بیانیه ی سازمان خودرهاگران به مناسبت چهارمین سالروز تاسیس سازمان

بیانیه ی سازمان خودرهاگران

به مناسبت چهارمین سالروز تاسیس سازمان

دی ماه 1392 چهارمین سالروز تاسیس سازمان خودرهاگران بود. با آغاز پنجمین سال فعالیت خویش لازم می دانیم که با یادآوری پاره ای از نکات اصولی کار خویش، تحلیل سازمان از شرایط کنونی را نیز ارائه دهیم.

تاریخچه ی فعالیت های چهار ساله ی سازمان:

سازمان خودرهاگران به عنوان یک تشکیل سیاسی-فرهنگی در دی ماه سال 1388 تاسیس شد. در سال نخست خود، سازمان به شناساندن خویش پرداخت. پایه های فکری ما از همان ابتدا بر اساس اصل خودرهایی فردی و خودسازماندهی اجتماعی بود. در جلسات منظم و متعدد، ما این مبانی نظری را معرفی کرده و شناساندیم. در سال دوم فعالیت خود ضمن فعالیت های آموزشی در فضای مجازی، به ارائه ی برنامه های تلویزیونی مبادرت کردیم. برنامه های «هر روز با خودرهاگران» به تحلیل مسائل روز از یک سو و تشویق به خودسازماندهی و آموزش آن از سوی دیگر بود. در سال سوم سازمان خودرهاگران «رادیو اتحاد» را تاسیس کرد و ضمن ارائه ی برنامه های تلویزیونی «سازماندهی اجتماعی» و «تصویر آزادی»، به طور بیست و چهارساعته برنامه های تحلیلی و آموزشی از رادیو اتحاد ارائه شد. این رادیو و برنامه های تلویزیونی تا سال چهارم فعالیت ها ادامه داشت. در این مدت هم چنین چندین وبسایت از طرف سازمان خودرهاگران تاسیس و اداره می شود: سایت خودرهاگران، سایت سازماندهی و سایت رادیو اتحاد از جمله ی آنها می باشند.

سازمان خودرهاگران در طول مدت چهار سال فعالیت خود بالغ بر 2500 مطلب در قالب های نوشتاری دیداری و یا شنیداری تولید کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است. صدها ساعت ویدئوها و برنامه های صوتی آموزشی در طول این مدت تهیه و ارائه شده است. پاره ای از این مطالب به شکل های مختلف در درون جامعه ی ایرانی تکثیر و توزیع شده است.

شاید بزرگترین دستآورد کار سازمان خودرهاگران در چهار سال گذشته تلاش برای قرار دادن انسان و ارزش جان و حرمت در بطن گفتمان سیاسی بخش های فعال و کنشگر ایرانی در داخل و خارج از کشور بوده است. می بینیم که در سایه ی تلاش های پی گیری تشکل هایی مانند خودرهاگران بحث انسان مداری و جایگاه ارزشمند جان و کرامت انسانی به گفتمان سیاسی و روشنفکری ایران راه یافت و در آن مستقر شد.

مبانی فکری:

سازمان خودرهاگران در عرصه ی فردی بر خودرهاگری تاکید دارد. منظور رها شدن از بندهای روانی و باورهایی است که سبب می شود یک انسان بتواند با پدیده هایی مانند ستم، استبداد و فقر کنار بیاید. ما بر این باوریم تا زمانی که فردی این پدیده ها را عادی نگاه کند یا در مبارزه شرکت نمی کند و یا این که حضوری ناپایدار خواهد داشت. رهاشدن فرد از بندهای خودساخته شرط لازم برای رهایی جمعی است.

در عرصه جمعی تاکید ما بر سازماندهی اجتماعی به عنوان ابزار رهایی از ستم و استبداد و فقر است. اما سازماندهی اجتماعی تنها توسط انسان های خودرها تبلور می یابد، کسانی که دیگر شرایط منفی را باز نمی تابند و در جستجوی تغییر آن هستند. آنها می دانند که برای این مهم باید با هم باشند و برای این کار نیز بدون آن که منتظر کسی به عنوان راهنما و نجات بخش باشند به سوی خودسازماندهی می روند.

پس، برای رهایی یک جامعه نیاز داریم به خودرهایی فردی در سطح انفرادی و خودسازماندهی اجتماعی در سطح جمعی. با ترکیب این دو می توان به قدرت اجتماعی دست یافت، یعنی قدرت سازمان یافته ی مردم آگاه. از طریق قدرت اجتماعی می توان قدرت سیاسی ستمگر را کنار زد و به تدریج از مدیریت خرد تا مدیریت کلان جامعه را به دست گرفت.

