گفتم و گفت: روز جمعه در ورزشگاه توطئه های رژیم برای اختلاف انداختن را خنثی می کنیم و تظاهرات را به خیابان می کشیم.

گفتم : داری می ری فوتبال؟

گفت: بازی فوتبال نه، تماشای فوتبال.

گفتم: کجا؟

گفت: ورزشگاه آزادی

گفتم: کی؟

گفت: جمعه 18 شهریور

گفتم: بازی تراکتورسازی و استقلال را می گویی؟

گفت: آره، دارم آماده می شم.

گفتم: چی کار می خواهی بکنی؟

گفت: قرار است مسابقه تبدیل به اعتراض شود.

گفتم: اعتراض به مرگ دریاچه ی ارومیه ؟

گفت: آره. قرار است فارس و آذری با هم شعار دهند.

گفتم: نمایش خوبی از اتحاد مردم ایران خواهد بود.

گفت: همین طور است. اما باید هشیار هم باشیم.

گفتم: چطور؟

گفت: ممکن است رژیم بخواهد توطئه کند.

گفتم: چطوری؟

گفت: از طریق اختلاف انداختن بین طرفداران دو تیم.

گفتم: بله، احتمال این توطئه زیاد است.

گفت: رژیم از جنگ و دعوای بین مردم وحشت ندارد، از وحدت میان مردم وحشت دارد.

گفتم: همین طور است.

گفت: باید مراقب باشیم.

گفتم: چطوری؟

گفت: اولن باید حواسمان باشه که تا کسی شعار تحریک کننده و تفرقه برانگیز داد او را شناسایی وطرد کنیم.

گفتم: بله، ممکن است عوامل رژیم به صورت تماشاچی به میان مردم بیایند و سعی کنند اختلاف بیاندازند.

گفت: دیگر این که طرفداران دو تیم باید تیم های طرف مقابل را تشویق کنند.

گفتم: این هم فکر خوبی است. نتیجه بازی نباید زیاد مهم باشد.

گفت: و سوم این که باید وقت مسابقه را به دادن شعار برای دریاچه ارومیه و ضد رژيم صرف کرد.

گفتم: بله، باید سعی کرد تا بردن بانرهای بزرگ شعارهایی را مقابل دوربین قرار داد

گفت: بله و اما چهارم، باید ورزشگاه را به محل تظاهرات تبدیل کرد.

گفتم: و حتی بعد از آن.

گفت: آره، صد هزار نفر آن جا خواهند بود. وقتی از ورزشگاه بیرون می آیند باید تظاهرات را در بیرون از ورزشگاه ادامه دهند.

گفتم: کافیست به سوی میدان آزادی راهپیمایی کرده و آن جا تجمع کنند.

گفت: مردم نیز می توانند به میدان آزادی بیایند و تجمع بزرگی را به وجود آورند.

گفتم: ظاهرا که طرح های خوبی هست؛ از حالا باید خود را برای این کار سازماندهی کنیم…