فرهنگ قاسمی
—————–
از کارها و آثار قلمی « محمد دهگان » معلوم است علاوه بر روشنفکری و ترقیخواهی و آزادیطلبی، مردی مدیر، تشکیلاتی و صاحب فن نیز بوده است. وقتی ” شمسکا ” تأسیس شد در مسکو مسئله شرکتش در سندیکای سرخ بینالمللی مورد گفتگو قرار گرفت. شورای مرکزی سندیکاهای کارگران ایران عضو سازمان سندیکای بینالملل شد و «دهگان» به نمایندگی ایران به نشست این سندیکای بینالمللی رفت. علاوه بر این «دهگان» با مجله ارگان سیاسی اتحادیه سرخ بینالمللی همکاری داشت. هم او بود که به امور تشکیلاتی ” شمسکا ” می پرداخت و در عین حال علَم مبارزه علیه دیکتاتوری و استثمار را نیز بلند کرده بود.
خودستائی بد است و تشخیص نیک و بد را باید بر عهده صاحبان فکر متین و عقل سلیم واگذار نمود« محمد دهگان »
اعتصاب سندیکای معلمین و سندیکای پستچیها
در مجموع در ایران ۲۰ هزار کارگر سازمان داده شده بود. چنین انکشافی، برای اتحادیههای کارگری، نشاندهنده وضع اقتصادی بسیار سختی به شمار می رفت که کارگران ایرانی با آن دست به گریبان بودند. اتحادیه کارگری ایران، علیرغم جوانیشان در نیمه دوم سال ۱۹۲۱ میلادی چندین اعتصاب بسیار موفق سازمان دادند. از آن جمله باید اعتصاب خبازان، کارگران چاپخانهها، کارگران ریسندگیها، پست و تلگراف و تلفن تهران را یاد کرد. در انزلی اعتصاب کارگران بندر سازمان داده شد. همه این اعتصابات ماهیتی صرفاً اقتصادی دارند. و اما در اعتصاب معلمین (ژانویه ۱۹۲۲ میلادی) که ۲۱ روز بطول انجامید، این اعتصاب سرانجام شکل یک نمایش واقعاً سیاسی علیه دولت را بخود گرفت. دولتی که بمدت ششماه پرداخت حقوق آنان را متوقف ساخته بود. نمایشات بمدت ۳ روز ادامه یافت. در این تظاهرات دانشآموزان نیز به تعداد زیاد شرکت داشتند(۱). هیجان عمومی در تهران بحد اعلا رسیده بود. عاقبت دولت بمیدان شتافت و به معلمین وعده داد حقوق آنانرا بپردازد. خانه آزادیخواهانی نظیر «یحیی دولتآبادی» محل اجتماع مردم می شود(۲). ولی دیگر بسیار دیر شده بود. بدنبال این اعتصاب محصلین دبیرستانها ” از بیتکلیفی و تلفشدن وقت گرانبهای خود اجتماع نموده و در تحت بیرق سیاسی که این عبارت روی آن نوشته شده بود ( معارف در حال احتضار است همت کنید) در کوچه و خیابانها حرکت کردند و نالههای جانگداز خود را به سمع عابرین می رساندند.(۳)” «سلیمان میرزا اسکندری» (دبیر حزب سوسیالیست) و وکیل مجلس، «قوامالسلطنه» را در مجلس مورد سوال قرار می دهد(۴) و بسیاری از نمایندگان از او حمایت می کنند. یک تظاهرات عظیم که در تاریخ ایران نخستین نمایش بزرگ بحساب می آید، (برگزار می شود) این تظاهرات بوسیله چاقوکشان اجیر شده مورد حمله قرار گرفت؛ این عمل وحشیانه خشم مردم را برانگیخت. کارگران اتحادیهها به اعتصابیون پیوستند. «قوامالسلطنه» برای مبارزه علیه چنین مبارزهای روزنامههای آزادیخواه از جمله حقیقت را که ارگان اتحادیه و تکیهگاه مبارزات کارگری بود، تعطیل کرد. کارگران چاپخانهها دولت را تهدید کردند که اگر روزنامهها را از توقیف در نیاورد، آنها کارهای چاپی دولت را انجام نخواهند داد و بدین سبب ۲۰۰ نفر از کارگران چاپخانههای وابسته به ” شمسکا ” دست به اعتصاب زدند. دولت سعی کرد با دادن رشوه و تهدیدکردن، کار این اعتصاب را پایان دهد. مقداری از حقوق معلمین را که کماکان در اعتصاب بودند، پرداخت کرد و در همان موقع عدهای از دستاندرکاران اعتصاب را دستگیر نمود. مردم در مجلس جمع شدند و تقاضای آزادکردن رهبران کارگران را نمودند. دولت مجبور شد برخی از روزنامهها را از توقیف درآورد. معلمین تبریز در پشتیبانی از معلمین تهران دست به اعتصاب می زنند.