آن چه به عنوان پایه ی فکری این حرکت مطرح بوده است همانا اهمیت دادن به ارزش جان و کرامت بشر است. در دستگاه فکری ما انسان برترین موجود هستی شناخته شده است و حفظ  نهادینه ی جان و کرامت او تمام هدف تشکیل و تداوم جامعه است.

 

پاسخ جامعه به راهکار سازمان خودرهاگران:

در گذر زمان ما البته دریافتیم که آمادگی جامعه برای رفتن به سوی روش های پیشنهادی ما مبنی بر خودسازماندهی ضعیف تر و کم تر از آن چیزی است که ما در نظر داشتیم. به مرور زمان مشخص شد که عمق آسیب اجتماعی و اخلاقی وارد شده بر جامعه بسیار بیشتر از حد تخمین ما بود. به این ترتیب معلوم شد که رفتن به سوی راهکارهای پیشنهاد شده سازمان در میان تعداد کمتری از بخش کنشگر جامعه می تواند تحقق یابد و دیگر این که دستیابی به بخش آرمان گرای گفته های ما نیازمند زمان بیشتری است.

آن چه ما به عنوان بنیان فکری و راهکار دگرگونی ارائه می دهیم به مثابه باور بنیادین و آگاه ما از یکسو و همانند یک پادزهر برای عملکرد حاکمیت جمهوری اسلامی از سوی دیگر است. در جامعه ی ایران کنونی جان انسان و کرامت آنها به هیچ انگاشته می شود. پس ضروریست که جریانی باشد تا با یادآوری این دو، به عنوان پایه های حیات فردی و اجتماعی جامعه، سعی در حفط این دو ارزش و تلاش برای نهادینه کردن آنها بکند. این همان وظیفه ی تاریخی ی بود که سازمان خودرهاگران برای آن تشکیل شد و شروع به فعالیت کرد. ما اینک وارد پنجمین سال تلاشگری خویش در این زمینه شده ایم.

از طرف دیگر تاکید ما بر خودسازماندهی اجتماعی به دلیل ضعف اساسی تشکل های سیاسی ایرانی در امر سازماندهی مردمی بود. چیزی که به شهروندان اجازه می دهد محدودیت های ناشی از نبود تشکل های سیاسی آزاد در ایران را دور بزنند و خود، به عنوان شهروند، در صدد تشکل یابی اجتماعی باشند. مفهوم قدرت اجتماعی نیز به عنوان یک ضروت در مقابل قدرت سیاسی که آغشته ی به منفعت گرایی های طبقاتی یا قشری بوده است شکل گرفت. برای ما اصالت بشری در قدرت اجتماعی است و نه در قدرت سیاسی. استراتژی ما تلاش در مسیر سپردن مدیریت جامعه در دست قدرت اجتماعی است تا در نهایت نیازی به وجود قدرت سیاسی نباشد. فرایندی که ممکن است قرن ها زمان ببرد، اما ما آن را امروز شروع کرده ایم.

سازمان خودرهاگران نیک می داند که دو امر خودرهاگری و خودسازماندهی در مسیر ساختن یک جامعه ی انسانی تحت مدیریت قدرت اجتماعی کاریست سخت، زمان بر و پردردسر. اما دشواری یک کار هرگز نباید درستی کار را زیر سوال برد. به همین خاطر هر چند که ما آمادگی جامعه ی کنونی ایران برای حرکت در مسیر فوق را دشوار می بینیم لیکن بر این باوریم که باید حداقل یک جریان، در میان جریان های سیاسی ایرانی باشد که، با ارجحیت بخشیدن به قدرت اجتماعی، تلاش کند بر اساس فکر انسان مداری یک جامعه ی انسانی را ترسیم و در نهایت ممکن سازد. به همین خاطر در طول چهارسال گذشته، سازمان خودرهاگران ضمن درگیر شدن در تمامی مسائل سیاسی و اجتماعی روز، خط راهبردی خویش را تغییر نداده و باور دارد که اگر سرنوشت تاریخ بشری بخواهد مسیری تکامل گرا را طی کند، مسیر قدرت اجتماعی، بهتر از سایر پیشنهادهای موجود است. این انگیزه ی اصلی ما برای کاردر این راستا بوده و خواهد بود.

