راهنمای سازماندهی کنشگران در داخل

راهنمای سازماندهی کنشگران در داخل

سازمان خودرهاگران

داده های این جزوه جنبه ی آموزشی دارد و نه جنبه ی اجرایی مرداد 1388

PDF: Organizing-1-3

در ادبیات سازماندهی واژه ها به طرق گوناگون و با معناهای متفاوت به کار گرفته می شوند. از این رو برای رفع هر گونه ابهامی ما واژه ها را این گونه تعریف می کنیم:

1)            کنشگر: فردی است که برای پیشبرد مبارزه تلاش می کند.

2)            کار جمعی: کاری که در آن حداقل دو نفر با هم همکاری می کنند.

3)            تیم: جمعی که در مسیر مبارزه یک کار عملی (عملیاتی) را پیاده می کند.

4)            گروه (هسته): جمعی که برای کارهای نظری و عملی – و نه به طور لزوم عملیاتی – تشکیل و با هم همکاری می کنند.

5)            انجمن: جمعی که فقط برای کار نظری و فرهنگی تشکیل می شود.

6)            شبکه: مجموعه ای از واحدها که باهم در ارتباط مسقیم یا غیر مستقیم بوده و برای یک منظور کمابیش مشترک عمل می کنند

7)            واحد: نام عمومی برای هر یک از اجزاء شبکه.

8)            مدیریت: هماهنگی برای هدایت یک مجموعه به سوی تامین منظورش.

9)            فرماندهی: مدیریت در موارد عملیاتی. (موارد عملیاتی مواردی هستند که در آن کنشگران با برنامه ریزی به تهاجم علیه دستگاه حاکمیت اقدام می کنند.)

10)    رهبری: مدیریت مجموعه ی مجموعه ها.

در متن پایین هرکجا از این واژه ها استفاده شده است این تعاریف باید مد نظر قرار گیرد، هرچند که ممکن است در مواردی تشخیص و تمایز آسان نباشد.

مقدمه:

هیچ مبارزه ای بدون سازماندهی پیش نمی رود. سازماندهی یعنی کار منظم جمعی. کار منظم یعنی کاری که در آن، نقش ها، وظایف و کارها تعریف شده است. هر جمعی که سازماندهی شده باشد می تواند به سوی اهداف خود حرکت کرده و موفق شود. هر جمع فاقد سازماندهی با شکست مواجه خواهد شد.

مبارزه ی مردم ایران که از خرداد 88 روند شتاب زده ای به خود گرفت نیاز دارد به سازماندهی نیروهای کنشگر. یعنی نیروهایی که می خواهند برای پیشبرد مبارزه فعالیت کنند. این سازماندهی در سه سطح قابل شناسایی است:

1) سازماندهی در سطح پایین برای بستر سازی مبارزات

2) سازماندهی در سطح میانی برای فعال سازی مبارزات

3) سازماندهی در سطح خاص برای جهت دهی به مبارزات

سازماندهی در سطح پایین به تلاش منظم برای بیدارسازی، روشنگری و آگاه سازی اکثریت باز می گردد که نیاز به تحول فکری و فرهنگی دارند.

سازماندهی در سطح میانی به تلاش منظم برای خودسازماندهی معترضین جامعه برای کسب توانایی جهت کنشگری برمی گردد.

سازماندهی در سطح ویژه به تلاش منظم برای سازماندهی نیروهایی برمی گردد که می خواهند به وجه عملیاتی کنشگری بر علیه رژیم بپردازند.

بنابراین برای ما در سازمان خودرهاگران که  می خواهد به نیازهای جنبش بپردازد سه نوع مخاطب قابل شناسایی است:

این سه جمعیت نشان می دهد که هریک از این سه سطح مبارزاتی بالا توسط نیروهای اجتماعی کمابیش متفاوتی قابل اجراست که در زیر شرح آن می آید:

  1. 1. سازماندهی در سطح پایین برای بستر سازی مبارزات

این سازماندهی توسط چه کسانی می تواند انجام شود؟ از جمعیتی متشکل از، به طور مثال، کسانی که در 25 خرداد آمدند و بعد منظم نیامدند: این افراد می توانند به کار فکری و فرهنگی در جامعه بپردازند. در این راستا توصیه می شود که این دوستان با تشکیل انجمن های گسترش انسان مداری در ایران عمل کنند. این انجمن ها عبارتند از افرادی که گردهم می آیند و حول محور موضوعات اجتماعی و فرهنگی بحث و تبادل نظر می کنند و حاصل بحث را به صورت فعال و گسترده میان جامعه می برند.

