پيگیری و پیروی کامل از طرح استراتژيکی
زمانی که طرح استراتژی عملیاتي کامل شده است، نیروهای مبارز دیگر نباید به حرکت های انحرافی رژيم که می خواهد آنان را وادار به ترک نقشه های خود نموده و توجه آنها را به موضوعات کوچک و بی اهمیت جلب کند، ترتیب اثر بدهند. احساسات و هیجانات ناشي از اتفاقات، مانند خشونت هاي جدید و بی سابقه، به هیچ روي نباید آنان را از تعقیب طرح های اصلی و رسيدن به هدف مورد نظر باز بدارد. چه بسا که این نوع عملیات مخصوصا از سوی رژیم دیکتاتور و به منظور تشویق آنان برای انحراف از طرح اصلی و تحريک به خشونت باشد که بتوانند با داشتن نیروی بیشتر و اسلحه، مبارزین را سرکوب کامل کرده و حرکت را به شکست منجر نمایند.
با ایمان کامل و باور به حرکت و انگیزه هایش، نیروهای مبارز وظیفه دارند که به حرکت ادامه داده و گام به گام در راه هدف نهایی که سرنگونی رژیم می باشد پیشروی کنند. مسلما در ابعاد زمانی و مکانی نیاز به تغییرات غیر اصولی و مانور های لازم در مقابل وضعيت های پيش آمده خواهد بود، که رهبران آگاه بدون اين که این تغییرات در هدفهاي اصلی استراتژی محوری و عملیاتي موثر باشند، آنها را انجام داده و راه را با موفقیت ادامه خواهند داد.
اجرای نافرمانی مدنی – نافرمانی سياسي- مقاومت مدنی
در وضعیت و زمانی که مردم خود را در مقابل رژیم دیکتاتور ضعیف و بی دفاع و بدون قدرت می بینند و از آن وحشت دارند (موقعیت دقیق مردم امروز در ايران)، لازم است که اعمال و حرکت هایي که از آنان خواسته می شود؛ اعمالي با حداقل ريسک و در مقابل، تقویت کننده ی شهامت و و اعتماد به نفس آنان باشد. این کارها مانند پوشيدن لباسي به رنگ و نوعی مشخص، خریدن و یا تحریم کالایی مشخص، نمايانگر قضاوت عمومی جامعه در مقابل رژيم و در عین حال بدون ریسک و تقويت کننده روحی جامعه خواهد بود. متد هایی که برای کارهاي عمومی و یا برای گروهی مشخص در ابتدا در نظر گرفته می شوند هر چند هم کم اثر، بایستی کاملا قابل شناسائی و غیر قابل انکار برای رژيم باشند. موفقیت در این گونه عملیات باعث اعتماد به نفس و جسارت مردم شده و ضمنا به آنان نشان خواهد داد که تنها نبوده و اکثریت و نهايتا قدرت واقعی به دست آنان است.
همان طور که هیچ یک از عملیات طرح شده به تنهائی برای سقوط فوری رژیم انجام نمی گیرد، لزومی هم دیده نمی شود که همه نیروهای مبارز ه در تمامی عملیات شرکت داشته باشند. در هنگام طرح ریزي باید پيش بیني شود که در آغاز، در طول و در نهایت مبارزه، عمليات به دست چه کساني انجام و کلیات از هم تفکيک گردند. به عنوان مثال اعتصاب ها تنها بدست کارگران و کارمندان انجام می گیرد و مردم عادی شرکت موثری در آنها نخواهند داشت و آن گاه نيرو های آگاهي دهنده و خبر رسانی و تبلیغاتی به پخش آنها خواهند پرداخت.
عملیات نمادین یا انتخابی
در مراحل آغازین مبارزه، عملياتي ویژه و نمادین( سمبوليک)، تک تک و یا بصورت متداخل و پیگیر مي توانند بسيار مفید باشند. این عملیات و یا مقاومت ها در صورت لزوم می توانند به طور سمبولیک بوده و فقط هدف نشان دادن انزجار مردم از رژيم را برای رسیدن به هدفهای متعاقب داشته باشند. این روش ها باید کلا در گیر با مسائل روزمره اجتماعی، اقتصادی و یا سياسی باشند. به طور مثال اعتراض به دخالت شوراي نگهبان در امری به خصوص و یا کمبود بنزين و گرانی برق و غیره. برای به دست آوردن بهترين نتیجه ها می توان همزمان نقاط ضعف رژيم را ( بزرگترين و نمایان ترين آنها) را به صورت معدود مورد حمله قرار داده ضربه هایی موثر به پيکر رژیم وارد نمود.