(۵) موضع کابینه «قوامالسلطنه» را که از قبل متزلزل بود، در هم کوفته و وی را مجبور به استعفاء ساخت. کابینه لیبرال «مشیرالدوله» جای وی را گرفت و قول داد یک سلسله اصلاحات رادیکال را متحقق سازد. «مشیرالدوله» به اصرار «احمدشاه» بدان جهت به ریاست دولت رسید تا بلکه در مقابل «رضاخان» بایستد و او را وادارد تا قانون اساسی را رعایت کند.(۶)
– اخراج «مولیتور» سوئدی
در این زمان، اتحادیههای کارگری از شخصیت حقوقی برخوردار نبودند. مقامات دولتی موانع بسیاری در سر راه انکشاف آنها ایجاد میکنند. این مربیان (مستشاران) اروپائی بودند که بیش از همه در این جهت سرکوب شدید را بمورد اجراء می گذارند. فردی سوئدی بنام «مولیتور» که مدیر پست و تلگراف و تلفن است توانست انحلال موقتی اتحادیه کارمندان اداره تلگراف را فراهم آورد و سپس کوشید پستچیان را نیز مشمول همین سرنوشت سازد. مبارزه شروع شد؛ این مبارزهای طولانی بود. پستچیان جزوهای علیه «مولیتور» منتشر ساختند و برکناری وی را خواستار شدند. مسئله در مجلس مطرح گردید. دولت جانب ” فونکسیونر ” خود را گرفت. اتحادیههای کارگری بکار تهیجی خود ادامه دادند. در این زمان کابینه «قوامالسلطنه» طی تصویب نامهای شرکت کارمندان دولتی را در اتحادیهها ممنوع ساخت. اما بالاخره اسناد و مدارکی که درباره اختلاطها و اقدامات مخالف منافع عامه از او انتشار یافت، دولت مجبور شد او را از کار برکنار سازد. بعداز اینکه «مولیتور» از کار برکنار شد، برای پردهپوشی بر اقدامات گذشته خود نوشتههائی چاپ کرد و در تهران پخش نمود. سندیکای کارکنان پست اعلامیهای در این زمینه انتشار داد که در شماره ۵۱ روزنامه حقیقت چاپ شد. عین آن را نقل می کنیم.
” آخرین تشبث «مولیتور» “
” پس از آنکه بالاخره دوره مأموریت «مولیتور» در خدمت دولت خاتمه پیدا کرد و حکم وی از طرف وزارت پست و تلگراف به او ابلاغ شد مشارالیه در این چند روزه متحدالمالهای خطی و چاپی بین مستخدمین پست (تمام مستخدمین مظلومی که با تحمل انواع مظالم و تبعیضات طاقتفرسای هیجده ساله همواره نفس در سینههای خود حبس نموده و حتی در قیام و فداکاریهای دو ساله اخیر یک دفعه هم در صدد حل قضایای خصوصی و منافع شخصی بر نیامد ) منتشر نموده و در عوض تحریر چندین جمل تحت عنوان تودیع و خداحافظی، آخرین شاهکار اروپائی خویش را بکار برده و یک رشته جمل بیروح و بیمصداقی حاکی از احساسات لطیفه عدالتپروری و سعادتطلبی که در دوره ریاست طولانی خود نسبت به اجزاء در معرض عمل گذارده بود، درج نموده و به مستخدمین اندرز می دهد که از این به بعد در هر رتبه و مقامی که هستند با عامه حسن سلوک کرده و همیشه منافع اداره پست را که یک اداره عمومی است منظور دارند. سبحانالله! اجزاء زحمتکش پست در چه تاریخ رعایت این اصول را فراموش نمودهاند که حالا محتاج به اندرز «مولیتور» باشند.
