ایستادگی های مؤثر و کم هزینه – بخش چهارم

ایستادگی های مؤثر و کم هزینه

استیو کراشا و جان جکسون (Steve Crawshaw & John Jackson)

برگردان به فارسی: داریوش افشار

 ویرایش در دفتر تولید سازمان خودرهاگران

ریشۀ واژۀ “بایکوت” و ارتباط آن با شلغم و تحول اجتماعی!

 واژۀ “بایکوت” (Boycott) درواقع میبایستی “بویکات” تلفظ شود؛ امّا در زبان فارسی ما با تغییرات جزئی در تلفظ این واژه، آنرا “بایکوت” میگوئیم و مینگاریم. این واژه  بمعنای تحریم کردن و خودداری از شرکت و یا امتناع داوطلبانه در مورد انجام عملی بمنظور رسیدن به هدفی مشخص است. استفاده از این واژه و عملکرد مربوط به آن در مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی امری جا افتاده و شناخته شده در عرصۀ بین المللی محسوب میشود؛ بطوریکه دیگرحالا هر کسی با آن آشنائی کامل دارد. این واژه امّا بخودی خود و اتفاقی و یا متأثر از توسعۀ روابط ارتباطی بین انسانهائی که با یکدیگر نیاز برقراری ارتباط از راه مکالمه و محاوره را داشتند بوجود نیامد.

در اواخر قرن نوزدهم، در یکی از ایالتهای غربی ایرلند بنام “کانتی مایو” (County Mayo) که تحت اشغال انگلستان بود، یکی از سرکرده های پیاده نظام 39 ارتش انگلیس، “سروان چارلز کانینگهام بویکات” (Captain Charles Cunningham Boycott) نام داشت. سروان بویکات در مقام یکی از عاملان و پیشکاران “لورد اِرن” (Lord Erne) که یکی از زمینداران بزرگ ناحیۀ “لاف ماسک” (Lough Mask) کانتی مایو بود گماشته شده بود و شدیدأ مورد تنفر تمامی اهالی این منطقه قرار داشت.

در 23 سپتامبر 1880، در خلال فصل برداشت محصول و درو کردن شلغم در مزارع این ناحیه، با یک حرکت و انگیزۀ ناگهانی، تمامی خدمتکاران بویکات در اعتراض به نرخ اجاره های ناعادلانه و اخراجهای نامنصفانه توسط بویکات، دست از کار کشیدند و دیگر حاضر به خدمتگزاری برای وی نشدند. در نتیجه و بناچار، بویکات و خانواده اش مجبور شدند تا خودشان شخصأ گاوهای خود را بدوشند، اسبهای خودرا تیمار کنند و کار زراعت و بهره برداری از زمینهای خودرا انجام دهند. در نشان دادن همبستگی با خدمتگزاران سروان بویکات، تمامی مغازه داران این منطقه نیز از فروش کالاهای خود به بویکات و خانواده اش امتناع ورزیدند. حتّی پستخانۀ این ناحیه از تحویل پست به این خانواده خودداری کرد! در کمال ناباوری بویکات و طرفدارانش، این سروان منفور قادر به هیچگونه عکس العمل تلافی جویانه ای نبود و در کمال انزوا دیگر دارای هیچگونه قدرتی نبود. آوازۀ این کنشگری متحدانۀ اهالی کانتی مایو به لندن و رسانه های پایتخت استعمار پیر رسید. روزنامۀ “تایمز” لندن در اعتراض به این کنشگری در یکی از سرمقالاتش نوشت: “تا بحال هیچ نمونه و تصویر دهشتناکی از پیروزی هرج و مرج در هیچیک از جوامعی که ظاهرأ متمدن و قانونمند عمل میکنند، مانند آنچه که در کانتی مایو اتفاق افتاده است دیده نشده است.”

