شبنامه مردم شماره 6 – آبان 1389

شبنامه مردم شماره 6

شبنامه مردم شماره 6


شبنامه مردم شماره 6

بالاخره چه کسانی این رژیم را پایین می کشند؟

گفتم: دیدی وضعیت اقتصادی رژیم دارد به چه سمتی می رود گفت: آره،  فکر می کنی به کجا بکشه؟ گفتم: اگر دست روی کالاهای اساسی و سوخت بگذارند اعتراضات شروع می شه. گفت: ولی این مردمی که من می بینم، تکون نمی خورند. گفتم: چطور؟ گفت: مردم را با بدبختی سر می کنند، عادت کردند، عادتشون دادند. گفتم: این حرف تا حدی درست است، اما به نظر می رسد که مطلق نیست. گفت: یعنی چی مطلق نیست. گفتم: یعنی مردم تا یک جایی این موضوع را می پذیرند، از یک جایی هم واقعا ناممکن می شود، آنجا دیگه کسی ساکت نمی نشیند. گفت: من فکر نمی کنم مردم به طور میلیونی توی خیابونها بریزند. گفتم: اما آیا نیازی هست؟ گفت: خوب تا مردم همه به طور میلیونی نباشند که نمی شود کاری کرد. گفتم: این قانون را چه کسی درست کرده است؟ گفت: خوب همه جا همین طوری بوده که رژیم را پایین کشیدند. گفتم: برعکس، در هیچ کجای دنیا این طور نبوده است. گفت: پس چطور بوده، مردم در صحنه نبوده اند؟ گفتم: البته که بوده اند، اما چند نفر؟ یا دقیقتر بگویم، چند درصد؟ گفت: فکر می کنم باید اکثریت باشند، گفتم: این هیج قانون محاسباتی ندارد که بگوییم چند درصد باید باشند. گفت: خوب بالاخره باید دانست که با چه میزان از جمعیت می شود حرکت کرد و رژیم را پایین کشید. گفتم: با آن میزانی که بشود رژیم را پایین کشید، همین قدر بس است. گفت: و این چقدر است؟ گفتم: میزان آن بستگی دارد به قدرت دشمن. کافی است ما قدری از دشمن قویتر باشیم تا کار را تمام کنیم. گفت: ولی چگونه می شود دانست؟ گفتم: آمار نیروهایی را که رژیم می تواند بسیج کند تا در مقابل مردم بیاستند قابل محاسبه است. گفت: چطوری؟ چقدر است؟ گفتم: این ها برای مقابله با مردم روی ارتش نمی توانند حساب کنند، یعنی خطر شان را نمی پذیرند. اگر ارتش را به صورت مسلح به خیابان ها بیاورند ممکن است ارتش بر علیه خودشان اقدام کند و به نفع مردم. گفت: این خطر جدی است؟ گفتم: بله، به دلیل نارضایتی ارتشی ها، وظیفه بودن بخش عمده ی آن و نیز همبستگی مردم با نیروهای پایین ارتش گفت: پس می ماند سپاه. گفتم: بله، سپاه و بسیج و یک سری نیروهای شبه نظامی و فرعی گفتم: خوب جمع این ها چقدر می شود. گفتم شاید صد هزار تا صد و پنجاه هزار نفر که بیشتر سیاه لشگر خواهند بود. گفت: خوب پس باید نیروی مردم قدری بیشتر از این باشد. گفتم: بله، باید از این بیشتر باشد و بخصوص آماده و حتی آموزش دیده و مجهز باشند. گفت: ولی چطور؟ گفتم: خوب این کاریست که باید از حالا روی آن کار کرد. باید سازماندهی کرد و آموزش دید. باید مجهز شد و آمادگی کسب کرد. گفت: ولی مردم عادی که نمی توانند این کار را کنند. گفتم: درست است، هر کس در این مسیر آن چه را که می تواند می کند. گفت: یعنی چی؟ گفتم: یعنی جوانها، کنشگران و آنها که می خواهند نقش اصلی را بازی کنند باید به خودسازماندهی و آموزش دیدن و مجهز شدن روی آورند. گفت: یعنی یک بخش کوچک از مردم. گفتم: بله، حتی اگر یک درصد جامعه هم به دنبال این کار باشند می شود بیش از ۷۴۰ هزار نفر. گفت: این رقم چندین برابر نیروهای دشمن است. گفتم: بله، دقیقا. به همین دلیل از بابت تعداد جای نگرانی نیست. با حتی یک درصد از جامعه هم می توان کار این رژیم را تمام کرد. گفت: پس این یک درصد را چگونه باید سازماندهی کرد. گفتم: این یک درصد باید خودرا سازماندهی کند. گفت: یعنی تیم تشکیل دهد. گفتم: بله باید کار جمعی کند. جمع تشکیل دهد و به کار نظری و عملی و آموزش و تجهیز و آمادگی جسمی و روحی بپردازد. گفت: فکر می کنی که این یک درصد این کار را بکند؟ گفتم: این یک درصد همان یک نفر از صد نفری است که برای دفاع از شرافت خود و کسب آزادی و عدالت و تغییر جامعه حاضر است بهای لازم را بپردازد.

