ارتش جمهوري اسلامی
ارتش در درازای سالهای حکومت ملایان، با وجود فرماندهاني که از سوي خودشان انتخاب می شوند، چون در فلسفه وجوديش ریشه ايدئولوژيکي ندارد، همواره مورد سوء ظن و کم شماري بوده در مقایسه با پرسنل سپاه پاسداران توجه بسيار کمتري به رفاه و روحيه پرسنل آن معطوف بوده است.
استفاده از نیروهاي ارتش یراي سرکوبی مردم ممکن است به دو صورت انجام گيرد:
یکم: در صف پس از پليس و نيروي انتظامي و پيش از وارد کردن سپاه پاسداران به ميدان، ولي تحت نظر و امر فرماندهان پاسدار براي نظارت در انجام وظائف محوله در سرکوبي مردم و حفظ نیروی پاسداران به حالت نیروی آماده که در صورت سرکوب شدن و شکست مردم دخالتي نداشته باشند و در حالت جدي شدن خطر براندازي آن نیروی آماده را به منظور آخرين صف دفاع از خود و سرکوبی مردم وارد ميدان نمايند. چنین به نظر می آید که در این حالت، نیروی “آخرین صف دفاع” از کاربري زیادی بر نيامده و اخبار و شايعات و گزارشات واقعی و آنچه که در صحنه ديده می شود، باور به پيروزی را از این افراد سست کرده و از توانشان برای درگيري به صورت روانی کم کرده و آنان در اين مرحله بيشتر به فکر نجات جان خويش و دور شدن از معرکه خواهند بود، تا دفاع از رژيم در حال واژگونی، ولی باور فرماندهانشان به جز این بوده و بر اين خواهد بود که این نیروي شکست ناپذیر از پس مردم برآمده و آنان را پيروز ميدان خواهد نمود.
دوم: ارتش و سپاه را در کنار هم قرار بدهند، تا همزمان با تقویت نيروي مقابله، آنان را زير نظر داشته و از هرگونه احتمال سرپیچی از دستور و فرار احتمالي سربازان پیشگيری نمايند.
ارتش با داشتن وظيفه دفاع سرزمینی و ریشه های عمیق مردمی سربازان وظيفه، درجه داران و افسران، که در میان مردم زندگی مي کنند و نداشتن اید ئولوژی مذهبي، کلا مورد اعتماد کامل رژیم نبوده و به همین دلیل در سطح پائین تري قرار گرفته و به عنوان نیروي مسلح رسمی، سپاه پاسداران هميشه بر ارتش مقدم بوده است. اين خود دوباره هدفي قوي را براي تبلیغات عرضه می کند که مي توان با استفاده صحيح و تبليغات موثر، این موضع قدرت رژيم را خنثی نموده و حتی ممکن است قسمتي از نفراتش در کنار مردم ايستاده و از آنان در مقابل نيروهای سرکوب دفاع کنند.
در مجموع نتيجه گيري می شود که در عملیات موفق بر علیه رژيم ديکتاتوری، لازم است که به وسيله نافرمانی مدنی و عدم همکاري، پایه های قدرت رزيم را تضعیف نموده و مسلما با عدم دسترسی به منابع قدرت مورد نیاز براي مقابله و سرکوبی مردم، این پايه هاي قدرت متزلزل و سست شده و در نهايت فرو خواهند پاشید. از اين رو در طرحريزي استراتژيکی نا فرمانی مدني ، هدفهای اصلی بايد همان منابع قدرت رژیم باشند.
گام بعدي
پس از تضعیف و یا خنثي کردن قسمت هائی بزرگ از منابع قدرت رژیم، بدنه واقعي مبارزه با تشکیل موسسات موقت با وظائف گوناگون و اجرای راهنمایی هاي صادر شده از سوی آنان توسط پیکر کلی اجتماع، سقوط ديکتاتوري و حقانيت بر قراري یک حکومت موقت آزاد، ديگر غير قابل انکار و پيشگیری خواهد بود، چرا که نسبت قدرت در اجتماع عوض شده و ديگر سران حکومت ملايان در حال از دست دادن قدرت و مردم آزادیخواه در حال بدست گرفتن آن می باشند.
