پیروزی در گرو سازماندهی است

پیروزی در گرو سازماندهی است

هواداران سازمان خودرهاگران در فرانکفورت – آلمان

————————————————–

این متن رو چهارشنبه ۲۴ آگوست پس از اینکه انقلابیون لیبی‌ تقریبا همهٔ طرابلس رو به دست گرفتند، نوشتم و دوستانمون در سازمان خودرهاگران نیز در ویرایش اون کمک بسیاری کردند، پس از اعتراض کارکنان ایران خودرو و در آستانه دیدار استقلال تهران-تراکتورسازی تبریز باز هم ضرورت سازماندهی بیش از پیش حس می‌شه، امیدوارم آوردن این متن در اینجا نیز بتونه به نگرش شما در زمینهٔ سازماندهی کمک کنه:                                                                                                                                                                              شش ماه نبرد و ایستادگی انقلابیون و یکشنبه گذشته سرانجام فتح طرابلس. بسیاری تلاش می کنند که آن چه را در لیبی   گذشت به حضور نظامی نیروهای ناتو خلاصه کنند، اما نباید فراموش کرد که این حضور به دنبال یک خیزش مردمی و سرکوب خونین آن بود. اراده ی مردم بالاترین منبع تغییر در جامعه است. بدیهی است که در نبود فضای دمکراتیک برای شکل گیری تشکل های دمکرات انحرافاتی مانند متوسل شدن به نیروهای بیگانه ممکن است، اما این امر را نباید به همه ی کشورها تعمیم داد و این طور اندیشید که مردم سوریه و ایران نیز چاره ای جز این ندارند. آن چه در درجه ی نخست مهم است رهایی یک ملت از قید زنجیرهایی است که یک دیکتاتور دیوانه به دست و پایشان بسته بود.

تنها چند روز پیش از پایان کار بود که معمر قذافی، مستبد تاریخ مصرف گذشته لیبی‌، انقلابیون را در آستانه‌ی آزادسازی پایتخت برای چندمین بار «موش و سوسک» خواند و امروز خود چاره ای جز فرو رفتن در زباله دان تاریخ ندارد. همیشه این گونه بوده است که مردمی یکپارچه و دلاور شکست را تجربه نمی کنند.

آتشی که از خودسوزی طارق بوعزیزی میوه فروش تونسی به پا خاست دیکتاتور چهارم را هم در کام خود فرو برد و روز به روز شعله ورتر می شود.

در نشست خبری روز دوشنبه صبح، خبرنگار الجزیره از دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، می‌پرسد: آیا قذافی از لیبی‌ خواهد رفت یا به جایی‌ برده خواهد شد؟ دیوید کامرون پاسخ می دهد: قذافی برای پاسخگویی در مورد جنایاتش در دادگاه حاضر خواهد شد.

اگر چند سال به عقب بازگردیم، به یاد خواهیم آورد که پیشینیان دیوید کامرون و دولت‌های غربی انقلاب را «خشونت» می‌دانستند و بی‌ تفاوتی‌ خود به نقض آشکار حقوق بشر در خاورمیانه و حتی مجازاتی ضد بشری چون سنگسار را با “نسبیت فرهنگی‌” توجیه می کردند. تصور آنها بر این بود که این گونه می توان نظمی را که به نفع آنها عمل می کرد در سطح جهانی حفظ کرد. جهان را به دو بخش تقسیم کرده بودند: یکی‌ جهان سرمایه داری و دیکتاتورهای هم پیمانش و دیگری «نیروهای تروریسم اسلامی». گویی که چرخ تاریخ فقط باید براین دو محور بچرخد و بس. با بهره برداری از قدرت تبلیغاتی و مادی خویش مردم جهان را در وضعیت گزینش بین بد و بدتر قرار داده بودند تا از ترس «تروریسم اسلامی» به دامان دیکتاتورهای تحت پوشش سرمایه داری جهانی پناه ببرند. اما جامعه منطق خویش را دنبال می کند. در درون جوامع شمال آفریقا و خاورمیانه فرزند خشم در دلِ مادر آگاهی رشد کرد و زاده شد. موج انقلابی‌ که در خاورمیانه به راه افتاد، به یکباره همه ی معادلات را به هم ریخت و تا آنجا پیش رفت که رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما، نیز با عبارت “بهار آزادی در جهان عرب” به نمایندگی‌ از جهان سرمایه داری به پیشواز اجباری انقلاب رفت تا در آینده ناچار به بیرون ماندن از این بازی نباشد.

