یک تاریخ استبداد زده ی چند هزارساله و یک تاریخ مسخ سازی سی و سه ساله از ملت ما جمعیتی ساخته است که اکثریت قابل توجه آن، تا حد زیادی، از توان اندیشیدن منطقی و اهمیت بخشی به ارزش های اخلاقی دور شده اند؛ به همین خاطر، نسبت به گفتمان های عقلانی و اخلاق مدار جذابیتی نشان نمی دهند. درست در این شرایط است که عنصر آگاه جامعه باید مراقب باشد به ورطه ی عامه گرایی پای نگذارد. زیرا اگر این اقلیت کوچک خردگرا و اخلاق مدار به تردید و شک کاذب بیافتد به سرعت با شدت و عمق ساده گرایی و مسئولیت گریزی جامعه روبرو می شود، در این صورت یا باید آن را طرد و نفی کند و به انزوا برود و یا باید قاطی آن شود و خود نیز در اقیانوس عامه گرایی غرق شود. ما براین باوریم که در چنین ایام و شرایطی، برعکس، باید به طور محکم بر روی اصول عقل گرایی و اخلاق انسانی پافشرد و یک خط مشخص فکری و یک استراتژی معین کاری را دنبال کرد. تنها در این صورت است که وقتی جامعه به دوران پویایی و تحرک اجباری خویش پا می گذارد می تواند نزد این اقلیت شاخص های یک حرکت درست و آینده ساز را بیابد. بنابراین نه باید نا امید و افسرده شد و نه باید همرنگ جماعت گردید. روی اصول محکم باشیم و با پایداری و خلاقیت آن چه را که درست می دانیم به پیش بریم.
Leave a Reply