در هنگام آغاز حرکت بهتر است تمرکز تبلیغاتي روي اشکالات سياسی رژیم انجام بگيرد. اين تبليغات مستقيما مردم را تحت تاثير قرار داده و ضمنا آزمایشی براي کادر رهبری بمنظور برآورد و آماده کردن اجتماع براي قدم هاي بعدی از جمله نا فرماني مدني و عدم همکاری خواهد بود.
قدم اول ممکن است با یک اعتراض نمادین و يا عملی نمادین از یک عدم همکاری محدود و موقت برداشته شود. اگر تعداد کساني که آمادگی شروع مبارزه را دارند کم و محدود باشد، این قدم اوليه می تواند مثلا گل گذاری در محل های نمادین ( گورستان ، دانشگاه ، خوابگاه دانشجویان ، محل کشته شدن اشخاص سرشناس و مخالف و …) باشد، ولی اگر تعداد مردم بسیار زیاد باشند آنگاه می توان اعمالي بزرگتر و پر اثر تر، مانند پنج دقیقه دست کشيدن از کار همگانی و یا چندين دقیقه سکوت همگانی را انجام داد. در وضعیت های ديگر ممکن است یک اعتصاب غذای نشسته، اشغال عمومی و بدون خشونت یک محل مهم، تعطیل کلاسهای دانشگاه و مدارس برای زمانی کوتاه، اعتصاب نشسته در محلی رسمی (یکی از ادارات دولتی) و اعمالی مشابه براي دامن زدن بیشتر به مبارزه و تشویق دیگران به کار گرفته شوند. با تجربه از گذشته می دانیم که این گونه کارها با شدت عمل و خشونت از طرف رژيم مواجه خواهند شد.
اعمالی مانند اشغال ساختمان مجلس و یا محل اقامت اشخاص مهم و یا سازمانهای حیاتی رژيم ( سپاه پاسداران ، بسیج، بنیاد مستضعفان و …) ریسک بزرگ از نظر تلفات و نتیجه عملیات بوده و باید در مراحل پیشرفته مبارزه و با حد اقل مقاومت حکومتی و تلفات شخصي همراه باشند.
تجربه نشان می دهد که اعتراضات و تظاهرات نمادین عظيم بسیار در جلب توجه منابع داخلي و بین المللی موثر بوده اند. بطور نمونه تظاهرات دانشجویان در برمه ( 1988) و تظاهرات عظیم دانشجویان چینی در میدان تيان مان بیجینگ (1989) نشان دهنده این تجربه هستند. تلفات جاني سنگين تظاهر کنندگان اين نکته را مطرح می کند که با وجود تاثیر عظیم تبلیغاتی بین المللی و برانگيختن خشم عمومي داخلی، اين گونه عملیات به تنهائي در رسيدن به هدف نهائي و سقوط رژيم تقريبا بي اثر بوده و با دادن تلفات سنگین و سرکوب شدن فروکش نموده تغیيري در موضع قدرت حکومت نداشته اند.
در اکثر موارد و يا همه مواردي که شاهد بوده ايم، گرفتن و یا قطع منابع قدرت رژیم دیکتاتوری با تمامیت و سرعت در مراحل آغازین مبارزه امکان پذیر نبوده و برای این منظور تقريبا بايد همه مردم و اکثریت سازمانها در مبارزه شرکت کنند. این شرکت شامل کسانی می شود که تا به حال به صورت اکثریت خاموش، مطیع حکومت بوده و اینک بایستی با قدرت و يکپارچه رژیم را نفی کرده با عدم همکاري عمومی در مقابل آن بایستند. این کار بسیار مشکل و تا به حال در ایران اسلامی بی سابقه می باشد و بر همین اصل، عدم همکاری و اعتصاب عمومی در مراحل اوليه و انتظار داشتن آن از مردم دور از واقعیت بوده و دعوت به این کار در این مرحله بيهوده و بی اثر است و همان گونه که مشاهده شد در طول درگيری های پس از انتخابات، به دلیل تنها سیاسی بودن حرکت، همه دعوت ها از کارگران و کشاورزان و کارمندان برای شروع اعتصاب بی اثر مانده و بي جواب ماند.
