ريش !!

چون ريش بودن دل ”  بر هيچكس نخواهم

آنرا به صورت خود  ديگر نمي پسندم

اين ريش يك زماني  خود فخر و آبرو بود

عاري ازين دو گوهر ديگر نمي پسندم

آنسان گرانبها  كان  تضمين قول و وامان

بوديّ ” وكمتر از آن ديگر نمي پسندم

ايندم كه شد نماد ترس و مطيع بودن

من اين نماد  دونان ديگر نمي پسندم

برصورتان گذارند از بهر نان و هم نام

وين نان ونام ننگين ديگر نمي پسندم

وان نام ونان ” كازآن رنگ وريا بزاده

گر  من خِرَد بدارم ديگر نمي پسندم

وآن ريش كآن برآيد از باور حقيقي

كاوه ستايد آن و ديگر نمي پسندم

 

—————————-

سروده‌ای از: کاوه آهنگران