درسی که از کشته شدن قذافی می توان گرفت

درسی که از کشته شدن قذافی می توان گرفت

 دفتر تولید سازمان خودرهاگران

مرگ ذلت بار معمر قذافی یک اتفاق نیست، این سرنوشتی است که در کمین هر دیکتاتوری نهفته است. صدام نیز در شرایط بهتری به دار کشیده نشد و حضور تحقیر آمیز مبارک در دادگاه نمونه ی دیگری از آن آینده دیکتاتورهای منطقه است. رژیم جمهوری اسلامی به نسبت موارد نامبرده جنایت و غارت بیشتری مرتکب شده است. نفرت و خشم بیشتری نسبت به سران رژیم نزد مردم ایران نهفته است. روندی که به طور فزاینده پیش می رود. سرنوشت قذافی که نخست دستگیر شد و بعد به وضعی فجیع کشته شد به خوبی نشان می دهد که جای امیدی برای سران جنایت پیشه جمهوری اسلامی نیست. این سرنوشت تباه را آنها خود رقم زده اند.

قابل پیش بینی است که روزی که خشم مردم ایران سر باز کند بی شک بخش قابل توجهی از آمران و عاملان رژیم با واکنشی مواجه خواهند شد که جزو خونین ترین صفحه های تاریخ سیاسی ایران خواهد بود. اعدام ها، شکنجه ها، بازداشت ها، حبس ها، بی حرمتی ها، ستم ها و غارت هایی که سران جمهوری اسلامی و شبکه های آنها از این مردم کرده اند آن میزان از کینه و نفرت را در میان ملت ایران انباشته کرده که با بیرون زدن خود بتواند ضایعات غیر قابل تصوری را به پیکره ی سران و مزدوران رژیم وارد سازد.

بروز این انفجار خشم فقط بحث زمان است، و به گونه ای مشخص، هر چه این زمان دیرتر و دورتر باشد شدت انفجار قویتر و تلفات آن هولناک تر خواهد بود. با یک چنین پیش بینی نه چندان دشواری می توان حدس زد که آینده ای نه چندان روشن در انتظار رژیمی ها می باشد. آینده ای سیاه که قابل تصور است دامن خود آنها و چه بسا خانواده ها و نزدیکان آنها را در برگیرد. بدون شک رژیم و دستگاه سرکوب آن در مقابل این انفجار خشم و نارضایی به سان یک کاخ کاغذی فرو خواهند ریخت و در آن موقع است که مردم به دنبال پیاده کردن خشم خویش بر سر اعوان و انصار حکومت خواهند بود. این روندی است که به احتمال نزدیک به یقین روی خواهد داد.

از همین روی، شاید بد نباشد که به صورت پیشگیرانه به فکرزمان انفجار اجتماعی باشیم. به این معنا که ببینیم چه مکانیزم هایی را می توان در نظر گرفت که در موقع آغاز شورش ها بتوان خشم مردم را مهار و به سوی برخوردهایی سازنده تر هدایت کرد. دقت کنیم اینجا صحبت برسر سرکوب خشم مردم نیست، حرف از فریبکاری های اصلاح طلبانه برای خفه کردن خشم مردم نیست، بلکه صحبت از همراهی این خشم مشروع است در جهت قالب بخشیدن به آن به سوی شکل هایی که خون و خونریزی در آن هر چه کمتر باشد و تلاش سازنده برای ساختن قدرت اجتماعی در آن هر چه فزونتر.

بدیهی است که کاهش این خشم تا زمانی که چیزی به اسم رژیم جمهوری اسلامی وجود دارد ناممکن است. پس این خشم روز به روز عمیق تر می شود و در روز “ر ” منفجر خواهد شد. در آن روز باید آماده بود که ضمن پرداختن کامل به بازداشت تمامی سران و عوامل ریز و درشت سرکوب و جنایت از مردم خواست که از اجرای حکم های در محل خودداری کنند و با خودداری از پیاده کردن خشم خویش در محل، جنایت پیشه گان را بازداشت و برای محاکمه ی عادلانه آماده سازند.

برای این منظور نیز شاید بد نباشد که از حالا به فکر باشیم. تاکید سازمان خودرهاگران بر سازماندهی نیروهای کنشگر و آگاه برای این است که هم بتوان از پتانسیل نیروهای معترض در زمان شورش های اجتماعی بهره جست و هم این که مانع از به راه افتادن جوی خون هایی شد که نبود آنها می تواند به استقرار دمکراسی در ایران آینده کمک بیشتری کند.

به نظر می رسد که در راستای حرکتی که قرار است ارزش ذاتی حرمت انسان را در ایران نهادینه سازد حرکت و روشی که نقض این فکر عمل چندان پسندیده و سازنده نباشد.

بدون کمترین شکی تمام کارگزاران جنایت و غارت و سرکوب باید به پای میز محاکمه کشیده شوند. هر کس که آگاهانه آسیبی به جامعه زده است باید پاسخگو باشد، اما رفتن به سمت رفتارهای عصبی و آنی نمی تواند زیر بنای خوبی برای ایرانی انسان مدار در فردای سرنگونی باشد.

یک بار دیگر به نیروهای آگاه جامعه سفارش می کنیم که منتظر بروز این انفجار اجتماعی نباشند تا دست به کار شوند، آن زمان خیلی دیر است که بخواهیم مانع از خونریزی های کاذب شویم. زمان پیش بینی و اقدام برای این موارد از همین حالاست، از طریق سازماندهی و ایجاد جمع های سازمان یافته که توانایی عمل دارند.