اینجاست که ایرانی سلیمالنفس با همه مزایای فطری و جبلی میرود از بیدارکردن حس انتقامجوئی که خوشبختانه همیشه از آن احتراز می نماید، مجبور شده و خطاب به «مولیتور» نموده بگوید: مسیو، پس از انتشار یک قسمتی از سیاست اعمال شما در جرائد پایتخت و انعکاس آن در روزنامههای ولایات، بهتر این بود که در آینده آخر بعوض تلفیق عبارات بیمزه و بی سر و بن لااقل یکی از مواد خیانتهای منتسبه را تکذیب و عامه را از بهت و حیرت حاصل می رهانیدید.
حالا دیگر پس از این سکوت اجباری از عدم حس انتقامجوئی و کینهورزی ایرانی استفاده کردن و به این نشریات فریبنده مبادرت نمودن، بیم آن می رود که خواهی نخواهی این حس را در آنان تحریک و بیدار نماید.
(اتحادیه اجزاء پست) (۷)
– «سید محمد دهگان» و روزنامه حقیقت
«سیدمحمد دهگان» دبیر سندیکای کارگران بود که با تمام قوه و قدرت خود از منافع کارگران و زحمتکشان و از مقام آزادی و دموکراسی تواماً دفاع می کرد. روزنامه حقیقت و مقالات «دهگان» بزرگترین گواه این ادعاست. روزنامه حقیقت ارگان رسمی شورای مرکزی سندیکاهای کارگران ایران ” شمسکا ” بود.(۸) که بوسیله «دهگان» اداره و مدیریت میشد. «دهگان» کی بود و چه سوابقی داشت؟ خودش به مناسبت تهمتهائی که از سوی ارتجاع و عوامل بیگانه به او زده می شود، چنین می نویسد:
” خودستائی بد است و تشخیص نیک و بد را باید بر عهده صاحبان فکر متین و عقل سلیم واگذار نمود.
غالباً روزنامهها به جای آنکه در موضوع نگارشات جرائد مبارزه بکنند فوری شخصیت اشخاص را مطرح کرده هرچه به قلمشان آمد می نویسند. به این واسطه مرا هم مجبور کردند مختصری خود را معرفی نمایم.
من از سلسله سادات کلهری کاشان که از بین این طایفه ادبای نامی بوجود آمدهاند – مانند سردبیر ” جبلالمتین ” که دائیزاده ابوی است – می باشم.
پدر من مرحوم «سید محمدتقی» متخلص به «عندلیب کاشانی» است که دیوان اشعارش در ۱۳۱۳ (هجری قمری ف.ق) در استانبول مطبعه اختر طبع و منتشر شده است.
پدر من چهل و پنج سال قبل از ایران مهاجرت کرده و در روسیه اقامت جست. همواره به ترویج علم و ادب اشتغال داشت و شاگردهای نامی از قبیل مرحوم «حاج سیدعظیم شیروانی» متخلص به «سید» که کثرت اشتهارش مستثنی از تعریف است، تربیت نموده. نظر به اینکه «طالباف» صاحب کتاب ” احمد ” با پدر من مناسبات نزدیکی داشت و اولادی از خود نداشت زحمت تربیت بنده را متقبل شد و دیپلمی که از مدرسه عالی روسیه در دست دارم، از شفقتهای پدرانه آن مرحوم است.
آثار فعالیت که از بنده به یادگار مانده، ” انجمن خیریه ایرانیان و مدرسه مجیدیه ایرانیان ثمرخان شوره “، ” مدرسه نجات ایران کروزنی ” و پانصد جلد کتابی است که به کتابخانه ” مدرسه اتحاد ایرانیان ” بادکوبه هدیه دادهام.
من تقریباً یازده سال است که در ایران هستم. دو سال ریاست کمپانی ” سینکلر “(۹) را داشتم. ” پیو دوم ” صورتحسابهائی که به امضای من بمرکز ارسال شده هیچ کدام کمتر از دویست هزار تومان نبوده است و در موقعی که مستعفی شدم به موجب سندی که در دست دارم یک شاهی کمپانی مزبور در ذمه من نداشت …” (۱۰)
از کارها و آثار قلمی «دهگان» معلوم است علاوه بر روشنفکری و ترقیخواهی و آزادیطلبی، مردی مدیر، تشکیلاتی و صاحب فن نیز بوده است. وقتی ” شمسکا ” تأسیس شد در مسکو مسئله شرکتش در سندیکای سرخ بینالمللی مورد گفتگو قرار گرفت. شورای مرکزی سندیکاهای کارگران ایران عضو سازمان سندیکای بینالملل شد و «دهگان» به نمایندگی ایران به نشست این سندیکای بینالمللی رفت. علاوه بر این «دهگان» با مجله ارگان سیاسی اتحادیه سرخ بینالمللی همکاری داشت. هم او بود که به امور تشکیلاتی ” شمسکا ” می پرداخت و در عین حال علَم مبارزه علیه دیکتاتوری و استثمار را نیز بلند کرده بود.
