چگونه شورش ها را هدایت کنیم؟

چگونه شورش ها را هدایت کنیم؟

تهیه و نوشتار : م.بدری

تولیدی از کمیته نافرمانی مدنی سازمان خودرهاگران

آذر ۱۳۸۹

—————-

مقدمه:

اعمال تحریم های بین المللی و رکود اقتصادی دولت، گسترش سریع بیکاری و فقر در اثر خوابیدن کارخانه ها و موسسات ساختمانی و تولیدی کشور به دلیل کمبود بودجه و نداشتن مواد خام تولیدی، از بین رفتن کنترل قیمت ها و گرانی بی سابقه ای که در راه است، ایجاد قوانین جدید عصر حجری برای کنترل و سرکوب هر چه بیشتر همگی طبقات جامعه، به ویژه جوانان ودانشجویان، کمبود انرژی و گرانی آن بر اثر حذف یارانه ها،  با در راه بودن زمستان، قسمتهای ی از وضعیت حاکم بر ایران امروز هستند که با بی خردی و جماد فکری رهبران سیاسی جمهوری اسلامی نه تنها راه بهبودی برای آن تصور نمی رود بلکه تصمیمگیریهای بی خردانه ی دولت و رهبر به طور یقین بر وخامت آن افزایش خواهد داد.

چشم انداز آینده نه چندان دوربرای ایران و ایرانیان، گسترش وسیع فقر و بیکاری و درنهایت، گرسنگی خانواده ها و لاعلاجی، مردم را به احتمال زیاد به سوی یک شورش بزرگ اجتماعی خواهد کشانید. شورش های اجتماعی به طوری که به صورت نظری و عملی مورد بررسی قرار گرفته اند به خاطر خشم آنی توده های ناراضی به طور خود جوش و ناگهانی صورت گرفته و با وجود دردست داشتن نیروی عظیم مردمی، به دلیل نداشتن برنامه و هدف نهایی ، باسرکوب شدن و دادن تلفات جانی و مالی، اکثرا با همان سرعت که به وجود آمده اند خاموش می شوند، بدون آن که نتیجه ای از آنها گرفته شده وخشم مردم را اندکی تسکین دهند؛ حکومت های دیکتاتور پس از سرکوب شورش ها با قدرت بیشتر و مقررات دست و پا گیر تر به کنترل مردم می پردازند.

بهترین نمونه این گفته ها که همگی شاهدش بودیم و هنوز هم به پای آن جریمه می دهیم، شورش های سال پیش و پس از انتخابات کودتایی بود. مردم به صورت ملیونی به خیابانها آمدند و هیچ نیروی مسلح و سرکوبی قادر به مقابله با آن شمار از مردم خشمگین نبود، ولی به دلیل نداشتن برنامه و هدف، مردم و جوانان و زن مرد در خیابانها گرد آمدند، شعار های بلند و پر معنی سردادند، با نیروهای سرکوب مواجه شده و تلفات دادند و پس از آن، در گرماگرم مبارزه شب به خانه های خود رفتند و آنان که پر شور تر بودند بر روی پشت بامها کمی الله اکبر گفتند و خوابیدند تا که فردا دوباره با همان شور و هیجان به خیابان ها رفته دوباره شعار سر بدهند و همان گونه که گفته شد به دلیل نداشتن برنامه و هدف از این کار و با گسترش سرکوبها، این حرکت بزرگ و دلیرانه آرام آرام به خاموشی کشیده شده و اینک در انتظار جرقه ایست که دوباره مشتعل شود.

رویدادهای سال پیش نشان داد و ثابت کرد که برای یراندازی دیکتاتور، مخالفت با وی و ناراضی بودن شرط لازم است ولی شرط کافی نیست و برای به زیر کشیدن رژیم دیکتاتور و رسیدن به آزادی در کنار مخالفت و برای موفقیت در براندازی، بایستی مبارزه کرد. و یا به زبان ساده تر، شاهدیم که نا رضایتی و مخالفت به تنهائی تا کنون هیچ اثر مشخصی و عملی نداشته و هیچ دیکتاتوری را سرنگون نکرده و برای رسیدن به آزادی باید مبارزه ی هدفمند را پیش گرفت.

