تاکتیک نتانیاهو برای گام استراتژیک در خاورمیانه

رادیو زمانه

نخست وزیر اسرائیل در یک اقدام غیر مترقبه و با اخراج دو وزیر از کابینه، تقاضای برگزاری انتخابات زودرس و انحلال پارلمان را ارائه کرد. نتیجه برگزاری انتخابات پیش‌ از موعد در ۱۷ مارس ۲۰۱۵، ممکن است اسرائیل را با شوک بزرگی روبرو سازد.

آیا نتانیاهو از چنین آزمونی قوی‌تر بیرون خواهد آمد و یا ضعیف‌تر؟ آیا او طرح یا طرح‌های مهمی دارد که برای انجام‌شان نیازمند پشتیبانی و انسجام سیاسی بیشتری است؟ هدف نتانیاهو از این مانوور سیاسی چیست؟ نوشتار حاضر به بررسی به این پرسش‌ها می‌پردازد.

دوران سخت برای نتانیاهو

شرایط فعلی دوران سختی برای بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر دست راستی اسرائیل محسوب می‌شود. وی از چندین جبهه تحت فشار است. بی‌اعتنایی او و حزب لیکود- که او متعلق به آن است- و نیز متحدان راست افراطی‌اش در کابینه و مجلس (کنست) به فرایند صلح با فلسطینی‌ها، شاید بزرگترین گره کار او باشد. برای فلسطینی‌ها به وضوح مشخص شده است که نتانیاهو و یاران دست‌راستی‌اش خواهان تشکیل کشور مستقل فلسطینی براساس مرزهای تعیین شده در قطعنامه ۱۹۶۷ با پایتختی بیت‌المقدس شرقی نیستند. یقین به این موضوع، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین را واداشته است که به طور یک جانبه تقاضای به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی را به مجمع عمومی سازمان ملل متحد ببرد و از این طریق اسرائیل را دور بزند.

این درخواست فلسطینی‌ها با استقبال بسیاری از کشورها روبروست. در اقدامی مطلوب در این مسیر، دولت سوئد کشور فلسطین را به رسمیت شناخت و بسیاری از پارلمان‌های اروپایی، از جمله پارلمان اسپانیا و فرانسه نیز به این امر رای مثبت داد‌ند. اتحادیه اروپا هم دید مثبتی به این مسئله دارد. به نظر می‌رسد که اسرائیل برای مقابله با این موج باید تنها روی همیاری معدود کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا حساب کند. اگر فلسطینی‌ها به این مهم دست یابند شکست بزرگی برای اسرائیل خواهد بود. زیرا در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و می‌تواند با عوارض سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی آن روبرو شود.

عملکرد نتانیاهو در جنگ ۵۰ روزه غزه نیز، اسرائیل را در یکی از بدترین موقعیت‌های تاریخی خود نزد جهانیان، اعم از ملت‌ها و دولت‌ها قرار داد. حتی یاران سابق اسرائیل نیز این کشتار را برنتافتند و عملکرد غیر مسئولانه دولت نتانیاهو در کشتار شهروندان بی دفاع را محکوم کردند. این امر لطمه شدیدی به اعتبار نتانیاهو وارد ساخت و از آن سوی زمینه نزدیکی الفتح و حماس را فراهم کرد و حمایت بین‌المللی از فلسطینی‌ها را افزایش داد. روسیه، علی‌رغم بهبود روابطش با تل‌آویو، با پیشنهادهای تازه خود به تشکیلات خودگردان فلسطینی، از حالا به عنوان یکی از حامیان اصلی دولت مستقل فلسطینی جلوه می‌کند.

از سوی دیگر کشورهای عرب که می‌دانند سیاست‌های نتانیاهو ممکن است از حد و اندازه خود بگذرد، اقدامات متقابل را آغاز کرده‌اند. این کشورها نخست سال گذشته تلاش کردند که در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، دولت اسرائیل را موظف به همکاری با آژانس بکنند. این تلاش اما با اختلاف هشت رای و فشار آمریکا در آژانس خنثی شد. سرانجام در روز دوم دسامبر ۲۰۱۴ و بر اساس پیشنهاد دولت مصر و با پشتیبانی کشورهای عرب، مجمع عمومی سازمان ملل متحد طرح مربوط به ضرورت پیوستن اسرائیل به طرح منع گسترش سلاح‌های کشتار جمعی را با اکثریتی قاطع به تصویب رساند. البته این قطعنامه الزام‌آور نیست اما ارزش نمادین بسیار دارد و بیانگر نگرانی جهانی از جاه طلبی‌های هسته‌ای اسرائیل است.

