خودرهاگران: رهایی ما با خودرهایی از بندهای درون آغاز می شود.

  1. آیا می توان دهها رفتار ضد دمکراتیک در وجود خود داشت و مدعی تلاش برای استقرار دمکراسی در ایران شد. رهایی ما با خودرهایی از بندهای درون آغاز می شود.
  2. ‎‎‎‎‎‎خود رهایی یعنی رهیدن از تمام بندهای خودساخته ی درونی که در ما ترس و بی اعتمادی و عدم احترام به دیگری و ناباوری را شکل می بخشد. این ها خصلت هایی است که باید کنار گذاشت تا بتوان رهرو راه آزادی شد.
  3. روند خودرهایی سبب می شود که بر ضعف های درون خویش آگاه شویم و بعد برای مسلط شدن بر آنها اقدام کنیم تا انسانی باشیم که لایق آزادی است. ضعف هایی مانند عدم احترام عمیق به نظر و حضور دیگری و نیز یا بی باوری نسبت به ضرورت برخورد توام با احترام درونی شده. تا زمانی که انسان برای ما ارزش نیابد محال است مبارزه ی ما نتیجه ی درخشانی در بر داشته باشد.
  4. ما نمی توانیم یدک کش بسیاری از خصلت های استبدادمنشانه ناشی از زندگی در یک جامعه ی استبداد زده باشیم و آن گاه که نوبت به سیاست می رسد خود را عاری از هر گونه رفتار دیکتاتور منشانه و یک دمکرات تمام عیار نشان دهیم. خودرهاگری به معنای شناسایی واقعیت ها آن گونه که هستند و بعد تغییر آنهاست.
  5. دروغ گویی مصحلت آمیز، عدم شفافیت، کمبود صداقت، نبود استواری و پایداری، عدم ثبات رفتاری، نبود پایبندی به ارزش ها، عدم تحمل دیگر اندیش، نبود تساهل و مدارا در مقابل مخالف، حرف دو پهلو زدن، در جلوی روی یک چیز گفتن و در پشت سر چیز دیگری گفتن، روایت خودر را بنا به شرایط و منافع تغییر دادن، نظر خود را یگانه نظر درست ارزیابی کردن، هر حرف مخالفی را از قبل نادرست دانستن، انتقاد نپذیرفتن، انتقاد سالم نکردن،عدم آشنایی تفاوت نقد و تسویه حساب، عدم احترام عمیق و درونی شده برای انسان و بخصوص اگر این انسان دگراندیش و مخالف ما باشد، شخصی کردن مسائل غیر شخصی، غیر شخصی جلوه دادن مسائل غیر شخصی، عدم برخورد عینی با پدیده ها، برخورد احساسی آن جا که احساس نقشی ندارد، بی تفاوتی نسبت به پیوند خود و دیگران در جامعه و موضوعات را محدود به خود دیدن، نبود حس و تجربه همکاری و همیاری با یکدیگر و… از جمله واقعیت هایی است که در رفتار بسیاری از ایرانیان دیده می شود. خودرهایی یعنی مهار این خصلت های منفی در وجود خود.
  6. سازمان خودرهاگران به نتیجه رسیدن هر انقلاب سیاسی در ایران را بدون یک انقلاب اخلاقی و فرهنگی زیر سوال می برد. هر گونه تغییری در مسیر دمکراسی فقط زمانی نتیجه می دهد که توسط نیروهای مجهز به یک فرهنگ دمکراتیک نهادینه شده به ثمر نشیند. بنابراین در ضمن تلاش برای سازماندهی جهت سرنگون سازی رژیم جمهوری اسلامی در صدد رهاسازی خود از بندهای رفتار استبدا منشانه باشیم، تا بعد از سرنگونی به صورت ناخودآگاه به سوی بازتولید یک استبداد جدید نرویم.