اوضاع کشور لهستان در سالهای ( 1970-1980 ) نمونه ای بسیار کامل از این کار مي باشد. کليسای مسيحي که تمام مدت و سالها زير ضربه کمونيسم بوده ولی به حالتی ضعيف موجوديت خود را هنوز حفظ کرده بود، با همکاري تعدادي از روشنفکران و کارگران، در اواسط دهه هفتاد حرکت “سولیداریتي” يا “همبستگی” را پایه گذاشته سپس با پیوستن کشاورزان و دانشجويان و دیگر گروه هاي اجتماعی، توانستند سازمان سیاسی مستقلی را در کنار دولت کمونیستی فعال کنند. در این زمان دولت کمونیست به خطر پي برده سوليداریتي را متوقف و ممنوع و حکومت نظامي اعلام می کند. ولی حتی زیر سلطه حکومت نظامي و با وجود زنداني کردن افرادي بیشمار و محاکمات بی رویه و شدت محکومیت ها و مجازاتها، گروه سولیداریتی به موجودیت و عمليات خود ادامه داده، مثلا ده ها روزنامه و مجله که غير قانوني اعلام شده بودند به انتشار ادامه دادند، ناشرین ممنوع القلم به چاپ کتابهای فراوان پرداختند و روزنامه ها و کتابهاي شناخته شده ، از سوی حرکت تحریم شدند که اعمال مشابه در اجتماع نیز انجام گرفت.
در نهايت کار به جایی کشيده شد که حکومت نظامي کمونیست تنها در سطح بالای اجتماع خود را نشان مي داد، بدون اين که عملا بتواند کاری انجام دهد. مقامات حکومتی هنوز ساختمانها و مشاغل را به ظاهر در اختیار داشتند، ماموران هنوز به حمله به اجتماعات و توقیف و تنبیه مردم ادامه می دادند و روزنامه و نشریات را توقیف کرده به رو
ش معمول ادامه مي دادند، ولی هرگز قادر به کنترل اجتماع نشده و از همان زمان به سراشيبی سقوط افتادند.
یاد آور می شود که رژیم اسلامی، یک مهره پشتیبانی بنام ” رئيس جمهور منتخب” در اختیار دارد که در صورت وخامت اوضاع با جلو انداختن وی و دادن اختیارات بی مرز و با دادن وعده آزادی و امنیت از سوی رئيس جمهور سعی خواهد شد که نا آرامی ها را خاموش کنند. از اين رو باید که از آغاز کار، رژيم و رهبر و رئيس جمهور همگی مورد هدف حمله های تبلیغاتي باشند، به ویژه که که هم اکنون رئيس جمهور در ميان اکثريت هیچ پشتيباني و طرفداري ندارد و بنا بر اين کسي وعده های دروغين اش را باور نخواهد کرد.
ايجاد هسته های مختلف براي دستگاه های دولتی به موازات دولت در مسند و صدور راهنمائیها و دستورالعمل هاي کار و مقاومت و عدم همکاری و… برای هرکدام از سازمانها با وظائف گوناگون در زمان و مکان لازم به تدريج به صورت دولت موازي رژيم ديکتاتوری درآمده و قدرت به همان نسبت و سرعت از دست رژیم خارج و به نیروهای آزادیخواه منتقل مي شود. در این حالت و مشاهده و درک وآگاهی از توانائي شان، مردم به طور اتوماتیک بر شدت مقاومت و عدم همکاري خواهند افزود.