تحلیل ما از شرایط کنونی

جامعه ی ایرانی در پایان سال 1392 دستخوش چهار بحران عمده شده است: 1) بحران اخلاقی: سقوط ارزش های اخلاقی و بی باوری فرد به آنها. هر کس بر آنست تا با شیوه ی تنازع بقا خود راحفظ کند. 2) بحران اجتماعی: روابط اجتماعی و انسانی از هم پاشیده است و ارزش های فرهنگی گذشته قادر به ایجاد همبستگی اجتماعی میان مردم نیست. 3) بحران سیاسی: استبداد حاکم دریافته است که برای بقای خود باید خفقان و کشتار و سرکوب را افزایش دهد و این فضای سنگینی را بر جامعه حاکم کرده است. 4) بحران اقتصادی: پایه های معیشتی زندگی مردم فروپاشیده و اینک بیشتر از زندگی بحث بقا مطرح است.

مجموع این چهار بحران شرایط را به سمتی کشانده است که بروز یک جنبش اعتراضی سازمان یافته، مدنی و ارزش مدار در آن ناممکن شده است. برای داشتن چنین نوع از جنبشی نیاز است به این که 1) وضعیت اقتصادی مردم بهبود یابد و 2) بازسازی ارزش های اخلاقی و رفتار اجتماعی توسط بخش قابل توجهی از جامعه در دستور کار قرار گیرد. در نبود این دو می توان انتظار داشت که سیر قهقرایی جامعه ادامه یابد. یعنی اگر فقط وضعیت اقتصادی، به طور مثال با برداشتن تحریم ها، بهبود یابد، اما تلاشی جدی، فکر شده و گسترده در مسیر بازسازی ارزش های اخلاقی صورت نگیرد، بی شک با جامعه ای به مراتب بی رحم تر، بی خیال تر و بی کنش تر مواجه خواهیم شد. جامعه ای که در آن زندگی با زرنگی، لذت جویی و سود طلبی معنا خواهد شد. بدون بهبود اقتصادی نیز انتظار بازسازی اخلاقی از جانب مردم بیهوده است.

اما در صورتی که بهبود اقتصادی نباشد می توان انتظار داشت که جامعه با گسترش فقر و تعمیق حس غارت شدگی به سوی نوعی حالت اعتراضی-انفجاری برود. حرکتی کور که به شورش شباهت خواهد داشت با خود تلفات و خسارات بسیاری را به همراه می آورد. برخوردهای خشن، درگیری های مسلحانه ی جناحی، مافیایی، قومی و طبقاتی در پیش رو خواهد بود. همراه شدن این پدیده با حمله ی نظامی خارجی به ایران می تواند پایان مجموعه ای به اسم ایران باشد. عمل گرایی تنها راه باقیست.

هشدار:

سازمان خودرهاگران وظیفه ی خود می داند تا درباره ی آینده ی ایران به تمام ایرانیان داخل و خارج از کشور هشدار دهد که بدانند در صورتی که آگاهانه و ارادی اقدام لازم برای تغییر در این روند پیش بینی شده به عمل نیاورند، می رویم که بدترین سناریوها را در کشورمان تجربه کنیم. اقدام به معنای خروج از انفعال و آغاز کنشگری است. منتظر حرکت های بزرگ نباشیم. با حرکت های کوچک و با اتکاء به نیروی فرد خود آغاز کنیم و به تدریج آن را با افراد آگاه و مسئولیت پذیر دیگر گسترش دهیم. هر چه زودتر، بهتر.

در پایان:

سازمان خودرهاگران در پنجمین سال از فعالیت خود، ضمن تاکید مجدد

  • بر انسان مداری به عنوان مکتبی که جان و کرامت بشر را در مقام نخست ارزش ها قرار می دهد،
  • بر خودرهاگری، به عنوان رهایی از بندهایی که سبب می شود شرایط نامطلوب کنونی را پذیرا باشیم،
  • بر خودسازماندهی اجتماعی، به عنوان روش مناسب گردهم آمدن شهروندان برای دفاع از حقوق خود و
  • بر قدرت اجتماعی، به عنوان شکل مناسب برای به عهده گرفتن تدریجی مدیریت امور خرد و کلان کشور،

 در مسیر ممانعت از رفتن ایران عزیزمان به سوی نابودی خود از هر گونه تلاشی فروگذار نخواهد کرد.

برقرار باد پرچم انسانیت

سازمان خودرهاگران

دی ماه 1392

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*