بطور مثال وقتی به خاطرات «پیشهوری» نظر می اندازیم می بینیم از زمانی که در تهران کارگر کارخانه پارچهبافی بود بدعوت «احمد لامع» (کارگر فعال مطبعه) قرار و مدار به راهانداختن سندیکای کارگران پارچهباف گذاشته می شود. برای سازماندهی آن «سید محمد دهگان» وارد عمل می شود و سندیکا را راه می اندازد. ما بخشی از این خاطره را در چگونگی به راهانداختن سندیکا در ایران و ساختار سازمان ” شمسکا ” پیش از این بیان کردیم. (۱۱)
«دهگان» از نظر پافشاری بر اصول و عقاید خود فردی بود که اصول و عقاید خود را به هیچ قیمتی نمی فروخت. قبل از تأسیس ” شمسکا ” مدیر روزنامه رعد بود که تعلق به «سیدضیاءالدین» داشت. او باتفاق سایر کارکنان روزنامه سندیکای خود را تشکیل دادند. «سیدضیاء» در سفارت انگلیس بود، این خبر را از قول «مسیو هاروارد» می شنود. به دفتر روزنامه آمده می گوید: کسانی که میخواهند سندیکا تشکیل دهند باید بین تشکیل سندیکا و کارکردن در روزنامه رعد یکی را انتخاب کنند. همان روز او و نیز همکارش «ابراهیم ناهید» که منشی سندیکا بود هر دو استعفا کردند. «ناهید» از منشیگری سندیکا، اما «سیدمحمد دهگان» از روزنامه رعد. «ناهید» سالهای دراز در کنار «سیدضیاء» باقی ماند و زندگی مرفهای را گذراند، در عوض «دهگان» در عسرت و تنگدستی امرار حیات نمود. (۱۲) بعداز این حادثه بود که روزنامه حقیقت را با سختی و خون جگر منتشر ساخت و تمام حیات خود را در راه اعتلای مبارزات سندیکائی و بوجود آوردن تشکیلات کارگران برای مبارزه علیه وابستگان به استعمار و استثمار وقف کرد و ” حقیقت ” را بطور حقیقی و بدور از سازش در اختیار آزادی و عدالت و ترقی و استقلال اقشار کارگری و سندیکاهای آنها قرار داد.
روزنامه ” حقیقت ” نقش بزرگی در مبارزات کارگری و سندیکائی بعهده داشت. به همین جهت همیشه از سوی روزنامههای وابسته به رژیم و مأمورین استعمار خارجی در داخل مورد حمله قرار می گرفت. «سیدمحمد دهگان» در مقابل ارتجاع و مأمورین و نوکران بیگانه سکوت نمی کرد. مقالات او تحت عنوان ” حفظ آزادی از وظایف ملت است ” در ” حقیقت ” انتشار یافته، از ارزش مهمی برخوردار است. او در تحلیلهای خود بدرستی دفاع از آزادی و حق را در سرلوحه مبارزات ترقیخواهانه و مبارزات سندیکاهای کارگری قرار می دهد. به همین جهت از سوی جیرهخواران استعمار و مواجببگیران اشرافیت مورد حملات ناجوانمردانه قرار می گرفت. از آنجمله بودند آقایان «رهنما» و «سرکشیکزاده» که به «دهگان» تهمتهای دزدی و قاچاقچیگری می زنند. (۱۳) روزنامه نیمهرسمی ” ایران ” که «سیدمحمد دهگان» را وامیدارد اولاً پاسخهای دندانشکنی به گردانندگان این روزنامه بدهد، ثانیاً دولت «مشیرالدوله» را مورد سوال قرار دهد. در زیر بیانیه اتحادیه کارگران را در این باب می آوریم.
” ما روزنامه حقیقت را طرفدار حقیقی رنجبر و کارگران و مبرا از هرگونه تهمت و افترا می دانیم. ” حقیقت ” است که عملاً از حقوق ملت مدافعه میکند و حقایق را بیپرده می نویسد. ما کارکنان و نویسندگان ” حقیقت ” را با این شجاعت ادبی که طرفدار کارگران است تبریک گفته متانت و دوام ایشان را در این فکر و مسلک مقدس آرزومندیم.
