براندازی دیکتاتوری (5)

براندازی دیکتاتوری (5)
نوشته ی : م.بدری
ویرایش از دفتر تولید خودرهاگران (1)

این نکته بسيار مهم را تکرار می کنم: توجه کنید! بدانید و ببینید این خود شما مردم هستید که با همه نارضایتي و مخالفت، با همکاري خود و قبول و اجرای دستورات حکومت، هر چند با اکراه چرخ هاي حکومت ملايان را مي چرخانید و پایه های آن را تحکیم می کنید . کاری که هزاران تفنگ بدست و چاقوکش بسیج و پاسدار از ان عاجزند شما مردم به رایگان انجام داده بدون اینکه خود بدانيد رژیم و اوباشان را بر سر کار نگه می داريد.
با رای خودتان در انتخابات براي خود ارباب و سرور انتخاب می کنید و به آنان قدرت می دهيد که بتوانند خود و فرزندانتان را دار بزنند و زندانی و شکنجه کنند و یا از کارتان اخراج تان کنند. مشروعیت همه این جنایات را هم خودتان به آنان داده ايد. و چون خودتان رای داده و انتخابشان کرده اید حق هيچگونه اعتراضی را هم بشما نمی دهند.

بله شما مردم ! شما مردم با تمام نفرت و آزردگي، نا خواسته و ندانسته، عامل اصلی ادامه حیات ملایان و چاقوکشان هستيد و به خود هم تلقين می کنيد و یا اینکه گاه بگاه، تفنگ بدستان و چاقوکشان بسیج و لباس شخصی و موتورسوار و غیره با نشان دادن شاخ غول به شما تلقين می کنند که راه چاره ديگری هم نداريد جز اطاعت و قبول ظلم و اگر اعتراض کنيد کتک مي خورید و به زندان مي رويد و بیکار مي شوید و غيره و غيره.