مشکلات داخلی نتانیاهو

دولت نتانیاهو در داخل اسرائیل هم با مشکلات عدیده‌ای روبروست. اقتصاد اسرائیل با تورم و بیکاری مواجه است و موضوعمهاجرت عظیم به سوی این کشور، دولت را در مقابل مسائلی قرار داده است که پرداختن به آنها، بدون تمرکز منابع مالی بر امور غیر نظامی آسان به نظر نمی‌رسد. نتانیاهو برای تشکیل دولت مجبور شد در آخرین انتخابات، با نمایندگان احزاب میانه ائتلاف کند: یائیر لاپید، وزیر دارایی از حزب «یش آتید» و زیپی لیونی، وزیر دادگستری از حزب «هاتنوا» (جنبش) که از حزب کادیما منشعب شد. حزب «یش آتید» با دارا بودن ۱۹ کرسی پارلمان اسرائیل (کنست) و به عنوان دومین حزب قدرتمند کشور دارای چهار وزیر دیگر در کابینه نتانیاهو بود. این وزرا نیز در جریان اخراج رهبر خود، یائیر لپید، همگی از کابینه استعفا دادند.

نتانیاهو در ماه‌های اخیر با مخالفت پیاپی زیپی لیونی و یاییر لاپید نسبت به تصمیم‌گیری‌های دردسرساز خود روبرو بود. ماه‌ها مذاکره برای یافتن فرمول‌هایی که سبب حمایت آنها از سیاست‌های تهاجمی نتانیاهو شود، به نتیجه نرسید. نتانیاهو پس از اعلام تصمیم انحلال مجلس و اخراج این دو نفر اعلام کرد: «من هیچ گونه مخالفتی را در دل دولت خود تحمل نمی‌کنم.» به این ترتیب دولت ائتلافی وی اینک هیچ حزب چپ و میانه‌رو در خود ندارد و تنها سه حزب لیکود، «اسرائیل بیت نو» و ملی‌گرایان افراطی «خانه یهود» برایش باقی مانده‌اند.

یکی از اقداماتی که کاسه صبر میانه‌روها را لبریز کرد‌، تصمیم نتانیاهو و یارانش برای ارائه لایحه‌ای بود که براساس آن اسرائیل تنها «دولت یهودیان» است و در صورت تصویب آن نزدیک به ۲۰ درصد جمعیت عرب اسرائیلی در این کشور جایی نخواهند داشت. این طرح به خوبی برای همگان آشکار ساخت که هدف نهایی نتانیاهو و احزاب راست اسرائیلی تصرف کامل سرزمین های فلسطینی و ساختن اسرائیل بزرگ است. پرسش این است که آیا این جناح راست می‌تواند در انتخابات آتی اسرائیل به پیروزی رسد تا هدف های کوتاه؛ میان و درازمدت خود را به مورد اجرا بگذارد یا خیر. این طرح‌ها چیست؟

آرزوهای نتانیاهو

به نظر می‌رسد که راست‌های اسرائیل شرایط کنونی خاورمیانه را برای پیاده کردن برخی از آرزوهای دیرین خود فرصت مناسبی می‌دانند. در حال حاضر که خاورمیانه در التهاب است و دو کشور سوریه و عراق درگیر پدیده نو ظهور داعش و نوعی جنگ داخلی هستند، اسرائیل حریفی قوی برای سیاست تهاجمی خود در منطقه نمی‌بیند. مصر اندرخم رویدادهای داخلی خود و ایجاد ثبات در کشوری با یک انقلاب ناکام است. اردن هرگز خطری جدی برای اسرائیل نبوده، حزب‌الله لبنان، که بنا به درخواست تهران در سوریه درگیر شده، از توان چندانی برای جنگیدن در دو جبهه برخوردار نیست و ایران نیز در بن بست مذاکرات و تحریم و ورشکستگی مالی دست و پا می‌زند.

پس، فرصت برای راست‌های اسرائیل مغتنم است که بدون داشتن هیچ خطر بلافصل، موضوع فلسطینی‌ها را با منطق زور و به قول خود، یک بار برای همیشه به پایان برند. طرح این است که شهرک‌سازی‌ها گسترش یابد، مهاجران بیشتری به این مناطق اعزام شوند و درگیری‌ها بهانه‌ای باشد برای هجوم نظامی و اشغال نوار غزه و کرانه باختری رود اردن و سپس بیرون راندن ساکنان این دو منطقه به سوی لبنان، سوریه، اردن و مصر و در نهایت، تصرف کامل، ضمیمه‌سازی و شکل‌دهی به اسرائیل بزرگ با پایتختی بیت‌المقدس.

