ایران، سرزمین مردمانی که به خواب رفته اند

قران به سر می گیرند و می گریند از شام تا سحر

در مساجد

و در خیابان

کودکان بی پناه از خستگی و کلافگی گریه سر می دهند.

افطاری مفصل می خوانند و دعای شب احیاء می خوانند تا بامداد

در خانه های امن شان

و در خیابان

دختران جوانان برای پول شام تن می فروشند به عابران، غمناک و ناشاد

امام زمانشان را فرا می خوانند تا به ظلمی پایان دهد

که خود آمران و عاملان آنند

و مامورانشان بیرون

مظلومان را به جرم دزدی نان شلاق می زنند.

اینجا ایران است

سرزمین مردمانی که خواب رفته اند

و روزانه بر سر مناره هایش

سه بار لالایی مذهب را می خوانند.

سر بر سجده ی جهل می کشند مومنانش

تعظیم به بت یاوه گویی می کنند نمازخوانانش

و با دست خود قمه بر سر خویش می زنند

تا سرخی فقر فکری را به چشم دیگران کشند.

اینجا ایران است

سرزمینی که مردمانش

طوق مذهب بر گردن

زنجیر فقر بر پا

و داغ انسانیت از دست رفته شان را

بر دل دارند.

————–

ا.پناهیار