در حالت فردی و از دید گاه تنها یکنفره اين نتیجه گیری درست بوده و همگان به چشم دیده اند که سرکوب و کتک و زندان و شلاق و اخراج به راحتی انجام می گیرد و بقیه از ترس اینکه این بلا ها بسر خودشان نیاید بيشتر سکوت کرده، بهتر همکاري بخرج داده و هر روز قدشان کوتاهتر شده و هر روز عمیقتر در مرداب سياه تحمل بردگی فرو می روند.
چاره رهایی ایستادن و دست به دست هم دادن و از هم نيرو گرفتن و راه اصلي راه نا فرمانی مدنی است.
پیام رژیم اسلامی به مردم ایران چيست؟
میگ ویند اطاعت کنید ازاوامر ما و دم بر نیاوريد از مظالم ما! می گویند این مملکت و همه مردمش را خدا آفريده و همه چيز متعلق به اوست و ازآن جایي که ما نماينده ی مستقیم خدا بر روي زمین هستیم پس همه چیز و همه کس در اختیار ماست و هیچکس حق اعتراض به ما و حسابرسي از ما را ندارد، وگرنه با غضب الهی که خود ما باشیم روبرو خواهد شد. و آیا این درست همان چیزي نيست که برده داران و مغولان و تازیان و همه ی ديگر جباران تاریخ مي گفتند و مي خواستند؟ اطاعت محض و فرمانبرداري بي چون و چرا؟ مسخره تر اينکه امروز آقايان ان را به نام آزادی به خورد مردم می دهند و يا به حلقومشان فرو می کنند. همه آزادند که در داخل خانه خود که حریم شخصی و از ابتدایی ترين حقوق انسانها از زمانهای قدیم تا به امروزست، طبق دستور ملایان زندگی کنند که از چگونگی آن همه اگاهید و نیازي به تکرار نیست. در بيرون از خانه و سر کار و در اجتماع هر آن چه که ملايان و اوباشان مي گویند انجام می دهید، هر آن چه که آنها خواستند می پوشید، هر زمان که آنها اجازه دادند خوراک می خورید و تنها با کسانی که که چماقداران اجازه بدهند حق صحبت و معاشرت داريد و نام اینهمه زورگوئی را، با کمال وقاحت و بیشرمی که تنها مختص ملایانست، آزادي مي گذارند. به نظر انها اين کمال آزاديست، می گویند شما کاملا آزادید که تنها آن چه را که ما مي گوییم انجام دهيد و لاغیر. می گویند آزاد هستید که راي بدهید ولی تنها به کسی که ما خود از پيش انتخاب کرده ایم. آزادید که هرچه ما اجازه دادیم بگوئید و بخورید و بپوشيد و آزاديد که زبانتان را ببلعيد و صدایتان در نياید و در مقابل، ما هم ۀزادیم که هرکسی را خواستيم بگیریم و ببنديم و زنداني اش کنیم و شکنجه و تجاوز و اعدامش کنیم. آزاديم که که هر قدر دلمان خواست ثروت های مملکت را به نفع خودمان ظبط کنیم و به هیچ کسی هم حساب پس ندهيم. مگر آزادي از این بهتر هم ممکنست؟ مگر در همه یاوه گویی هایشان ادعا نمی کنند که ایران آزادترین کشور های دنیاست؟ درست هم مي گویند، زیرا ايران آزاد ترين کشور دنیا براي آخوندها و دارو دسته آدمکش شان است که ازادی مطلق دارند و به هیچ کسی جوابگو نیستند. وگرنه هر کدام از آنان، از رهبر عالیقدرشان گرفته تا رئيس خبرگان و مصلحت نظام و سرداران و تیمساران و روئسای قوای امنيت و قضائی و غیره، تحت تعقیب جنایی در کشورهای مختلف هستند و اگر پایشان را به آن کشورها بگذارند بلافاصله دستگير و محاکمه خواهند شد.
پس می بینيم که از نظر ملایان مردم ایران بردگانی بي ارزش هستند که تنها و تنها براي پیشبرد مقاصد آنان، حال یا دانسته و اجباری و یا داوطلب و نا اگاهانه، کار مي کنند. و لابد شنیده اید که آخوند مصباح يزدی با کمال وقاحت مي گويد ایران هدف نیست و تنها وسیله است و هدف نهائی اسلام است و ایران و ایرانی تنها ابزاری هستند برای رسیدن برای هدف اسلام.

یک سئوال بسیار مهم در اینجا پیش میاید که باید پاسخ آن را بدهیم، تا تکلیف هر کسی در مقابل خودش روشن باشد، تا به بيراهه نرود و نرویم. این سئوال را بايد هرکدام از خودمان پرسیده و و صادقانه بخود پاسخ دهیم.
سئوال اين است که آیا این همان چيزيست که خواستارش هستیم؟ آيا از این وضعیت راضی هستیم که از تولد تا به مرگ و در هر مرحله از زندگی خود و فرزندانمان، گروهی انسان نماي دزد و قاتل و بيسواد در همه جزئیات زندگيمان دخالت کرده برایمان تکلیف تعیين کنند و ما را به زور شلاق و دشنه و تفنگ وادار به انجام آن تکالیف نمایند؟
آیا راضی هستيم که از ترس زندان و شکنجه و بيکاری و برای بدست آوردن حد اقل ابزار برای زندگی این همه خواري و توهين و زور را تحمل کنیم و خاموش بمانیم؟ که سرمان را از ترس بزیر انداخته و جنايات و فجایع و دزدی ها و آدمکشي ها را نبینیم و تنها دلمان خوش باشد که به ما کاری ندارند؟
آيا تجاهل به ندیدن و ندانستن و خاموشی مارا حفظ کرده و از نظر جانی و مالي تامین می کند؟

پایان قسمت پنجم
1) نوشته هایی که به اسم افراد منتشر می شود بیانگر نظرات شخصی آنان بوده و گویای مواضع و دیدگاه های سازمان خودرهاگران نمی باشد.