“جیمز رِدپاث” (James Redpath) یکی از سازمان دهندگان این کنشگری جمعی متوجه این مسأله شد که برای توضیح این شکل از تحریم و طرد کردن موفقیّت آمیز،  هیچ واژۀ مناسبی که حق مطلب را ادا کند وجود ندارد. او تصمیم گرفت تا بمنظور مؤثر واقع کردن تأثیرات سیاسی این کنشگری در ادبیات و اخبار مربوط به این عملکرد موفقیّت آمیز، این کمبود را جبران کند. در نوشته های خاطرات رِدپاث در سال 1881 با عنوان “گفتاری در مورد ایرلند” آمده است که او این موضوع را با یک کشیش همرزم بنام “پدر جان اوٌمالی” (Father John O’Malley)  درمیان گذاشته و به مشورت با او میپردازد. “اوٌمالی در حالیکه سرش پائین بود و دستش برروی پیشانی قرار داشت گفت: چطور است که ما از نام خود چارلز بویکات استفاده کنیم وبگوئیم که ما او را بویکات کردیم؟”

بدین ترتیب، واژۀ “بویکات” بمنظور توضیح طرد، تحریم و منزوی کردن، با ابعاد اقتصادی- سیاسی و اجتماعی در واژه نامه ها و فرهنگ لغات قرار گرفت.

در کتاب “سروان بویکات و ایرلندی ها” نوشتۀ جویس مارلو (Joyce Marlow) آمده است که چطور یک گروه از داوطلبان طرفدار انگلیس با حمایت هزار سرباز انگلیسی به کمک سروان بویکات منزوی شده آمدند. آذوقه و توشۀ این داوطلبان 14 گالون ویسکی، 15 کیلو تنباکو و 4 عدد شیپور هشداردهندۀ مه گرفتگی بود. داوطلبان مدّت کوتاهی پس از برداشت محصولات کشت شده در زیر باران به تنگ آمدند و یکبار دیگر بویکات را تنها گذاشته و رها کردند. بویکات به انگلستان فرار کرد و هیچگاه دیگر به ایرلند باز نگشت. مقدمات استقلال ایرلند از یوغ استعمار انگلستان در طی سالهای بعدی (در جنوب ایرلند) از همین کنشگری و مقاومت مردمی در مقابل ستم و سلطۀ استبداد و استعمار آغاز شد.

بدین ترتیب، نام یکی از عاملان و پیشکاران انگلیسی یک زمیندار بزرگ ایرلندی در غرب این کشور، و ایستادگی مردم این منطقه در برابر زور و استعمار انگلستان جای خودرا در بسیاری از فرهنگ واژه ها و ادبیات سیاسی- اقتصادی و اجتماعی بسیاری از کشورها و زبانهای زندۀ دنیا باز کرد و راهگشای بسیاری از اعتراضات مردمی با روش “بویکات” (بایکوت) کردن شد. چند تنوع مختلف از این واژه در چند نمونه از زبانهای کشورهای مربوطه در رابطه با ایستادگی های مردمان این کشورها در پائین ذکر شده اند:

1-     در سال 1970 در شیلی و تحت دیکتاتوری ژنرال آگوستو پینوشه، Boicotear کردن سیب و شراب شیلیائی در اعتراض به سرکوبهای خونتای نظامی، تبدیل به یکی از اشکال مبارزاتی مردم شیلی شد و رژیم پینوشه را با مشکلات جدّی اقتصادی و تجارتی مواجه ساخت.

2-     در اعتراض به آوردن تانکها به خیابانها توسط حکومت کمونیستی وقت بمنظور مقابله با جنبش همگانی شدۀ “همبستگی” در سال 1981، مردم لهستان با Bojkot کردن اخبار تلویزیون سراسری (که شرح آن در بخش دوّم همین سلسله نوشتارها آمد) در نهایت، رژیم دیکتاتوری حاکم را بزیر کشیدند.

3-     در زبان روسی، مترادف این واژه، Boikotirovat است.

4-     در زبان فرانسوی، Un Boycott میگویند.

5-     در زبان فارسی، ما بایکوت میکنیم.