در بررسی وضعیت نیروهای خودی و دشمن، می بینیم که نیروهای خودی، توانایی بزرگشان  در تعداد و انگیزه های آنان است که با مقداری تجهیزات نه چندان موثر نیز مسلح شده و به پیکار دشمنی می آیند که از نظر تعداد و انگیزه قابل مقایسه با آنان نبوده ولی با داشتن تجهیزات و اسلحه و عملیات سازمان داده شده بر آنها غلبه کرده و آنان را فراری می دهند. نتیجه گیری می کنیم که با وجود انبوه  بی شمار از مردم و آمادگی آنان برای در گیری و شکست دشمن، تنها دلیل عدم موفقیت همانا کمبود مدیریت و یا رهبری در صحنه و نداشتن هدفی برای رسیدن به آن و گام های بعدی تا براندازی کامل می باشد. انگیزه برای این نوشتار آماده نمودن آن گروه از جوانان و شیر مردان و شیر زنان ایرانیست که با داشتن حس مسئولیت بر دوش خود برای رهایی میهن از دست اهریمنان و آگاهی از توانایی هاشان در این راه پیشگام شده و در نقش مدیر و یا رهبری مردم در صحنه، آنان را بسوی هدف نهایی که همان براندازی دیکتاتور هست هدایت کنند.

ماموریت

زمانی که سخن از رهبری و رهبران می رود، به این اندیشه نباشید که رهبران با قامت هایی سه متری و شمشیر جادویی به میدان آمده و شما را هدایت خواهند نمود. نه!! رهبران شمایید، شما شیر زنان و شیرمردانی که باور دارید این آب و خاک از آن شما و دیگر هم میهنانتان است و خود را مسئول می دانید که برای پس گرفتن آن از اهریمنان تا مرز توانایی هاتان و شاید هم فراتر از آن مبارزه کنید. شما مبارزان و رهاگران امروز و صاحبان و گردانندگان فردای این کشورید، رهایی و آزادی از دست اهریمنان آسان نیست ولی غیرممکن هم نیست و هیچ کاری نیست که با اراده و شهامت و باور به هدف انجام پذیر نباشد.

با بررسی که در آغاز این نوشتار آمده شکی نیست که دیر یا زود شورش های بزرگ مردمی در ایران به وجود آمده و درگیری ها و سرکوبی ها و شلوغی های ناشی از آن اجتماع را در بر خواهد گرفت. ماموریتی که شما برای خود تعیین می کنید، مدیریت و راهبری این شورش های  کور با هدف تبدیل آن به جنبشی سازمان داده شده و با هدف های پیش بینی شده برای تسخیر مواضع قدرت رژیم از ابتدا تا به نهایت براندازی می باشد. در نظر داشته باشید که شورش از هیچ مدیریتی برخوردار نیست و تنها تحت تاثیر احساسات و قضاوت های آنی عمل می کند، در حالی که این مدیریت و راهبری برای براندازی امری حیاتیست.  به اصول ابتدایی ولی بسیار مهم در رهبری و سازماندهی و مدیریت میدان مبارزه به منظور پیروزی بر نیروهای سرکوب و پیشروی به سوی هدف نهایی توجه کنیم.

یکم: سازماندهی

سازماندهی در آغاز با شرکت گروهی کوچک و مثلا پنج نفره شروع می شود که شرکت کنندگان در آن  با باور به هدفی مشترک و با انتخاب یک هماهنگ کننده، هر کدام برای تشکیل گروه های دیگر پنج نفری و گسترش آنها تلاش می کنند. لزومی نیست که گروه ها با همدیگر در ارتباط بوده و از یک خط مشی مشخصی پیروی کنند. تنها اشتراک آنان در هدف نهایی و راه های رسیدن به آنست که باز هم بطور یقین نباید صد در صد مطابق همدیگر باشند. هر گروهی یک هماهنگ کننده انتخاب می کند که در صورت لزوم بتواند با دیگر گروهها هماهنگی های لازم را انجام دهد.

