تغییر رژیم: بهترین راه حل بحران اتمی و سایر مشکلات ایران

تغییر رژیم: بهترین راه حل بحران اتمی و سایر مشکلات ایران

کورش عرفانی

آینده ی ایران به نتیجه ی مذاکرات اتمی گره خورده است. در صورتی که توافقی نباشد مسیر تشدید تحریم ها، افزایش بحران اقتصادی، فشارهای دیپلماتیک، تهدید نظامی، محاصره ی دریایی، قحطی و شورش ها و چه بسا جنگ در راه است و اگر تواقفی صورت گیرد، زیر سلطه رفتن کشور برای ده تا بیست سال و تبدیل ایران به عقبه ای برای سوداگری های آینده سرمایه داری جهانی در منطقه. هیچ یک از این دو سناریو مطلوب مردم و ملت ایران نیست. دلیل این که انتخاب سومی مطرح نیست این است که بازیگران در صحنه از یک سو رژیم ضد ایرانی حاکم است و از سوی دیگر، دولت های بیگانه که جز به منافع خود نمی اندیشند.

تصور این که از هر یک از این دو سناریو محتمل بالا دستاورد مثبتی نصیب مردم ایران شود تصوری خام و بچه گانه است. سناریو اول جنگ و قحطی و مهاجرت اجباری میلیون ها ایرانی را به دنبال دارد و سناریو دوم، غارت گسترده و سلب هویت یک ملت را. این دو احتمال شوم یگانه ورق های بازی هستند تا زمانی که برگ تازه ای روی میز گذاشته نشود. و این برگ تازه نیز نمی تواند باشد مگر حضور هدفمند جریان های اجتماعی در داخل کشور و جریان های سیاسی مردمی در خارج از کشور به صورت هماهنگ و همسو برای دفاع از منافع ملی.

اما این مهم سی و شش سال است که انجام نشده و پرسش مهم این است که آیا به راستی خطر ناشی از دو سناریو شوم بالا می تواند ایرانی های نگران ایران را در مقطع فعلی به یک کنش هماهنگ و هدفمند وادار سازد؟ پاسخ منفی است. چنین امکانی به طور عینی وجود ندارد. شانس آن فقط به صورت نظری موجود است و در عمل، آمادگی آن نه از جانب نیروهای اجتماعی داخل کشور دیده می شود نه از سوی نیروهای سیاسی خارج از کشور. پس چشم انداز تیره و تار و ناامید کننده است. لیکن این چشم انداز فقط کسانی را به تسلیم و انفعال وامی دارد که فاقد عنصر خودباوری بوده و شرایط «دشوار» را با امر «ناممکن» یکی می دانند. یک فرد یا تشکل خودباور اما با رد چیزی به اسم ناممکن به راهکارهایی فکر می کند که تامین کننده ی موفقیت است.

خودباوری و دست آوردهای آن:

اما یک جریان خودباور در شرایط کنونی برای ایجاد یک حرکت هماهنگ و هدفمند که بتواند سناریو سومی را به صحنه وارد سازد چه می کند؟ نخستین کار ضروری در این میان گردهم آمدن افراد و تشکل های خودباور است. اما این ها کدام ها هستند؟ برای شناسایی آنها باید به ویژگی های خودباوری اشاره کنیم:

  • نیروی خودباور نیرویی است که چیزی به اسم ناممکن را به رسمیت نمی شناسد.
  • نیروی خودباور نیرویی است که می داند با اتکاء به واقعیت می تواند واقعیت را تغییر دهد.
  • نیروی خودباور عمل گراست و به حرف بسنده نمی کند.

پس صحبت بر سر گردهم آمدن نیروهایی است که کنار زدن رژیم جمهوری اسلامی در شرایط کنونی را ناممکن نمی دانند، واقعیت های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران و منطقه را در نظر می گیرند و براساس آن برای خود طرح و برنامه می ریزند و در نهایت این که بعد از تعیین یک برنامه ی مشخص کاری به اجرای آن می پردازند و خود را معطل مسائل نظری و حاشیه ای نمی کنند.

  • رژیم جمهوری اسلامی به راستی قابل کنار زدن است زیرا رژیمی است گرفتار در چهار بحران مهم و درهم تنیده:
  • بحران اتمی (مذاکراتی که یا در بن بست خواهند ماند یا با یک توافقنامه تحمیلی رژیم را از درون خواهد پاشاند).
  • بحران اقتصادی ( ورشکستی مالی در یک اقتصاد دچار رکود تورمی که راه برون رفتی برای آن در پنج تا ده سال آینده و بدون سرمایه گذاری های کلان نیست).
  • بحران سیاسی (جنگ قدرت میان مافیاهای درون نظام به دلیل کمبود منابع قابل تقسیم به مراحل حاد خود رسیده است.)
  • بحران اجتماعی (عدم مشروعیت اجتماعی از یکسو و ناتوانی در مدیریت فقر که خصلت انفجاری جامعه را رو به اوج می برد.)

این بحران ها که یا باید با هم حل شوند یا هیچ کدام به تنهایی قابل حل نیستند رژیم جمهوری اسلامی را به یک نظام ضربه پذیر و قابل سرنگونی تبدیل کرده اند. بقای این رژیم دیگر نه در قدرت آن، که در ضعف نیروی جایگزین آن است. با برطرف شدن ضعف نیروی جایگزین، کنار زدن رژیم آسیب دیده، ورشکسته و در مرز فروپاشی کار دشواری نیست.