 

بدین ترتیب، واژه ای از بطن مبارزات مردمی در هنگام برداشت محصول شلغم در ایرلند بوجود آمد که تبدیل به یکی از کارسازترین ابزار مبارزاتی مردم جهان در نیل به آزادی شد!

 

نمونه هائی از کاربردهای های عملی بایکوت در فرآیند مبارزاتی مردم ایران در مقابل رژیم:

1-     با بالارفتن نجومی نرخ تورم و کاهش توانائی های مالی، بازار را بایکوت کنید. بازار یکی از حلقه های کلیدی این رژیم است که در تداوم ورشکستگی تولیدات و صنایع داخلی دخالت مستقیم دارد و یکی از ارکان و پایه های اصلی این نظام ضد ایرانی و ضد انسانی است.

2-     کالاهای چینی و روسی را بایکوت کنید. اینها همه وارداتی هستند و پول و ثروت هر چه بیشتری را به جیب بازار و سپاه پاسداران و نیروهای سرکوبگر نظام سرازیر میکنند و باعث ازهمگسیختگی و نابودی شیرازه ها و زیرساختهای تولیدات ملّی ما هستند.

3-     فروشگاهها و مغازه هائی را که میدانید متعلّق به طرفداران رژیم هستند بایکوت کنید. شما برای دستیابی به کالاهای مختلف، مانند لوازم ورزشی و یا دیگر کالاها حق انتخاب دارید.

4-     برنامه های تلویزیونی و شبکه های دروغپردازی صدا و سیما را بایکوت کنید. هر زمان که ساعت شروع اخبار صدا و سیما فرا میرسد، گیرنده های خودرا خاموش کنید و در طی آن زمان به خیابان برای قدمزنی رفته و یا به دید و بازدید از اعضای خانواده و یا دوستان خود بپردازید.

5-     روزهای جمعه و در هنگام “نماز جماعت رژیم”، در خانه های خود بمانید و خیابانها را هرچه خلوت تر نشان دهید. این امر باعث نگرانی رژیم و دلسردی و انزوای آنانیکه به “نماز جماعت” میروند میشود.

6-     دادن رشوه به مقامات دولتی را بایکوت کنید. این وظیفۀ کارگزاران دولتی است تا به امورات اداری شما رسیدگی کنند! رشوه یکی از جوانب فساد در یک جامعۀ فقیر است که ریشۀ آن در درآمدهای به ناحق پائین کارگزاران دولتی است. با اینکار، شما میتوانید عاملی باشید تا کارگزاران دولتی از کمبود درآمد که با گرفتن رشوه جبران میکنند، به ستوه آمده و اعتراضات خودرا بمنظور بالا بردن دستمزدهای ماهانه خود بگوش مقامات مسئول برسانند و متحدانه با دیگر اقشار کم درآمد مانند کارمندان و معلمان همصدا و متحّد شوند.

7-     افراد شناخته شده و منفوری را که در سرکوب مردم شرکت دارند، در محلّه ها و دیگر اماکن مانند اداره ها و یا قرارگاه های نیروی انتظامی، سپاه و بسیج بایکوت کنید. شما مجبور نیستید تا دمخور یک چنین  افرادی باشید! انتخاب دوست و یا همنشین، امری انتخابی است.

 

اینها تنها چند نمونه هستند که نه تنها هیچیک باعث گرفتاری هیچ فردی نمیشود و هیچگونه هزینه ای را در بر ندارند، بلکه میتوانند در تضعیف رژیم بسیار مؤثر واقع شوند و در عین حال تبدیل به حرکتهای جمعی و اجتماعی شوند. شما میتوانید بنا به موقعیّتها و شرایطی که خود ارزیابی میکنید، به دیگر کنشگری ها و دیگر انواع بایکوت کردن بپردازید و آنرا در میان خود و دیگر دوستان و آشنایان تبلیغ کنید تا مؤثر واقع شوند.

بیاد داشته باشید، که این مشارکت در کار جمعی است که در نهایت دمکراسی از دل آن میتواند متبلور شود!

 

ادامه دارد…