روزنامه ایران و اتحاد که نسبت به مدیر روزنامه ” حقیقت ” هتاکی و فحاشی کرده است، ما اینطور اشخاص را دشمن کارگران و مزدور اجانب دانسته به مدیر این ورقپارههای مملو از فحش و عاری از حقیقت اظهار نفرت می کنیم. زنده باد ” حقیقت ” و آزادیخواهان، مردهباد مرتجعین و خائنین ملت.
محل امضاء تمام نمایندگان اتحادیههای عمومی کارگران مرکزی. (۱۴)
همزمان با انتشار نشریه حقیقت نشریات دیگری نیز در دفاع از منافع صنفی و سندیکایی منتشر می شدند که مهمترین آنان ” اقتصاد “، ” کار ” و ” نجات ایران ” بودند که این آخری توسط «فروزش» یکی از رهبران سندیکای معلمین انتشار می یافت. «ابوالفضل لسانی» با ” نجات ایران ” و ” کار ” همکاری می کرد و در آن زمان رئیس سندیکای معلمین تهران بود.
سندیکاهای عضو ” شمسکا ” و نمایندگانش
علیرغم اختناق و ترور و حکومت نظامی «رضاشاهی» در روز اول ماه مه ۱۹۲۳ در تظاهراتی که توسط این مرکز سندیکائی ترتیب داده شد، قریب دو هزار نفر از کارگران شرکت جستند. مدتی نمی گذرد که سندیکای معلمین و سندیکای تلفنچیها به عضویت ” شمسکا ” در می آیند. شورای مرکزی سندیکاهای کارگری ایران وسائل تشکیل ۲۹ سندیکای کارگری تازه را در سرتاسر ایران بوجود می آورد. از آن جمله بودند:
- – سندیکای ملوانان در انزلی
- – ” فرشبافان در کرمان
- – ” پارچهبافان در اصفهان
- – ” کارگران شرکت نفت انگلیس و ایران در جنوب (خوزستان)
- – ” معلمین، حمالها، کارگران دخانیات، کارگران برنجپاککنی در رشت.
- – ” معلمین، خیاطها، کفاشها، میرزاها، فرشبافها، شیرینیپزها و تلگرافچیها در مشهد.
- – ” آشپزها، خانهشاگردها، فرشبافها، سورچیها، درودگرها، کارگران دخانیات در تهران.
شورای مرکزی سندیکاهای کارگران ایران با اعزام افراد فعال و مبارز به شهرستانهای مختلف کارگران را به حقوق خود آشنا می ساخت و آنها را به تأسیس سندیکاها و مبارزه برای اکتساب حقوق خود دعوت می نمود.
مشخصات کامل همه سندیکاهای عضو شورای مرکزی سندیکاهای کارگران ایران بدست نیامد، آنچه بدست آمده ما مورد استفاده قرار دادیم. امیدواریم اسناد تازهای در آینده جمعآوری و انتشار یابد تا بتوان بیش از این به تحلیل و بررسی تشکیلات، سازمان، برنامه کار، رهبری، اهداف و مطالبات و مبارزات شورای مرکزی سندیکاهای کارگری ایران پرداخت. همانطوریکه در قبل گفتیم، این شورا، سندیکاهای صنعتها و پیشهها یا صنوف را متشکل ساخته بود. در زیر تا جائی که بدست آمده نام هر سندیکا همراه با نماینده یا نمایندگانشان در شورای مرکزی را ملاحظه می نمایید:
۱- سندیکای کارگران مطابع تهران
- – «باقر نوائی»
- – «محمد پروانه»
- – «عبدالحسین سادات گوشه» (بعداً و در سالهای ۱۳۲۰ به اداره ثبت و املاک انتقال یافت)
- – «احمد لامع»
۲- سندیکای کارگران کفاشخانههای تهران.
- – «مهدی حقیقت» (کیمرام)
- – «حسن مسگرزاده» (بهرامقلی)
- – «علیاکبر اسکافی»
- – «سلمان قالبتراش» (بعداً دارنده ماشین قالبتراشی)
۳- سندیکای کارگران نانواخانههای تهران.