اما این پایان داستان نبود، امروز فریاد “الشعب یرید اسقاط النظام”(مردم سرنگونی نظام را می خواهند) را هر کودک عرب زبان زمزمه می‌کند، قذافی چهارمین دیکتاتور خاورمیانه بود که سرنگون شد و با رفتنش شمارش معکوس برای بشار اسد آغاز شد.مردم سوریه با اراده ای  آهنین دربرابر گلوله‌های تانک ایستاده اند و تا سرنگونی بشار اسد و نظام ننگینش از پا نخواهند نشست. موقعیت در سوریه به نقطه ی غیر قابل بازگشت خود رسیده است. خاورمیانه‌ای دیگر بر پایه ی خواسته‌های دموکرات‌های در راه است که بدون شک کسی‌ در آن پذیرای نظام تروریست پرور اسلامی نخواهد بود. رژیم پوسیده ی ایران به عنوان حکومتی فاقد حیات متناسب با تاریخ امروز جهان محکوم به رفتن است و خواهد رفت.

نظام ننگین جمهوری اسلامی در ایران به پشتوانه ی‌ مثلث آخوندها، سپاه پاسداران و سرمایه داران بازاری به پیش می رفت، اما در دو سال گذشته در هر سه‌ بخش پذیرای ضربات سختی بوده است.

از دست دادن مشروعیت و نمایان شدن چهره ی آدمکش آخوندها پس از اعتراضات سال ۸۸ و کشتار مردم در ک‌ف خیابانها و تجاوز به زنان و دختران. بالا گرفتن اعتراضات مردمی در سوریه و ریزش در پیکرهٔ ارتش، حزب بعث سوریه و حزب الله لبنان، که هم پیمانان سپاه هستند، این نیرو را با چالش جدی روبرو ساخته و همزمان به دنبال تحریم‌های بین المللی، بحران مالی‌ نیز گریبانگیر سپاه پاسداران شده است.   در بخش سوم، در پی‌ حذف یارانه‌ها سرمایه داران بازاری نیز نمی توانند مانند گذشته برای بقای نظام جمهوری اسلامی هزینه کنند و از آن سودی را که انتظار دارند ببرند. به زودی طرح هدفمندسازی یارانه‌ها نیز شکست خواهد خورد و نظام جمهوری اسلامی با بزرگترین بحران اقتصادی تاریخ ننگینش روبرو خواهد شد. فلج ناشی از کمبودهای عظیم مالی ساختارهای نظام را در برخواهد گرفت.

در چنین شرایطی می‌توان قشر متوسط و فرودست جامعه را همبسته کرده و برای جنبشی دگرگونی آفرین حرکت کرد.

من و شما می توانیم، در کنار هم، اعتصاب آموزگاران کشور را در برابر مجلس و یا وزارت آموزش و پرورش سازماندهی کنیم، کارگران و بیکاران را به اعتصاب در برابر وزارت کار فرا خوانیم، دانشجویان را به خودسازماندهی در دانشگاه های کشور دعوت کنیم، می توانیم ورزشگاه‌های فوتبال را از آن خود کنیم و فریادمان را چون پتک بر سر دیکتاتور فرود آوریم و…؛ از همین کنش هاست که انقلاب زاده خواهد شد.