گسترش انسان مداری یعنی:

  • · باور به ضرورت حفظ حقوق انسان،
  • · کرامت انسان،
  • · حقوق شهروندی و
  • · درک ضرورت آزادی برای نگه داری و رشد انسانیت خویش.

انجمن می تواند از افراد نزدیک خانواده شروع شود و به تدریج به افراد دیگر برسد. بهتر است که تعداد اعضای آن محدود باشد (بین 5 تا 10 نفر) و در صورت گسترش لازم است که انجمن های بعدی تشکیل شود. اعضای انجمن حاصل بحث ها را جمع بندی و به طور هدفمند و گسترده و فعال میان مردم می برند، مطرح می کنند، و بازفرست ها را با خودشان می آورند.  آنها وظیفه ی خود را گسترش اجتماعی مطالب و نتیجه گیری ها می دانند و دائم به دنبال آن هستند که راهکارهایی را برای پخش وسیعتر و گسترده تر در میان قشرهای پایین و متوسط جامعه بیابند. به همین دلیل بخشی از وقت جلسات را به بررسی و تصمیم گیری پیرامون راهکارها اختصاص می دهند و روش های اجرایی و مسائل حاشیه ای و امنیتی آنها را بررسی می کنند.

سازمان خودرهاگران تولیداتی در زمینه ادبیات و نگرش انسان مدار دارد که می تواند برای تغذیه ی محتوایی این انجمن ها مورد استفاده قرار گیرد.

www.khodrahagaran.org

اما در نهایت هدف از تشکیل این انجمن ها خود ترویج اندیشه ورزی در درون جامعه است و رساندن فرد به خودکفایی فکری و هیچ گونه وابسته سازی مد نظر نیست. ایده آل این است که اعضای انجمن خود تولیدگر باشند. هم چنین هدف تشویق انجمن ها به بهره برداری از سایر منابع موجود در این زمینه می باشد.

در نهایت این انجمن ها می خواهند که تحول فکری برای ایرانیان درست کنند تا ستم پذیری و انفعال در میان آنان کاهش یابد، تا خرافات و ترس در آنان تضعیف شود و خردگرایی و انسان دوستی در مردم ترویج یابد. در یک جمله، برای این که عنصر خودآگاهی، یعنی درک اجتماعی برخاسته از تفکر ورزی فردی در دل توده ها ترویج یابد.

این انجمن ها غیررسمی بوده و در قالب میهمانی و گردهم آیی های دوستانه و محفل و گپ زنی و کوه رفتن و  جمع شدن در یک قهوه خانه یا مهمانسرا برگزار می شود. اما حاصل بحث ها را باید در همه جا و بدون استثنا گفت، نوشت، توزیع کرد. بعضی از جمله های کلیدی است که در چند کلمه می تواند جرقه ی فکری بسازد:

  • · در انتظار نجات بخش نباشید،
  • · من رها، ایران رها
  • · خودرهایی مقدمه ی رهایی است
  • · برای رهایی نخست از ترس و بی اعتمادی رها شوید
  • · ترس ذلت می آفریند و شجاعت بزرگی، شجاع باشید.
  • · به خودآی، خود را رهاکن.


 

2) سازماندهی در سطح میانی برای فعال سازی مبارزات

این سطح از کار توسط چه کسانی انجام می شود؟ توسط افرادی که، به طور مثال، هم 25 خرداد آمدند و هم روز قدس و 13 آبان و هم 16 آذر.

این افراد می توانند گامی جلوتر بروند و کسانی را که خواهان کنش وحرکت و فعالیت در جامعه، در قالب حرکت هایی مانند روز قدس هستند، سازماندهی کنند. چگونه؟ از طریق خودسازماندهی.

