گفتم و گفت: هر که سازماندهی کند هدایتگر جنبش می شود

گفت: من که اصلا نمی فهمم.

گفتم: چی رو؟

گفت: این که چرا در همه ی کشورهای عربی و شمال آفریقا قیام مردم یکی پس از دیگری دوام می آورد و موفق می شود و ما هنوز بعد از نزدیک به دو سال اندر خم یک کوچه ایم.

گفتم: خوب دلایل متعددی دارد. یکی از آنها این که این قیام ها توسط کسانی هدایت می شوند که به راستی می خواهند با رژیم دیکتاتوری حاکم بر کشورشان تعیین تکلیف کنند.

گفت: یعنی در ایران این طور نبود؟

گفتم: خیر، قرار بر این بود که میرحسین موسوی رئیس جمهور نظام شود نه رهبر جنبش اعتراضی مردم.

گفت: یعنی آنها نمی خواهند که دیکتاتوری را پایین بکشند؟

گفتم: آنها تغییرات جزیی برای سهم گرفتن از قدرت را می خواستند و می خواهند، کاری به پایین کشیدن دیکتاتوری جمهوری اسلامی ندارند.

گفت: یعنی خواهان حفظ نظام کنونی هستند؟

گفتم: بلی، آنها حفظ نظام را برای اصلاح نظام ضروری می دانند، در حالی که در سایر کشورها حذف رژیم را برای اصلاح اوضاع ضروری می دانند.

گفت: این تفاوت مهمی است.

گفتم: بله، تفاوت در این است که در یک تحلیل نهایی این جریان حاکم بر جنبش سبز ترجیح می دهد در کنار سایر جناح های نظام ضد یک جنبش برانداز بیاستد.

گفت: پس آنها هرگز اجازه نمی دهند که جنبش برانداز شود.

گفتم: همین طور است. و این به معنای آن است که جنبش بر انداز باید خود را از قید رهبری قید برانداز جنبش رها سازد.

گفت: اما چه چیزی می تواند جایگزین آن شود؟

گفتم: یک گرایش برانداز. گرایشی که بتواند جنبش را در خصلت برانداز خویش یاری رساند نه این که به او در این باره لطمه بزند.

گفت: چه کسانی این گرایش را نمایندگی می کنند؟

گفتم: خیلی از سازمان ها و افراد. اما در درجه ی اول این گرایش یک گرایش اجتماعی درون جنبش است و این بسیار مهم است.

گفت: و آیا این کار باعث اختلاف و جدایی فعالان جنبش نمی شود؟

گفتم: در یک مقطعی می توانست این اثر را داشته باشد، اما امروز دیگر چنین نیست، گرایش محافظ نظام در درون جنبش دیگر پایه ی اجتماعی ندارد و فقط با تکیه بر یاری برخی رسانه ها مثل بی بی سی و صدای آمریکاست که خود را مطرح می کند.

گفت: یعنی پایگاه اجتماعی ندارد؟

گفتم: منظور این است که بدنه ی اجتماعی جنبش از موضوع حفظ نظام به سوی حذف نظام گذر کرده است، اما این حضرات هنوز در آن مانده اند.

گفت: و آیا کدام گرایش است که به طور عملی جنبش را رهبری خواهد کرد.

گفتم: در واقع گرایش حافظ نظام جنبشی را رهبری نمی کند، یک جریان سیاسی را مطرح می کند اما گرایش برانداز هر چند کمتر رسانه ای می شود لیکن در خیابان حرف نخست را می زند.

گفت: ما چه می توانیم بکنیم؟

گفتم: حرف اصلی را در جنبش آن نیرویی می زند که بتواند سازماندهی کند. اگر گرایش برانداز بتواند سازماندهی جنبش را بر عهده داشته باشد می تواند هدایت آن را نیز بر عهده بگیرد. ساختارهای نظام جمهوری اسلامی براندازی را می طلبد و نه اصلاحات را. این یعنی جریان اصلاح طلب ناخواسته محکوم به عدم کامیابی و گرایش برانداز دارای شانس بالا برای موفقیت است. تنها چیزی که احتیاج دارد جدیت در سازماندهی است