- تا برای رها ساختن خود از بندهای درونی اقدام نکنید نمی توانید بندهای جامعه را بگشایید. و تا برای رهایی از بندهای جامعه اقدام نکنید نمی توانید از بندهای درون خود خلاص شوید.
- هیچ گاه ترسوها، بزدل ها، فریبکاران، زرنگ بازها، اهل خود را به کوچه علی چپ زدن، دروغ گوها، تنبل ها و… منشاء تغییری در تاریخ بشر نبوده اند. آنها آمده اند و رفته اند و فراموش شده اند.
- تاریخ جهان فقط نام دلیران را به یاد می آورد، ترسوها به نیستی می پیوندند.
- پهنه ی هستی از آنِ دلیران و کنشگران است، ترسوها و تنبل ها در تاریکی فراموشی محو می شوند.
- برمبنای خرد انسانی خود، ما ذلت زندگی معمولی در کنار سلطه ی ستمگر را بر جان نمی خریم.
- تا زمانی که به خود دروغ می گوییم استبداد برقرار است، یا همین که هست یا جایگزینش.
- ستمگر برای تداوم ستمگری بیش از هر کس روی ستم پذیر حساب می کند.
- جامعه انسانی حاصل درک ضرورت خوشبختی دیگری برای تامین خوشبختی خویش است.
- اگر کسی به واسطه ی تلاش دیگری آزاد شد نه استفاده از آن را می شناسد و نه راه نگهداری از آن را. در نتیجه به سرعت آن را از دست می دهد.
- مهم این نیست که ما لایق استبداد نباشیم، مهم این است که آزادی ما را لایق خود داند.
- تا وقتی آزادیخواهی ما اصالت نداشته باشد آزادی را نخواهیم یافت.
- معجزه حاصل اراده های بزرگ است.
- اگر می خواهید از بند حاکمیت استبدادی کنونی رها شوید، به جان و کرامت انسان احترام گذارید.
- وقتی آموختیم که با هم، به طور جمعی و سازمان یافته دست به کنش بزنیم، استبداد از میهن ما رخت برخواهد بست.
- جامعه ی ایران دو نوع کنشگری سیاسی داشته است: جنبش های اجتماعی ای فاقد سازماندهی و یا سازمان های سیاسی غیر اجتماعی. هیچ کدام نتوانسته اند استبداد را ریشه کن سازند. راه از بین بردن استبداد سالاری نوع دیگری از کنشگری است:
جنبش اجتماعی دارای سازماندهی. - وقتی ترس را، دروغ گفتن به خود را و تنبلی و راحت طلبی و محافظه کاری را کنار گذاشتیم و شجاعانه و آگاهانه وارد نبرد شدیم بی شک پیروزی و آزادی در انتظار ماست. در غیر این صورت، با رویاهای خویش، سرخورده و ناکام و افسرده خواهیم مرد. این قضاوتی است بی رحم، اما واقعی. انتخاب با ماست.
- در کجای تاریخ ملتی مسئولیت گریز به آزادی دست پیدا کرده است که ما بتوانیم مورد دوم آن باشیم. آزادی هر ملتی در گرو خطر پذیری مبارزه برای آن است.
- در نبود آزادی هر لذتی توام با ذلت است، پس دل به این خوش نداریم که از زندگی خود لذت می بریم. این فقط وجه زیبای موضوع است. وجه زشت آن همانا خفت و نکبت بردگی است. از واقعیت ها فرار نکنیم. مثل انسان های بالغ در مقابل آن چه هست عمل کنیم. از عقل و شهامت بهره بریم و شرایط را تغییر دهیم.
Leave a Reply