  • واقعیت های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پارامتر دیگری است که نیروی خودباور در محاسبه ی خود دخالت داده و براساس آن برنامه ی تغییر رژیم را طراحی می کند. این واقعیت ها امروز می گوید که رژیم حاکم با اقتصادی ورشکسته مستعد فروپاشی است، اما برای این منظور نیاز به نیروی معترض سازمان یافته و مدیریت شده در صحنه می باشد. نیروی معترض بالفعل در جامعه ی ایرانی در حال حاضر به طور نسبی حضور دارد اما سازمان یافته و مدیریت شده نیست. کار جریان خودباور تقویت سازماندهی معترضین و هدایت و مدیریت کردن اعتراضات است. نه با شعار و آرزو و ادعا، که با طرح و برنامه ی مشخص و آموزش فن سازماندهی و دخالت ورزی مستقیم. مردم ناراضی در ایران بسیار و نیروی معترض کم است، این کم بودن تعداد معترضین هزینه ی اعتراض برای شرکت در آن را بالا برده و این بالا بودن هزینه ی اعتراض گری، شمار معترضین را پایین نگه داشته است. به علت پایین بودن شمار معترضین، علیرغم وخامت فاجعه بار شرایط اقتصادی و اجتماعی، رژیم هنوز با خطر طبیعی سقوط ناشی از گسترش اعتراضات مواجه نیست.

برای برون رفتن از این پارادوکس و بالا بردن شمار معترضین می توان البته روی آگاه سازی و روشنگری مردم حساب کرد، اما فقط به عنوان یک پارامتر درازمدت و فرعی. برای نتیجه ای مشخص و بلافصل باید به واقعیت قابل استفاده ی موجود پرداخت و آن همانا شمار قابل توجهی از اعتراضات صنفی، معیشتی و اجتماعی در سراسر کشور است. شمار اعتراضات کارگری بسیار بالاست، معلمان در حال اعتراض هستند، پرستاران از وضعیت خود ناراضی اند و کشاورزان نیز به همین ترتیب. با توجه به این شرایط عینی، نیروی خودباوری که می خواهد واقع گرا هم باشد از فرمول بهتری استفاده می کند: نقطه ی ضعف اعتراضات فعلی، با وجود گستردگی قابل توجه آن، در پراکندگی آنها می باشد. امری که این اعتراضات را از تبدیل به حرکت های موثر و موفق دور داشته است. پس، باید روی رفع این پراکندگی کار کرد. یعنی هماهنگ ساختن و پیوند دادن این حرکت ها. نخست در درون یک حوزه ی مشخص، به طور مثال پیوند اعتراضات کارگری پراکنده در سراسر کشور. و دوم، ایجاد همسویی و هماهنگی میان حرکت های کارگری، معلمان، پرستاران و … با همدیگر در سطح استانی یا کشوری. چیزی که زمینه سازی اعتصاب های سراسری و اعتراضات و تظاهرات ملی و کشوری خواهد شد.

به محض ایجاد حرکت های اعتراض هماهنگ و همسو قدرت و توان آنها افزایش یافته و شانس موفقیت آنها بیشتر می شود. با بالا رفتن شانس موفقیت آنها، نیروهای ناراضی بیشتری تمایل به شرکت در اعتراضات پیدا می کنند؛ با افزایش شمار معترضین، امکان سرکوب آن سخت تر شده و خطر و هزینه ی اعتراض گری کاهش می یابد؛ با کاهش هزینه ی اعتراض باز شمار بیشتری از ناراضیان به معترضین می پیوندند و این روند، مانند گلوله ی بهمن، ادامه یافته و به یک سیل بنیان کن برای رژیم تبدیل می شود.

هر نیروی سیاسی که بتواند در این روند هماهنگ سازی حرکت های اعتراضی پراکنده نقش فعال و اصلی را بازی کند می تواند کاندیدای طبیعی شکل دهی به جایگزین نظام رو به فروپاشی باشد. یعنی به جای آلترناتیوسازی کاذب و رویایی و یا جایگزین های ساخته دست بیگانگان، نیرویی که با لایه های فعال و معترض جامعه در تعامل سالم، هدفمند و موثر قرار دارد شانس تبدیل به جایگزین رژیم در حال فروپاشی را پیدا می کند. با فروپاشی این رژیم و جایگزینی آن با یک نیروی سالم و مردمی، که در پیوند با جریان های اجتماعی معترض و فعال سراسر کشور است، می توانیم از این دایره ی بسته تعیین تکلیف آینده ی کشور توسط یک رژیم ضد ایرانی از یک طرف و آمریکا و اسرائیل و انگلستان و چین و روسیه از طرف دیگر بیرون بیاییم. در آن شرایط مدافعین واقعی منافع مردم به مذاکره با جهان برای حل و فصل مشکلات خواهند پرداخت.

جان کلام این که یک گزینه ی سوم امروز هم ضروری است و هم، برای یک جریان خودباور، ممکن. در این تردیدی نیست که در سایه ی احساس مسئولیت، افراد و تشکل های خودباور در این راستا می توانند همدیگر را یافته  و برای پیاده کردن این سناریو مهم و شدنی با یکدیگر همکاری کنند. کافیست اسیر خودمداری، عادت های منجمد و یا عدم اعتماد به نفس نباشیم. خودباوری درمان درد در جا زدن و انفعال است. نگارنده همراه با یاران خود در حزب ایران آباد در این مسیر به فعالیت مشغول است و این حزب از هر ایرانی یا تشکل خودباور ایرانی برای همکاری و همیاری در مسیر ذکر شده استقبال می کند.#

KoroshErfani@yahoo.com

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*