چه موقع باید به موضوع بعد از سرنگونی پرداخت؟

بسیاری از ما سئوال می کنند که شما برای سرنگونی طرح می دهید اما برای فردای آن چه؟ چرا نمی گویید که برای نظام آینده کشور چه طرح و نقشه ای دارید. پاسخ ما به زبان ساده این است که طرح زودرس مسائل نه فقط کمکی به پیشبرد جریان مبارزه نمی کند بلکه بر عکس، بر ابهام ها نیز می افزاید و بحث های کاذب پدید می آورد. وقت و توان ما باید متمرکز باشد بر این که مانعی را که در گام نخست بر سر راه داریم برداریم و قدم به قدم پیش رویم. در زیر توضیحی کلی در باره کار تاکتیکی در این مرحله از استراتژی داریم توضیح می دهیم. بدیهی است که در هر مقطعی از مبارزه به تناسب نیاز آن مقطع باید طرح و برنامه ها ی عملی ارائه داد. *********** سازمان خودرهاگران بر این باور است که کیفیت و روش تغییر حاکمیت سیاسی در ماهیت و شکل نظامی که بعد از این تغییر به وجود می آید موثر است. به همین دلیل نیز بر ضرورت حضور نیروهای اجتماعی سازماندهی شده در روند خلع قدرت از رژیم کنونی تاکید می کند، این امر سبب خواهد شد که همین نیروها بعد از پایان بخشیدن به حاکمیت استبدادی بتوانند دو نقش عمده را ایفا کنند: ۱) مانع از افتادن قدرت به دست یک نیروی متمایل به استبدادگری شوند ۲) خود در اداره ی مدیریت دمکراتیک جامعه نقش داشته باشند. بنابراین هر آن چه امروز می کنیم تعیین کننده ی آن چیزی است که فردا خواهیم داشت. اگر امروز بر اساس یک جریان رهبر محور رژیم کنونی را سرنگون سازیم فردا این رهبر می تواند تبدیل به یک دیکتاتور جدید شود. یا اگر در روابط میان نیروهای تغییرگرا بوی تقلب و استبداد منشی و حقه بازی موجود باشد، همین خصلت ها را در حکومت آینده نیز خواهیم یافت. به همین دلیل ما تاکید داریم که مسیر آزادسازی ایران از ابتدا تا مقصد خویش سالم، مردمی و اخلاق محور باقی بماند. این مسیر شامل سه قسمت است: ۱) مرحله آماده سازی و انجام قیام خلع قدرت ۲) مرحله ی گذار از حاکمیت ضد مردمی به یک حاکمیت مردمی ۳) مرحله ی نهادینه شدن حاکمیت استبدادی و بازسازی کشور. برای این منظور استراتژی سازمان خودرهاگران عبارت است از شکل دهی قدرت اجتماعی، یعنی قدرت سازماندهی شده مردم آگاه. یعنی مردم هم باید به خودآگاهی برسند و هم به خودسازماندهی. سازمان ما برای این دو منظور تشکیل شده و فعالیت می کند. در مرحله خلع قدرت تاکید ما بر ایجاد هسته های خانوادگی، دانش آموزی، کارگری، دانشجویی، محله ای و نیز کارمندی و بیکاران می باشد. این هسته ها می توانند به صورت علنی یا مخفی تشکیل و فعالیت کنند. دو محور اصلی کار این جمع ها عبارتند از کار نظری و تقویت خودآگاهی و دیگری کار عملی و خودسازماندهی دهی. وجود این جمع ها سبب می شود که قیام خلع قدرت توسط جامعه ای فعال و سازماندهی شده صورت گیرد. مردمی که می دانند چرا دارند حرکت می کنند و دنبال چه هستند. مردمی که خود را سازماندهی کرده اند، کار جمعی را تمرین کرده اند و می توانند در صحنه نقش منظم و هدفمند بازی کنند. وجود یک چنین نیرویی سبب می شود در ساعات بعد از فروپاشی نظام جمهوری اسلامی این نیروهای سازمان یافته بتوانند نظم اجتماعی را آن گونه که منافع مردم ایجاب می کند حفظ کنند. مانع از فرار افراد و سرمایه ها  شوند و امور جاری کشور را مدیریت کنند تا نیازهای ابتدایی جامعه تامین شود. همین ساختار سازماندهی شده ی قدرت اجتماعی اجازه می دهد که مدیریت کشور در سطح خرد تامین شود و یک شورای هماهنگی متشکل از فعال ترین واحدها می تواند مدیریت سطح کلان را برعهده گیرد تا وضعیت در دوران گذار مورد مدیریت قرار گیرد