البته این طرح ضمیمه‌سازی کامل بلندی‌های جولان که جزو خاک سوریه و در اشغال اسرائیل است و بعدها، تصرف مناطق بیشتری در صحرای سینا و در خاورمیانه را در بر خواهد داشت.

اجرای این طرح اشغالگرانه و جاه‌طلبانه اما آسان نیست و نیاز به انسجام درون حکومتی دارد. انسجامی که نتانیاهو در دل ترکیب فعلی دولت خود نداشت و بنابراین می‌بایست مقدمات آن را فراهم سازد. امید نتانیاهو این است که بتواند از دل انتخابات آتی اسرائیل، ترکیب مناسب کنست و کابینه برای اجرایی کردن طرح اسرائیل بزرگ را که یک طرح آرمانی برای “صهیونیست‌ها”ست، به دست آورد.

اما این تنها رویای نتانیاهو نیست. او هم چنین می‌خواهد اسرائیل را در خاورمیانه به عنوان یک ابرقدرت و یگانه کشور مجهز به بمب اتمی و در نهایت، دولتی معرفی کند که می‌تواند به خود اجازه هر گونه دخالت‌ورزی نظامی را در هر کجا که می‌خواهد بدهد. اسرائیل در طول سی سال گذشته با حمله و بمباران مراکز اتمی و یا تسلیحاتی در خاک عراق، سوریه، سودان و لبنان این «حق» تجاوز بدون مجوز را برای خود جا انداخته‌ و اینها مستقل از حذف مخالفان سرسخت از طریق ترور در هر نقطه دنیا بوده‌اند.

اما نتانیاهو و همراهانش می‌دانند که هنوز آن هدف بزرگی که اسرائیل را به سطح یک ابرقدرت نظامی منطقه ارتفاء می‌دهد، حاصل نشده است و این هدف چه می‌تواند باشد جز حمله نظامی به ایران؟ نتانیاهو می‌داند که اگر بتواند، با یا بدون رضایت کاخ سفید، هواپیماهای اسرائیلی را به سراغ پایگاه‌های اتمی ایران بفرستد و از این ماجرا بدون تلفاتی سنگین سر بیرون آورد، به عنوان یک ابرقدرت و یکه تاز در خاورمیانه و شمال آفریقا مطرح خواهد بود.

البته کسانی مانند موشع یعلون، وزیر دفاع اسرائیل به صورت واقع‌بینانه‌تری به موضوعات می‌نگرند و در این میان تغییر سرفرماندهی نیروهای مسلح اسرائیل و سپردن آن به کسی که زمانی با چنین اقدامی مخالفت می کرد شاید گامی باشد در مسیر خنثی کردن جاه‌طلبی‌های دردسرآفرین نتانیاهو. ژنرال گادی آیزنکوت که پیش از این فرماندهی ارتش در مقابله با حزب‌الله لبنان را بر عهده داشته، چهار سال پیش و در زمان داغ شدن بحث حمله به تاسیسات اتمی ایران، در نامه‌ای به نتانیاهو، با این امر مخالفت کرد. دلیل وی این بود که چنین حمله‌ای اسرائیل را به یک جنگ درازمدت با ایران و حزب‌الله لبنان کشانده و روابط تل آویو و واشنگتن را نیز متشنج خواهد کرد. روشن نیست او همینک نیز بر همین باور هست یا نه.

نتیجه‌گیری

به نظر می‌رسد که بنیامین نتانیاهو برای پیشبرد طرح‌های پرخطر خود، نیاز به تیمی یک دست و هماهنگ دارد. ترکیب فعلی کابینه و مجلس مناسب این کار نبود. انحلال این دو به نتانیاهو فرصت می‌دهد که شانس خود را امتحان کند و اگر پیروز میدان انتخابات باشد، آرزوهای دیرینه خود و افراطیون اسرائیلی را، با همدستی یک کنگره دست راستی در ایالات متحده آمریکا محقق سازد. این که آیا وی موفق شود یا نه قبل از هر چیز بستگی مستقیم به توان نیروهای سیاسی جانشین از یک سو و اراده مردم و نیروهای اجتماعی اسرائیل از سوی دیگر دارد.

آنها می‌توانند برای پرهیز از تبدیل کشورشان به یک ماشین جنگی بزرگ در خاورمیانه وارد عمل شده و با تلاش انتخاباتی و  رای خود نشان دهند که میان گزینه‌های جنگ‌طلبی و اشغالگری یا صلح و همزیستی کدام را ترجیح می‌دهند. دمکراسی اسرائیل در مقابل آزمونی مهم قرار گرفته است.

 

 

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*