اما اگر بر مواضع فردی سی‌ سال گذشته پافشاری کرده و باز از یکدیگر جدا بمانیم، نظام فاشیستی جمهوری اسلامی باز هم مانند سال۶۷زندانیان سیاسی را قتل عام خواهد کرد. امثال سردار مدحی را به میان اپوزیسیون می فرستد تا اپوزیسیون را کوچک و ناتوان و خودرا مسلّط بر اوضاع نشان دهد. گروه‌های نژادپرست مانند «گرگ‌های خاکستری » را به ورزشگاه‌های تبریز می فرستد تا در دل‌ من و شما ترس از جنگ قومی و تجزیه کشور را به پا کند.(این سیاست را به نوعی دیگر مبارک و قذافی نیز به کار بردند).  به بهانه ی مبارزه با بدحجابی زنان و دختران را در برابر دیدگانمان در خیابان کتک می زند تا از ترس اصلا از خانه بیرون نیاییم و در این صحنه‌ها من و شما نیزتا زمانی که با هم نباشیم تنها بیننده خواهیم بود.

هم میهن!  کلید پیروزی در سازماندهی است، پس، به خود آ و به هیچ چیز جز سازماندهی برای سرنگونی جمهوری اسلامی نیندیش، مشکلات فراوانی هست که باید یکی‌ پس از دیگری از پیش رو برداشت اما همه چیز تنها در سایه ی سرنگونی نظام ضدبشری جمهوری اسلامی به دست می‌‌آید. پایین کشیدن رژیم کنونی از قدرت آغاز هر دگرگونی بنیادینی در ایران است.

سازماندهی وظیفه ی نیروهای کنشگر و خودسازماندهی وظیفه ی هر شهروندی است که خواهان دگرگونی است. به هر روی جز به طریق سازمان یافته نمی توانیم مبارزه را به سرانجامی برسانیم. جنبش سال ۸۸ نشان داد که حتی اگر به صورت میلیونی هم به خیابان بیاییم تا زمانی که سازماندهی نکنیم کاری از پیش نخواهد رفت. بنابراین بهتر است که قبول کنیم مبارزه نیاز به هدف، برنامه و نیروی سازمان یافته دارد. با قبول این امر بدیهی باید به دنبال آن باشیم که به طور عملی و در داخل و خارج از کشور به فکر تقویت سازماندهی و خودسازماندهی باشیم.

در این زمینه مطالب و منابع بر روی اینترنت زیاد است. در این وبسایت نوشته های فراوانی در دسترس است:

www.sazmandehi.org

 

در خارج از کشور ما نیروهای مردمی، که خواهان تغییر در ایران هستیم، می توانیم گردهم آییم و با همکاری با یکدیگر نشان دهیم که این تنها در پرتو فعالیت عملی و هدفمند است که می توان سودمند بود. به یکدیگر نزدیک شویم، به هم اعتماد کنیم، برای همدیگر احترام قائل شویم، در جستجوی حل و فصل مشکلات کهنه ی تاریخی نباشیم، رو به جلو داشته باشیم و آن هم نه با حرف و گفتار، بلکه با عمل و کنش. فرستادن آموزش های مربوط به خودسازماندهی به ایران یکی از مهمترین کارهاست. یک رادیو تازه تاسیس  به نام رادیو اتحاد قرار است که به عنوان رادیوی تخصصی در خدمت آموزش سازماندهی باشد. آدرس اینترنتی این رادیو که به زودی بر روی ماهواره W3در ایران پخش خواهد شد به این شرح است:

www.radioetehad.com

 

آری، راه پر پیچ و خم و زمان اندک است، پس از همین لحظه سازماندهی را آغاز کن و به چگونگی‌ آن فکر کن و با ما نیز در میان بگذار‌.

 

**

اگر مایل به همکاری در این زمینه ها هستید می توانید با ما تماس بگیرید.

آدرس ایمیل هواداران سازمان خودرهاگران در فرانکفورت – آلمان :khodrahagaran.frankfurt@yahoo.com

 

www.khodrahagaran.org