خودسازماندهی یعنی ایجاد یک جمع از افراد که می خواهند دست به فعالیت های مبارزاتی بزنند. این جمع از یک نفر آغاز می شود. نفر دوم را جذب می کند وتا پنج نفر پیش می روند. در صورتی که نفر ششمی بخواهد جذب شود یک نفر از آن پنج نفر جدا شده ومی رود یک جمع دیگر را تشکیل می دهد. نفر ششم جای خالی را پر می کند. تا نفر دیگری بیاید. باز یک نفر از پنج نفر جدا می شود و همین روند ادامه می یابد.

این جمع های خودسازماندهی شده در طول حیات خود هم تا حدی به بحث های نظری می پردازند و هم به آموزش و کارهای عملی.

بحث های نظری پیرامون تبادل نظر درباره رویدادها، تحلیل آنها و معنای آن و تشخیص نیازهاست.

آموزش ها جنبه های مختلف مبارزاتی مانند ارتباطات، مخابرات، امداد و اطلاع رسانی و سازماندهی، نافرمانی مدنی، فن اعتصاب و غیره است.

موضوع دیگر کارهای عملی است که به معنی شعار نویسی، اسکناس نویسی، دیوار نویسی، نصب آفیش و پلاکارد، شناسایی و افشای ماموران رژیم، آگاه سازی مردم، دعوت آنها به کنش و فعالیت، تشویق به تحصن و اعتصاب و اعتراض، سازماندهی اعتراضات صنفی، آموزش سازماندهی به دیگران و دعوت به خودسازماندهی، کسب آمادگی برای روز ر.

فراموش نکنیم که در روش خودسازماندهی مدیریت متمرکز وجود ندارد. واحدها به صورت خودکفا ومستقل هستند و سعی می کنند که خط کلی مبارزه را دنبال کنند. بین آنها ارتباط منظم و مستقیم وجود ندارد. با این وجود تاکید می شود که واحدهای خودسازماندهی شده باید با دنبال کردن و یا ایجاد پیوندها در دنیای مجازی فعالیت ها و تلاش های خود را با سایر واحدهای خودسازماندهی شده هماهنگ سازند.

سازمان خودرهاگران تا کنون جزوه های متعددی در عرصه ی خودسازماندهی منتشرکرده است.

3) سازماندهی در سطح خاص برای جهت دهی به مبارزات

این سطح از کار توسط چه کسانی قابل انجام است؟ به طور مثال توسط کسانی که عاشورا را آفریدند.  این افراد کسانی هستند که می توانند خود را برای خلق عاشوراهای دیگر آماده سازند، اما این بار با آمادگی و هدف.

این ها نیاز به واحدهای سازماندهی شده دارند. یعنی باید با هماهنگی و آموزش و برنامه کار کنند.

تیم های عملیاتی متشکل است از پنج نفر که خود را آماده می کنند تا دست به عملیات بزنند. یعنی کار عملی کنند. این ها تیم هایی هستند که خود را آماده می سازند تا در روز ر واردعمل شوند و حرکت اعتراضی و تجمع را به سوی هدف های مشخص بکشانند. این تیم ها برای خود هدف تعیین می کنند و سعی می کنند که با عمل هدایت گرانه ی خود جمعیت را به سوی آن هدف بیاورند و کار را به طور عملی به پیش برند. کار اینها تبدیل حرکت گسترده ی اعتراضی به قیام مردمی خلع قدرت است.

این تیم ها کارشان این است که قیام مردمی خلع قدرت را کلید زده و با قاطعیت به پیش برند و با مایه گذاشتن از خود و با بکارگیری آموزش ها و امکانات، مبارزه را به سرانجام برسانند.

در قیام خلع قدرت باید نیروهای نظامی و انتظامی رژیم خنثی شده و مراکز دولتی و حکومتی به تسخیر مردم درآید.

این ها هم چنین تیم هایی هستند که در زمان اوج گیری اعتراضات در مقابل نیروهای سرکوبگر می ایستند و با مقاومت سازماندهی شده ی خویش از مردم دفاع می کنند، نیروهای سرکوبگر را خنثی می سازند و مردم را دلگرم کرده و تشویق به مبارزه ی فعال می کنند.

این تیم ها بر اساس تشخیص خود، با حملات ایذایی، آرایش نیروهای سرکوبگر را، قبل از این که آنها وارد عمل شوند، به هم می زنند، نیروها را به این سوی و آن سوی می کشند؛ فریب می دهند، خسته و فرسوده می کنند و غیره.