استراتژيست های جنبش بايستی پيش بيني به موقع و برآورد صحيح از اين موقعيت نموده و آغاز حرکت نهائی براي براندازي رژیم را اعلام و اجرا نمایند. در اکثر موارد بسيج کردن همگانی و براندازي نهائی رژیم ممکن است به درازا بکشد، ولي در ج-ا این زمان تقریبا سپری شده زیرا حرکت های عمومي از ساليان پيش و بويژه سال (88) در مقیاس هاي کوچک و بزرگ انجام گرفته و هنوز هم ادامه دارد و با تمرکز بر روی تقویت آن گروه از مردمي که خواستار سرنگونی رژيم بوده و هستند و تلاش در به میدان کشاندن سایر گروه هاي خاموش و یا کم کنش، به منظور برداشتن آخرين گام سرنگونی رژيم باشد.
باز هم یادآوری می شود که تا به حال تقريبا تمام تاکتيک ها و روش های پیشنهادي براي نافرمانی مدني و به زانو درآوردن رژيم ديکتاتور در همه مبارزات مردمی به کار گرفته شده و با آگاهی از این روش ها بوده که ملایان و عواملشان در تمام مدت، نهایت خشونت را در خاموش کردن هر اقدام آزادیخواهي ( هر قدر هم کوچک ) به هر وسیله و در نطفه بکار برده اند، زیرا از کارآمدی آن به خوبي آگاهند. ضمنا یک سیستم ایمنی محکم در مقابل آن ساخته اند که همان رئیس جمهور “منتخب” و مجلس “منتخب” مردم، سپاه پاسداران انقلاب، نيروهاي بسیج مستظعفان و انصار حزب الله و دانشجویان بسیجي و حزب اللهي و … را که در ظاهر همگي مردم مسلمان و با ایمان و پای بند به انقلاب و اخلاقيات اسلامی و غیره و غیره هستند و هر بار که مردم واقعی جامعه شروع به کاري و یا فریادي برای آزادی برمی دارند ، اين مزدوران در مقابل آنان دانشجو در مقابل دانشجو، بسيج در مقام نیروي انتظامي و سپاه در مقام و مقابل ارتش مردمی خواهند ايستاد. از هم پاشيدن اين سیستم ايمنی و يا ضعيف کردن آن تا حد امکان، از آغاز تا انتها مهمترين ماموریت هاست. قدرت اين سیستم اول در خشونت و دوم در تبلیغات است که هر دو امتحان شده و قابل تضعيف مي باشند و قدرت مردم تنها در شمار و حقانيت آنانست و وظیفه تبليغات صحيح و دقيق در اینجا کاملا روشن است.
واکنش های بين المللي در محکوم کردن و يا عدم پشتيباني از رژیم و ابراز حمایت از آزاديخواهان، به طور مستقيم در روحيه هر دوطرف اثر خواهد داشت. این واکنش ها امروزه از سوی کشورهاي بسياري انجام مي گيرند ولی تا به حال بدلیل تضاد منافع دولتهاي بزرگ اثري چندان نداشته بایستي بر فشار بر مجامع بین المللي بمنظور گرفتن حمایت بيشتر افزوده شود.
در درازاي مبارزه برای کسب آزادی، پيروزی هایي حتي اگر در نسبت هاي کوچک به دست خواهند آمد که باید با تبلیغات زياد و سر و صدا به آگاهي همگاني رسیده، با تبلیغ، شهامت دادن و تشویق و انتشار اخبار اين موفقيت، روحیه مردم براي ادامه و به دست آوردن پيروزی هاي بيشتر بالا برد.
این نکته نیز باید در نظر استراتژيست ها باشد که با وجود پيش بیني زمان دراز براي مبارزه و گرفتن نتيجه دلخواه، این امکان نيز وجود دارد که تحت شرایطی استثنائي و غير منتظره، مانند آلمان شرقي و بسیج شدن ناگهاني همگي مردم، حکومت خيلي زودتر از موعدی که انتظارش مي رود سقوط نمايد و بایستي طرحي برای آمادگی و چگونگی عمل در آن مورد هم آماده داشته باشند.
