- خواستن آزادی یک چیز است. تلاش عملی برای دستیابی به آن چیز دیگری است. آرزوی داشتن آزادی کافی نیست. باید این آرزو را عملی ساخت.
- آرزوی آزادی باید در قامت سازمان یافته ی خود بروز کند. هر که آزادی می خواهد باید سازماندهی کند. می توان با آرزوی آزادی مرد اما به آن دست نیافت، اگر سازماندهی برای دستیابی به آن نباشد.
- مبارزه برای کسب آزادی دانش خود را دارد. دانشی که الفبای آن کار منظم جمعی است. یعنی در کنار هم قرار گرفتن برای کار تیمی و پیش بردن مشترک طرح ها و برنامه های مبارزاتی.
- تا زمانی که تمنای آزادی داریم و دل به شانس و اقبال و تصادف بسته ایم رنگ آزادی را نخواهیم دید. تنها راهی که به طور عقلانی و تجربی موجود است سازماندهی کردن و به طور جمعی با هدف و برنامه حرکت کردن است.
- مبارزه برای آزادی را با تولید ادبیات در مورد آزادی اشتباه نگیریم، مبارزه قواعد خود را دارد. حرکت عملی و تغییر واقعی و حضور در صحنه جزیی از این قواعد است.
- سازمان خودرهاگران از همه آزادیخواهان دعوت می کند که اراده ی خویش را در قالب کار جمعی و سازمان یافته متبلور سازند و به دنبال آن باشند که از طریق کار جمعی هدفمند و متمرکز به هدف نزدیک شوند و نه بر اساس کارهای فردی و پراکنده که تاثیر چندانی هم ندارد.