  • تیم های عملیاتی آموزش رزمی دارند،
  • آمادگی جسمی دارند،
  • آموزش های کارکردی دارند،
  • مجهز هستند،
  • انضباط دارند،
  • روحیه رویارویی دارند،
  • فرماندهی دارند،
  • دارای تقسیم کار رزمی هستند،
  • و در یک کلام، آماده رزم و عملیات می باشند.

اعضای این تیم ها از مرز بحث های نظری پیرامون خشونت و عدم خشونت گذشته اند و براین باورند که رزم اجتماعی بخش طبیعی از مبارزه است.

سازمان خودرهاگران تاکید دارد که این نوع از سازماندهی باید در داخل تشکیل شود و از داخل هدایت شود. این نوع مبارزه با روش کنترل از راه دور در برگیرنده ی خطرهای فراوانی می باشد.

روابط متقابل این سه گروه باهم

آیا در این سه گروه یکی بر دیگری ارجحیت دارد؟. پاسخ مطلق منفی است. پاسخ نسبی اما به این برمی گردد که نوع خطر پذیری در هر سه یکسان نیست و لذا عناصر تشکیل دهنده ی تیم های عملیاتی فداکارتر هستند. اما هر سه مبارزه مکمل یکدیگر است و بدون هم، هیچ یک به جایی نمی رسند.

  • آنها که کار فرهنگی صرف را توصیه می کنند مبارزه را به شانس و اقبال و فردایی نامطمئن می سپارند.
  • آنها که فقط مبارزه نافرمانی را توصیه می کنند تجربه ی 88 را نادیده می انگارند و این که این روش ها به صورت فرسایشی مردم را خسته و افسرده می سازد.
  • و آنها که فقط نوع سوم را توصیه می کنند دچار شتاب زدگی و ماجراجویی بی سرانجام می شوند.

بنابراین احتیاج به هر سه است. هر فردی که می خواهد فعالیت کند باید تشخیص دهد کدام یک را ترجیح می دهد و چرا؟ (تواناییها، انگیزها، نقاط ضعف و قوت).

آیا همه می توانند این سه نقش را ایفا کنند؟ به طور بالقوه بله و به طور بالفعل خیر.

ویژگی ها و الگوهای تشکیلاتی این سه نوع سازماندهی

1)            بستر سازی حرکت مردم (علنی)

2)            فعال سازی حرکت مردم (نیمه علنی)

3)            جهت دهی حرکت مردم (غیر علنی)

آن چه در زیر می آید الگوهای تشکیلاتی هر یک از سازماندهی ها می باشد. مخاطب باید ببیند که در رابطه با کاری که می خواهد در هر یک از این عرصه ها آغاز کند کدام یک از این الگوهای تشکیلاتی قابل استفاده می باشد.

شبکه سازی غیر متمرکز و غیر مرتبط

در این روش کاری یک فرد – به عنوان سرگروه– افراد مناسب دیگر را پیدا کرده و تک تک روی آن ها کار می کند. هر یک از این افراد تبدیل به یک گرداننده می شوند و براساس آموزش ها می روند و خود یک واحد را تشکیل می دهند و هدایت می کنند.

در این روش این افراد (گرداننده ها) همدیگر را نمی شناسند و نمی بینند و با هم در ارتباط نیستند. آنها می روند و کار خود را انجام می دهند. آنها می توانند با سرگروه در تماس باشند یا نباشند. سرگروه اصراری بر ارتباط ندارد و ترجیح می دهد که هر گرداننده ای به ساختن شبکه ی خاص خود مشغول شود. این گردانندگان هستند که برای برخی راهنمایی ها با رعایت نکات ایمنی می توانند به سوی سرگروه برگردند. حاصل کار را در این جا می بینیم:

سرگروه گرداننده ها را تربیت می کند و آنها هر یک واحد خود را با پنج عضو تشکیل می دهند.

این گرداننده ها خود دو امکان دارند:

1)            ایجاد یک هسته به صورت مستقل با ارتباط میان اعضا و با عدم ارتباط با سایر تیم ها. به این شکل از کار جمعی هسته سازی محدود، مستقل و درون مرتبط می گویند. محدود یعنی این که در پی تبدیل به شبکه نیست و می خواهد به عنوان یک واحد عمل کند، مستقل یعنی خود را به سایر واحدها وصل نمی کند و درون مرتبط یعنی اعضای آن با هم ارتباط مستقیم دارند. باید به وجه امنیتی این امر توجه کرد.