- – «شیخ رسول»
- – «شاطر علی خلج»
- – «میرزا عباسعلی»
۴- سندیکای داروسازهای تهران.
- – «محمدتقی ناصحی» ( ناصحی، مجله جرقه را انتشار می داد. فقط یک شماره منتشر شد و بدست نظمیه درگاهی توقیف گردید.
- – دو نفر نامعلوماند.
۵- اتحادیه معلمین (از روشنفکران وزارت معارف – فرهنگ تشکیل شده بود)
- – «حسین امید» ( بعداً به شغل قضاوت پرداخت)
- – «ابوالفضل لسانی» (بعداً به شغل قضاوت پرداخت)
- – «ابوالقاسم رجائی»
۶- سندیکای کارکنان وزارت پست و تلگراف.
- – «حبیباله سعید»
- – «علیرضا انصاری»
- – «عباس مصداقی» ( مدتی در زمان «رضاشاه» به زندان افتاد )
- – «سید محمد صفوی» (به ندرت نمایندگی داشتند)
- – «محمود ابری» (به ندرت نمایندگی داشتند.)
۷- سندیکای کارکنان شهرداری تهران
- – این سندیکا در حقیقت اغلب از رفتگران تشکیل یافته بود.
- – «منوچهر احمدی» (بعداً وکیل رسمی عدلیه شد)
- – «محمود رامز» (بعداً به وزارت پیشه و هنر رفت.
- – نفر سوم معلوم نیست.
۸- سندیکای کارگران بناخانههای تهران
- – «استاد میرزا علی طرفدار» (حبس و شکنجه زیادی کشید)
- – «استاد محمد بناء»
- – نفر سوم معلوم نیست.
۹- سندیکای کارگران سیگارسازی تهران
- – «عباسآقا سیگاری»
- – از دو نفر دیگر اطلاعی در دست نیست.
۱۰- سندیکای کارگران حمامی
- – «رضا پابرهنه»
- – از دو نماینده دیگر اطلاعی در دست نیست.
۱۱- سندیکای کارگران بزازخانههای تهران
- – «سید محمد خلیلزاده»
- – «سید ابوالقاسم» معروف به «آقا کوچولو»
- – «سید علاءالدین نقوی»
۱۲- سندیکای شاگرد نجارهای تهران
- – «سید عبدالغنی» (بعداً به اداره آمار و ثبت احوال رفت)
بنا به قول «پیشهوری»:” بطوریکه رفقا از یادگارهای دورههای محبس حکایت می کنند، این شخص مدتی در سلک مفتشین مخفی نظمیه درگاهی خدمت کرده است.
۱۳- سندیکای کارگران پارچهباف تهران
- – «سید عبداله موسوی» (بعداً به کار سنگتراشی و بنائی مشغول شد)
- – «محمدباقر فخریان» (در قزوین کار بافندگی میکند)
- – «مشهدی رضای کاشانی»
- – «سید کمال مدرسی یزدی» (ساکن سمنان شد در وزارت دارائی مشغول شد)
۱۴- سندیکای حمالان انزلی
- – «میرزا محمد آخوندزاده» («آخوندزاده» همیشه در بیغولههای نظمیه گرفتار بود. او از طرف حمالان انزلی به نمایندگی انتخاب شده بود.)
۱۵- سندیکای نانوائیهای تهران
- – نمایندگانش شناخته نیستند.
۱۶ – سندیکای جوراببافی
- – «محمود… »
- – دو نفر دیگر شناخته نیستند.
۱۷- سندیکای حروفچینهای تهران
- – «سیدمرتضی حجازی»
- – «رضا قلی عبدالهزاده» (سیفی)
- – نفر دیگر ناشناخته است.
۱۸- سندیکای نساجان و بافندگان تهران
- – «شکراله نساج»
- – دو نفر دیگر ناشناختهاند.
۱۹ – سندیکای حمل و نقل تهران
- – «علی شرقی»
- – دو نفر دیگر ناشناختهاند.
۲۰- سندیکای ملوانان بندر انزلی
- – «پورحتمی» (در زندان «رضاشاه» جان سپرد)
۲۱- سندیکای کارگران نفت که مستقلاً عمل می کردند.
«سیدجعفر پیشهوری» خود منشی شورای مرکزی سندیکاهای کارگران ایران ” شمسکا ” بود، همانطوری که خودش می نویسد؛ نوشتن دفاتر و صورتجلسات و مکاتبات را عهدهدار بود و به کارگرانی که از ولایات نامه می نوشتند، پاسخ می داد.
