گفتم و گفت: مبارزه کردن با ادای مبارز ه فرق دارد

گفتم: چه چهره ی فکوری به خودت گرفته ای…

گفتم: خوب فکر کردن هم داره.

گفتم: چه؟

گفت: این بیانیه تحت عنوان « سفیران سبز امید».

گفتم: چطور؟

گفت: این ها هنوز فکر برگزاری انتخابات سالم در چارچوب نظام را مطرح می سازند.

گفتم: آرزو بر جوانان عیب نیست.

گفت: ولی این بازهم انرژی ها را به هدر می دهد.

گفتم: انرژي کی را؟ کدام انرژی را؟

گفت: نیروهای مبارز.

گفتم: شوخی می کنی. یعنی می گویی کسی که خود را مبارز می داند می آید و خود را معطل انتخابات رژیم می کند؟

گفت: فکر نمی کنم، اما این ها چرا این را مطرح می کنند؟

گفتم: برای این که چیز دیگری ندارند. شما یا باید به مبارزه بپردازید و یا باید ادای آن را درآورید. امکان این که هر دو را بتوان با هم داشت سخت است.

گفت: یعنی این که این ها مبارز نیستند.

گفتم: به هر روی مبارزه معنای خود را دارد. مبارزه یعنی عمل کردن برای تغییر. تغییر واقعی و مادی.

گفت: یعنی تلاش بدون ایجاد تغییر مبارزه نیست؟

گفتم: همه تلاش ها به نتیجه نمی رسد، اما وقتی هیچ تلاشی به نتیجه نمی رسد باید نسبت به مبارزه نامیدن آن چه می کنیم شک کنیم.

گفت: آیا موقعیت این سبزها این گونه است؟

گفتم: اگر  آنها تغییر می خواهند جز با عمل نمی توانند به آن دست یابند و برای عمل نیز باید خط قرمزها  را زیر پا گذاشت.

گفت: اما آنها پیوسته سرکوب می شوند.

گفتم: دقیقا، این آن نکته ی اصلی است. وقتی شما هر کار می کنید و سر کوب می شوید، نمی توانید بگویید من حالا ادامه می دهم تا شاید روزی به نتیجه برسم.

گفت: پس چه باید کنند؟

گفتم: باید در مقابل سر کوب مقاومت به خرج دهند. سرکوب را باید عقب راند و این یعنی عمل کردن و حرکت کردن به شیوه ی تهاجمی.

گفت: بعضی ها به این می گویند خشونت گرایی.

گفتم: خشونت گرایی از جانب دولت است. مردم مقاومت می کنند. این دو با هم فرق دارد.

گفت: پس اشکال این است که آنها نمی خواهند مقاومت کنند؟

گفتم: تا زمانی که نخواهند در ورای شرح سرکوب و اظهار نارضایتی از آن، راهکارهای مشخصی برای مقابله با آن ارائه دهند کارشان و حرفشان سودی برای جنبش آزادیخواهی در بر ندارد.

گفت: ولی آنها وجود دارند.

گفتم: صد البته، خیلی ها وجود دارند. اما تاثیرشان چیست؟

گفت: پس که تاثیر دارد؟

گفتم: هر که عمل می کند، هر که به نیاز واقعی مبارزه براساس یک درک عینی پاسخ می دهد.

گفت: و این نیاز چیست؟

گفتم: نیازها متعدد است، اما باید راهکار داد که چگونه می توان سرکوب را عقب زد.

گفت: آیا مشکلات فرهنگی و روانی زیربنایی تر و مهم تر از برخورد با سرکوب نیست؟

گفتم: مبارزه ی ریشه ای یک چیز است، مبارزه ی سیاسی در صحنه ی اجتماعی بحث دیگری است. باید مشخص کنیم درمورد کدام صحبت می کنیم. …