بی هنران

بی هنران

درجامعه ایکه حکما بی هنرانند
بس بی هنری ارزش و مشغول به آنند
اول هنران هرزگی و کذب و تملّق
وآنچه که بُوَد دون بشر صاحب آنند
خون می خورد آنکس که هنرمند حقیقیست
چون وصله ناجور درین دور و زمانند
بینی همه دونمایه شده صاحب قدرت
حقّی زبرای دگر اندیش ندانند
نی نام بشر زیبدشان نی که درنده
چون موجب وهن همه موجود جهانند
ای کاوه اگر دست تو بشکسته شود  بِه
تا مدح کنی جمله که از اهرمنانند

—————————-

سروده‌ای از: کاوه آهنگران

 

 

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*