تیم سازی محدود، مستقل و درون مرتبط

در این جا گرداننده، یک تیم پنج نفره را تشکیل می دهد،  با حضور افرادی که همدیگر را می شناسند و با هم مرتبط هستند. آنها به طور جمعی تصمیم گیری  و فعالیت می کنند. در اینجا مسائل امنیتی اهمیت بسیار دارد. هر عضو باید خود را مسئول امنیت خویش و 4 نفر دیگر نیز بداند.  این تیم ها به طور معمول دارای تعدادی ثابت می مانند اما اگر کس دیگری بخواهد به آنها بپیوندد در این الگو وقتی فرد جدید بخواهد اضافه شود یکی از اعضا می رود و یک تیم مستقل را تشکیل می دهد. او می تواند با گرداننده ی تیم قبلی درتماس باشد یا خیر. ولی اعضای تیم جدید به هیچ وجه لازم نیست که اعضای تیم جدید را بشناسند.

2)            ایجاد واحدها برای شکل دادن به یک شبکه

در الگوی دیگر تشکیل شبکه نه به صورت مسقل و غیر مرتبط بلکه به صورت پیوسته و مرتبط صورت می گیرد. یعنی سرگروه افراد را تربیت کرده و از آنها می خواهد که به عنوان گرداننده هر یک واحدی را تشکیل دهند. اما در این میان ارتباط گردانندگان را با خود حفظ می کند تا نوعی مدیریت کمابیش متمرکز اعمال شود. در حالی که الگوی قبلی برای کارهای خودسازماندهی اجتماعی مناسب است الگوی زیر برای شبکه سازی سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد. یعنی افراد از یک نوع مرکزیت برخوردارند. این نوع از شبکه سازی خطرات امنیتی بالاتری نسبت به شبکه غیر متمرکز و غیرمرتبط دارد.

شبکه سازی متمرکز و مرتبط

در این روش فردی که به عنوان سرگروه عمل می کند با گردانندگان تیم های دیگر در ارتباط است. اما گردانندگان با هم در ارتباط نبوده و فقط با سرگروه در ارتباط هستند. هر یک از این گردانندگان تیم های خود را تشکیل می دهند. اعضای تیم فقط همدیگر را می شناسند و نه هیچ عضو دیگری از شبکه ی بیرون از واحد خود را.

در عین حال هر یک از گرداننده ها نیز می تواند خود تبدیل به سرگروه شود.

حاصل این می شود :

چنانچه می بینیم در این مدل تمامی واحدها به صورت مستقیم و غیر مستقیم به هم ارتباط می یابند. به همین دلیل نیز می توان از این گونه شبکه ها برای کنش های جمعی هدفمند و برنامه ریزی شده استفاده کرد. این وجه مثبت آنهاست. اما وجه منفی این شبکه ها موضوع امنیتی است که به شدت ضربه پذیرند و به همین دلیل باید با احتیاط بسیار پای آن رفت و پیش بینی ها و آموزش های فراوانی را در کار منظور داشت.

در پایان گفتنی است که داده های این جزوه جنبه ی آموزشی دارد و نه جنبه ی اجرایی. اجرای آموزه های این جزوه باید بر اساس شناخت، تجربه و مشاهده ی دقیق امکانات، توانایی ها و محدودیت های امنیتی و شرایط واقعی صحنه  باشد. به همین دلیل نیز بد نیست که اجرای آنها پس از مطالعه ی دقیق و تکمیل آن با سایر داده های نظری و عملی باشد.

نظرات، پیشنهادات، مشاهدات، تجارب و مطالب تکمیلی و یا انتقادات خود را به آدرس ایمیل زیر ارسال دارید:

khodrahagaran@gmail.com

www.khodrahagaran.org

سازمان خودرهاگران انتشار این جزوه را بدون هیچ گونه نام و نشانی مجاز می شمارد.

1 Comment

  1. I cannot thank you you have produce what a nice looking write-up that you have develop here, I thank you for maintaining it up. Looking forward to seeing more of this within the coming future, thanks

Comments are closed.