در شروع کار جلسات ” شمسکا ” در اداره روزنامه ” حقیقت ” (۱۵) تشکیل میشد. بعداز مدتی شورای مرکزی توانست در خیابان ناصریه (ناصرخسرو) اول بازار خانهای اجاره کند که محل رسمی سازمان مرکزی در آنجا بود و جلسات هر هفته یکبار شبهای جمعه تشکیل می شد، عده نمایندگان سندیکای شورای مرکزی به ۳۰ تا ۴۰ نفر بالغ می شدند. (۱۶)
شورای مرکزی سندیکاهای کارگران ایران اهداف زیر را دنبال می کرد:
۱- دادن آگاهی لازم به کارگران برای افزایش اعتقادات آنها به امور سیاسی و اجتماعی و اقتصادی.
۲- لزوم ایجاد همبستگی همه کارگران در مقابل کارفرمایان نهایتاً در برابر دولت و طرح مطالبات و مبارزه برای آنها.
۳- دست زدن به اعتصاب عمومی جهت تأمین نیازهای کارگران.
۴- ایجاد برنامهها و جشنهای وسیع کارگری به منظور فراهمنمودن روحیه مناسب برای کارگران.
۵- شرکت در تظاهرات روزهای بینالمللی کارگری در جهت بوجودآوردن همبستگی ملی و بینالمللی کارگران.
(۱) – نگاه کنید به ” حیات یحیی “، خاطرات « یحیی دولتآبادی »، تهران، انتشارات عطار، چاپ سوم ۱۳۶۱، جلد چهارم، صفحه ۲۴۲
(۳) – روزنامه ” حقیقت ” استغاثه معلمین شماره ۷، مورخه ۲۱ جدی (دی) ۱۳۰۰ شمسی (زانویه ۱۹۲۲)
(۴) – نگاه کنید به روزنامه ” حقیقت ” شماره ۶، مورخه ۱۹ جدی (دی) ۱۳۰۰ شمسی ( ژانویه ۱۹۲۲)
(۵) – روزنامه ” حقیقت ” شماره ۳۹، ۸ حمل ( فروردین ) ۱۳۰۱ شمسی، (۲۹ مارس ۱۹۲۲ میلادی)
(۶) – حیات یحیی، ” خاطرات « یحیی دولتآبادی » “، تهران، انتشارات عطار، چاپ سوم ۱۳۶۱، جلد چهارم، صفحه ۲۴۸
(۷) – روزنامه حقیقت، شماره ۵۱ جمعه ۲۱ حمل (فروردین) ۱۳۰۱، (۳۱ مارس ۱۹۲۲)
(۸) – در برخی از بیانیهها و اعلامیههای صادره توسط این ” سندیکای مرکزی ” عنوان سازمان سندیکائی به قرار زیر بوده است:
” اتحادیه عمومی کارگران مرکزی “
(۹) – سینکلر یک کمپانی آمریکائی بود که بعداز نخستوزیری « قوامالسلطنه » در سال ۱۹۲۲ با دولت ایران برای بهره برداری نفت شمال وارد مذاکره شد. اما در اثر مخالفت شوروی این قرارداد به مرحله اجراء در نیامد.
(۱۰) – روزنامه حقیقت، شماره ۵۹، ۲۳ حمل (فروردین ۱۳۰۱)، آوریل ۱۹۲۲
(۱۱) – نگاه کنید به ” تاریخچه جنبش کارگری در ایران “، « سید جعفر پیشهوری » (جوادزاده) تهران، مرداد ماه ۱۳۲۵، چاپخانه تابان
(۱۲) – نگاه کنید به ” تاریخچه نهضت کارگری ایران ” « سید جعفر پیشهوری »، همانجا
(۱۳) – نشریه ” حقیقت ” ارگان ” شمسکا “، شماره ۵۹
(۱۴) – روزنامه ” حقیقت “، شماره ۵۹، ۲۳ حمل (فروردین ۱۳۰۱)، آوریل ۱۹۲۲
(۱۵) – دفتر روزنامه ” حقیقت ” در خیابان لختی، کوچه غفاری بود.
(۱۶) – بیشتر این اسامی از مقاله « سید جعفر پیشهوری » تحت عنوان ” تاریخچه نهضت کارگری در ایران ” استخراج شده است.
پنجشنبه, 17 شهریور 1390