در طول مبارزه و عملیات عرضی انتخابی ، معمولا جرقه و ابتکار ، توسط گروه و یا گروههائی مشخص از مردم زده شده و آن گروه یا گروه ها به ميدان می آيند ( دانشجویان – آموزگاران – کارگران – روزنامه نگاران و …) و در ادامه حرکت اين مسئوليت به ساير گروهها منتقل می شود. به طور مثال دانشجویان در اعتراض به مسائل آموزشی – روزنامه نگاران با اعتراض به سانسور مطبوعات و انتشار روزنامه با ستون هاي سفید در جاي مطالبي که سانسور مي شوند- مذهبيون با اعتراض به یک فتوا و دستور مذهبي – نیروهاي پليس با سرپیچي از دستور توقیف فعالان سیاسی و …. فعالیت های گروهی مخصوص به سایر گروهها فرصت استراحت و جمع کردن قوای تازه نفس و طرحریزی عمليات و ابتکارات نوین و تمدید قوا داده همزمان مبارزه نیز ادامه خواهد داشت.
هدف گیری قدرت رژيم
با پيشرفت تدریجي مبارزه، طراحان عملیاتي نیاز خواهند داشت که نقاط قدرت رژیم را هر چه بیشتر تضعیف نمایند. با این هدف که با استفاده از روش هاي مختلف عدم همکاری امتيازات استراتژیکی بيشتری بدست بیاورند. بايد به دقت برآورد نمود که چگونه می توان گروه خاموش و یا متمایل به رژیم را که با آن همکاری نموده و موجب بقایش هستند از این پشتیبانی باز داشت.
به عنوان مثال می توان از صحنه های خشونت و سرکوبی عکس و ویدئو گرفته از طریق ماهواره و اینترنت به همه نشان داده و همگان را دعوت به ترک طرفداری از رژیم و پیوستن به حرکت و عدم همکاری نمود. همچنین تشریح و نشان دادن فجایع معمولی اجتماعی مانند بيکاری- فساد– فحشا- فقر- جمع آوری ثروت و اشاعه فساد و دزدی بین ملایان و دیگر سران حکومتی مانند سپاه و بسيج و نيروی انتظامي و سایر موسسات دولتي و همچنين تبلیغ این که زمان سقوط رژيم آخوندی به سر رسيده و همگی رفتنی هستند و تبلیغات و آگاهی دادن به مردم که پس از دوران ظلم و فساد چه نوع حکومتی در انتظارشان است، از جمله کارهاي موثر می باشند. باید توجه داشت که سلیقه سیاسی و اجتماعی و همچنین وضعیت کاري و اقتصادی همه مردم در یک سطح نیست و هر گروهي را بايد با مقايسه وضعیت آن در اجتماع و اين که خيلی بیشتر از آنچه که دارند لیاقتشان است به حرکت و عدم همکاري با رژيم واداشت. اين موضوع ها بايد از زبان ها و منابع مختلف به طور دائم تکرار شوند تا تاثیر لازم را بر افکار عمومی بنمايند.
همزمان در طول مبارزه، نیروهای اصلی و کمکی رژيم را، از اهرم های سیاسي تا قدرت ( سپاه-ارتش- پلیس- بسیج- حزب الله و…) بایستی بدقت زیر نظر داشت. یک مطالعه حتما لازمست تا که میزان وفاداری هرکدام از این نیروها را نسبت به رژیم دانسته و بدانیم از چه راهی می توان در آنها نفوذ نموده و آنان را به طرفداری از خود واداشته و یا حد اقل از اقدام به سرکوبي و خشونت در مقابل مبارزین بر حذر کنیم. در پيام هایي که پیش از آغاز و در طول مبارزه به این نيروها داده مي شود بايد یادآوری و تکرار کرد که اين مبارزه ای بدون خشونت و به منظور براندازي رژیم است و نه برای درگيري با نيروهاي مسلح و سرکوبگر. باید تکرار نمود که آنها هدف نیستند و پس از سرنگونی رژیم نيز مورد هدف قرار نخواهند گرفت و همچنین باید به آنها یادآوری و تفهیم نمود که با سرکوبی و یا بدون سرکوبی حرکت تا سقوط رژیم ادامه خواهد داشت و اگر آنها در مقام خشونت و سرکوبگری بایستند، سرنوشتی مانند کسانی که به روی مردم خود آتش گشودند و بدست همان مردم کشته شدند خواهند داشت.