  1. برای مقابله با رژیمی که فقط روی آدمکشی بنا شده است راه مقابله از قبل ترسیم و تعیین شده است
  2. تصور دستیابی به موفقیت در مبارزه با رژیمی که با جنایتگری برپاست فقط بر مبنای واقع گرایی ممکن است نه آرزومندی
  3. روش مبارزاتی لازم و مناسب برای پایین کشیدن رژیم از قدرت را نه مدنیت و توازن قدرت سیاسی بلکه میزان قدرت عمل تعیین می کند
  4. نظریه هایی که اشکال نامناسب مبارزه با رژیم سراپا جنایت جمهوری اسلامی را تبلیغ می کنند ره به جایی نمی برند و فقط کار را دشوارتر می کنند
  5. نظریه مناسب برای مبارزه در هر جامعه ای را نه موسسات آمریکایی و اروپایی بلکه واقعیت های اجتماعی و سیاسی آن جامعه تعیین می کنند
  6. کنشگران جنبش باید در ورای تاثیر پذیری از دستگاه های تبلیغاتی مزد بگیر که به دلیل پرداخت مزدشان مشغول به تشویق این یا آن روش مبارزاتی ناکارآ هستند خود راهکارهای لازم برای به ثمر رساندن مبارزه ی خود را بیابند
  7. آن روشی برای مبارزه اصالت دارد که از بطن جامعه و با عنایت به واقعیت های آن و توان و خواست کنشگران جنبش بیرون می آید
  8. عده ای بر اساس جهل، برخی به دلیل ترس و بعضی به دلیل منافع و دستمزد به ارائه ی راهکارهایی می پردازند که رژیم جنایت پیشه ی جمهوری اسلامی را تشویق و تحکیم می کند
  9. سازمان خودرهاگران بر این باورست که بهترین روش برای سرنگون سازی رژیم جمهوری اسلامی یاری رسانی به شکل گیری قدرت اجتماعی در جامعه است. از طریق دو عنصر خودآگاهی و خودسازماندهی مردم.