.

آموزش‌های لازم سازماندهی برای ایجاد تیم، هستهٔ و گروه را فرا گرفته و با یاران خود تمرین کنید. در این عرصه دست کنشگران خالی‌ نیست و سایت‌هایی مانند وبسایت تخصصی سازماندهی و رادیو اتحاد در دسترس هستند:

www.sazmandehi.org

www.radioetehad.com

از تجارب دوستانی که خدمت سربازی داشته اند استفاده کنیم. برای هر نبرد چند دقیقه‌ای، ماهها و ماهها تمرین لازم است. امروز وقت این تمرین هاست نه چشم دوختن به شومن‌های سیاسی خارج از کشور. هر ائتلاف موفقی‌ در خارج از کشور در نهایت باید بتواند از این شبکه‌های اجتماعی تغذیه کند. پس، از همین حالا این شبکه‌ها را قدرت ببخشیم زیرا که ضامن آزادی عمل ما مردم عادی در آینده و پیشگیری از دیکتاتوری‌های جدید خواهند بود. دمکراسی با مشارکت من و تو آغاز می شود و تبلور پیدا میکند و نه‌‌ از طریق خودمداران خارج از کشور. پس، از حالا به تمرین دموکراسی‌ و کار تیمی بپردازیم.

با ایجاد شبکه ی اجتماعی وسیع اطمینان می توان داشت که هیچ یک از گرایش‌های سازمانی بالا نتواند قدرت سیاسی آینده را به طور انحصاری  بدست گیرد. قدرت اجتماعی نسل جدید در دست خودمان خواهد بود و دیگر کسی‌ و یا دولتی در مورد زندگی‌ شخصی‌ ما نمی‌تواند دخالت کند و یا سرمایه‌های ملی‌ ما را به تاراج ببرد. در غیر این صورت می‌توان اطمینان داشت که شکل دیگری از استبداد با کمک خارجی‌‌ها در ایران مستقر خواهد شد .اگر در این مورد شک دارید ببینید که چقدر در کاهش پدر سالاری در روابط خانوادگی خود موفق بوده‌اید. مقوله ی وسیعتر اجتماعی در خانواده بزرگ ایران نیز بی شباهت نیست.

نتیجه گیری:  

از حالا لغو اعدام و شکنجه و کتک و بی‌احترامی را در لیست خواسته‌های خود قرار دهیم و آنرا با کردار نیک‌ و احترام به انسان درونی‌ کنیم .از خرد و شایسته سالاری و تخصص در شبکه خود استفاده کرده آن را جزیی لاینفک از فرهنگ کاری خود در آوریم. فقط با به نمایش گذاشتن رفتار و کردار نیک‌ و خردمندانه در شبکه‌های اجتماعی می توان امیدوار بود که اپوزیسیون پیرسالار به سر عقل آمده و به وظیفه ی تاریخی خود پاسخ خردمندانه‌ای  بدهد. در غیر این صورت، بن‌بست “اپوزیسیون” ادامه خواهد داشت و در دقیقه ی آخر قدرت‌های خارجی،‌ همانند لیبی‌، آلترناتیو خود و استبداد تازه را بر ما تحمیل خواهند کرد. مشارکت فعال ما بر دو پایه ی اخلاق و خردگرایی ضامن تامین آینده ای روشن برای میهنمان است.

###

KamranMehrpour@gmail.com

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*