خودرهاگران: مفهوم و مصداق انسانیت

  1. تنها در سایه ی درونی کردن یک دستگاه ارزشی انسان مدار است که می توانیم برای ساختن جامعه ای نو گام برداریم، در غیر این صورت وارد بازتولید همان صورت بندی سابق از روابط اجتماعی خواهیم شد که از دل آن دیکتاتوری های تازه سر در بر خواهند آورد
  2. تغییر بنیادین در جامعه نیازمند تغییر ساختارهاست: هم ساختارهای ارزشی و درونی و هم ساختارهای مادی و بیرونی
  3. درسایه ی یک تحول اخلاقی و بازنگری رفتارهای دردسر ساز گذشته است که می توانیم انرژی های درونی خویش را در جهت تغییر شرایط مادی جامعه به کار گیریم
  4. هیچ تغییری در درون ما در خلاء صورت نمی گیرد، این همیشه در سایه ارتباط با سایرین و خوبی ورزیدن به دیگران و پرهیزی از بدی ورزیدن به دیگران در عمل است که می توان تغییر مثبت و سازنده را میسر ساخت
  5. در تنظیم روابط خود با دیگران به این بیاندیشیم که آیا تا چه حد گرایش به استفاده از عقل و منطق و چقدر متمایل به پیروز از احساسات هستیم. هر یک از این دو تعیین کننده ی شانس یا عدم شانس ما برای تکامل فردی است
  6. هرگز از یاد نبریم فقط افرادی که به عشق به انسانیت مجهز هستند می توانند برای یک جامعه سازندگان فردایی باشند که در آن جان و حرمت انسان به طور نهادینه حفاظت می شود. نمی توان در باور به انسان متظاهر بود و در چنین طرحی فعالیت کرد
  7. درد دیگری را درد خود دانستن، رنج دیگری را بر نتابیدن، آزار دیدن دیگری را تحمل نکردن و با زجر سایرین زجر کشیدن تا پایان بخشیدن به آن، این است مفهوم انسانیت، این است مصداق انسانیت
  8. سازمان خودرهاگران به عنوان یک تشکل انسان مدار بر آن است تا راهگشای مسیری باشد که در آن انسان ها به درد دیگری غمگین و با شادی دیگری خوشحالند، جامعه ای که چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار، جامعه ای که در آن محنت دیگران را محنت خود می پنداریم، جامعه ای که انسان ها به درجه ای از فرهیختگی رسیده اند که نه ظلم می پذیرند و نه ستم می کنند، جامعه ای متشکل از انسان ها بالغ، آگاه، آزاد و خیرخواه خویش و دیگران

1 Comment

Comments are closed.