مسئولیت قدرت
طرحریزان استراتژیک، بايستی به طور صحیح و به دقت راههایی را که جنبش پس از پیروزي بر رژيم دیکتاتور انجام بدهد بررسی نمایند، تا هیچ راهی برای ظهور يک ديکتاتوري جديد و یا دولتی با چهره هاي مختلف و متفاوت ولی پیرو و یا موافق با ج-ا ادامه حکومت نداده و همگي کارها تنها و تنها در جهت پیشبرد هدفهاي مردمی انجام گیرند. بايد تصمیم گرفته شود که کدام یک از نهاد ها و سازمانهاي دولتی منحل، تعطیل موقت به منظور تجديد سازمان، تسخیر تا تخلیه اطلاعاتي و خبري، و خلع ید شده و کدامين آنها به طور موقت به کار ادامه دهند. فرمول کلي این است که تمامی نیروهایی که برای حمايت از رژيم و به طور غیر قانوني در مقابل مردم ایجاد و ابراز خشونت کرده اند، بایستي منحل شده و هيچکسی که از رژيم ملایان حتی به صورت بنيادین و ضمنی و يا تغیير يافته و اصلاح شده دفاع نماید، نباید بر سر هيچ کاری گماشته شود و یا مسئولیتي به او داده شود. همچنین بايد روشن باشد که چه رفتاري با سران رژیم ديکتاتوری پس از سقوط آن خواهد شد. پس از هرج و مرج اوليه که غير قابل پیش بینی و پیشگیری است، باید تلاش شود که از خون ريزی های بي دلیل و حساب پرهيز نمود تا بتوان در آینده در اجتماعی بدون تحمل عواقب آن کار ها و براي پیشبرد جامعه کار کرد.
باید مشخص کرد چه کسانی باید محاکمه شوند، باید اعلام کرد که ثروت هاي غارت شده از زور گویان و فاسدین رژيم پس گرفته می شود، همه خسارتهاي مالي همه مردم در پيش و در درازاي مبارزه، از جمله شکنجه شدگان و زندانیان سیاسي جبران مي شود. ثروت هاي غارت شده بایستي به مردم برگردانده شده و در راه آباداني مملکت مصرف شوند. دزدان و جنایتکاران همگي محاکمه و مجازات مي شوند. سران پیشين نیروهای ج-ا مانند سپاه و ارتش و بسیج و غيره بايد به شدت زیر کنترل باشند که در ميان هرج و مرج اقداماتي کودتا گرايانه انجام نگيرند. دولت موقت به سرعت تشکیل و فعاليت خود را آغاز کند.
در مواجهه با مردم مصمم و افزایش روزانه تعداد آنان و سازمان های تشکیل شده مستقل از حکومت که هردوي آنها از سوی رژیم غیر قابل کنترل خواهند بود، رژیم با این حقيقت روبرو خواهد شد که قدرتش رو به زوال است. تعطیلی های همگانی اجتماعي، اعتصاب های عمومی و فراگير، خانه نشیني افراد در ابعاد بزرگ راهپیمائی ها و دیگر کارهاي مشتق از نافرماني مدني، رژيم و سازمانها و موسسات وابسته به آن را به طور اتوماتیک از دور قدرت بيرون خواهند راند و در نتیجه چنین مقاومت و عدم همکاري که به طور صحیح انجام گرفته از سوي اکثریت مردم پشتیباني می شود، رژیم به گونه ای طبيعي خلع قدرت شده و در نهايت و در برابر اراده مردمی منحل خواهد گردید.
از این واقعیت آگاه باشيم که اين گونه مبارزات و جنبش ها، همیشه و یا حد اقل، به آسانی به پیروزی نرسیده اند. تجربه واقعی اين است که دقیقا به تعداد پيروزي ها شکست وجود داشته است ( پيروزی یک طرف، شکست طرف دیگر است) ولي جنبش نافرماني مدنی و عدم همکاري با رژیم تا روز پیروزی نهائی، از بهترين و محتمل ترین عملیات براي موفقيت مي باشند. این امکانات با طرح استراتژيک محور و عملیاتي صحیح، سخت کوشي، شهامت و انضباط به حد اکثر مي رسند.