این امکان وجود دارد که یکي از نيروهاي وفادار به رژيم ( احتمالا سپاه پاسداران) در حال پیشرفت مبارزه و خطر سقوط رژیم، اقدام به کودتا نموده دولت را ساقط و خود اعلام حکومت کرده شروع به قلع و قمع مخالفین کند. در زمانی که این خطر قریب الوقوع احساس شده و بیم از انجام آن مي رود، باید به طور سریع به مردم و نیروهای انتظامی و همچنین ارتش هشدار داده و از آنان خواست که در مقابل کودتاگران و در کنار مردم بايستند و به یاری مردم، کودتا را خنثی نمایند و مبارزه هرگز نباید تعطیل و متوقف و کند شود. همچنین به سران کودتا نیز پیغام داد که اين کارها در نجات رژيم و خود آنها موثر نبوده و در نهای
ت به کشت و کشتار متقابل و جنگ داخلی منجر شده و آنان در این حالت مجبور به شکست خواهند بود. پرسنل نيروهاي پلیس و ارتش مي توانند نقش حیاتی در به نتيجه رسيدن مبارزه داشته باشند. کند کاری و عدم همکاری- اجرا نکردن دستورات مختلف به ویژه سرکوبي و مقابله با مردم – دفاع از مردم در مقابل نیروهاي سرکوبگر- کمک هاي پزشکي و دارویي و ساير کمک هاي مهم دیگر ازاین قبیل می باشند.
توجه ویژه به این امر لازم است که سپاه پاسداران- بسیج – نیروهای لباس شخصی- نیروی انتظامی و در نهایت ارتش، مهمترین بازوهای قدرت ملایان بوده و به آسانی و با استفاده از سلاح هاي گوناگون مي توانند مردم غیر مسلح و بی دفاع را سرکوب نمایند و تا زمانی که این وفا داری به رژیم ادامه داشته باشد، غلبه بر آن بسیار مشکل است. به همین جهت، ایجاد تزلزل در رده های مختلف این بازوهای قدرت، ایجاد شکاف عقيده در میان نیروهای مختلف، و تقلیل وفاداری و پشتیبانی در همان مراحل آغازین و همچنین در عرض و طول مبارزه بسیار مهم و از اهميت ویژه برخوردار بوده و نیازمند تفکر و طرحریزی دقیق می باشد.
در ضمن بايد به مردم عادي عواقب نافرمانی و مخالفت نظامیان و پليس را که احتمالا اعدام های بدون محاکمه و سایر تنبیهات شديد از طرف حکومت مي باشد يادآوری نموده به آنان تفهيم کرد که نمی توانند توقع نا فرمانی و سرپيچی فوری از نظامیان و پلیس داشته، بلکه از بايد از راه های ارتباط جمعي به آن نیروها آموزش داد که چگونه می توانند بدون اين که بطور علنی طغیان کنند ( در زمانيکه هنوز قدرت بدست رژیم است) به طور ضمنی خود را خنثی کرده به حرکت کمک کننند. این کمک ها مانند انجام ندادن کامل عمليات سرکوبي- جستجوی بدون نتیجه براي پيدا کردن و بازداشت افراد مبارز- آگاهي دادن به نيروهاي مقاومت در باره حرکت و مسیر و عده نیروهای سرکوبگر- خودداری و یا تاخیر در دادن اخبار و گزارشات به مقامات بالا تر از خود- در صورت گرفتن دستور تیراندازی، نشانه گیری از بالای سر مقاومت کنندگان و در مورد کارمندان غیر نظامی، گم کردن عمدی پرونده ها و جابجائی دستورات و بخشنامه ها- کم کاري و کند کاري – تمارض و ديگر کارهائي از اين قبیل در جهت پيشبرد هدف هاي مقاومت سودآور خواهد بود.