دوم: مدیریت صحنه

در فرایند شورش هر حرکتی که با نیروی شورش در جریانست، باید توسط مدیران و رهبران در میدان به سوی هدفی از پیش تعیین شده هدایت شود و این هدف ها باید که در یک دایره ی تکمیلی هدف نهایی را توجیه کنند. تیم های مدیریت باید به سرعت نفرات حاضر در صحنه را سازماندهی کنند، تیم های پنج نفره یک مسئول تعیین کرده و به سوی هدفی مشخص با پشتیبانی شورشیان و با استفاده از تجهیزات و امکاناتی که دارند و یا در صحنه عملیات به دست می اورند هدایت نمایند. آموزش سریع و کوتاه به مبارزین در صحنه باید قبل از هر عملیاتی با روشن کردن هدف و گام بعدی پس از رسیدن به هدف انجام شود تا جای شک و تصمیم گیری فردی برای کسی باقی نماند و هر کسی از وظیفه اش آگاه باشد.

لازمست که در این زمان، راههای ارتباطی و خبر رسانی سرکوبگران را مسدود کرد، این کار را با بند آوردن خیابانها و معابر توسط کامیون ها و اتومبیل و نرده ها و میله های خیا بان ها و یا استفاده از هر نوع وسیله که در صحنه موجود باشد می توان انجام داد. همچنین لازم است که یک سنگر بندی انسانی در پشت این موانع ایجاد شود که مبارزین بتوانند با استفاده از وسایلی که به راحتی قابل دسترسی هستند مانند کوکتل مولوتوف و سایر تجهیزاتی که در اختیار دارند، راه پیشروی بر مامورین سرکوب را سد کنند.

با استفاده از وسایل ارتباطی مانند تلفن با سیم و یا موبایل، اس ام اس و حتی با خبر رسانی شفاهی از طریق پیک موتور سوار یا پیاده تلاش باید بر این باشد که گروههای مردمی را به هم متصل نمود تا بیشترین بهره را از توان عملی آنان به دست آورد.

هر پاسگاه و پایگاه و مرکز نیرو های انتظامی و بسیج و سپاه و غیره که بر سر راه بود باید تسخیر و تجهیزات آن بین کسانی که راه  استفاده از آنها را می دانند تقسیم شود.

سوم: اجرا

تسخیر پاسگاههای بسیج و نیروی انتطامی و سپاه و غیره.

باید در نظر داشت که این نیرو ها مجهز به سلاح گرم و دیگر تجهیزات مقابله با مردم هستند که به طور یقین از همگی آنها نیزاستفاده خواهند نمود. حمله به این هدف ها باید که حساب شده انجام بگیرد و نه به صورت موج خشمگین.  زیرا که موج خشمگین با دادن تلفات جانی به فکر حفظ جان خود افتاده و فرار خواهد کرد.

هجوم باید از چندین جهت مختلف و تا سر حد امکان به دور از جان پناههای نگهبانان بر سر بام ها و دیوار ها باشد . باید از زاویه های کور و ضعیف ترین و قابل رسوخ ترین محل های ساختمان شدید ترین حمله ها را انجام داد. اگر شورشیان حتی به سلاح گرم مجهز باشند، رد و بدل کردن گلوله به منظور از پای دراوردن مدافعین بی فایده بوده نتیجه ای بدست نمی آورد، زیرا که آنان از سلاح ها و گلوله ها و تجهیزات بیشتری برخوردارند و این جنگی نا برابر و مقابله با نقطه قدرت دشمن است که به شکست منجر می شود. اگر سلاح گرم در اختیار مبارزین بود ، بایستی از نقاط مختلف و بصورت پراکنده بسوی ساختمان شلیک شود. این کار باعث ترس و ایجاد احساس نا امنی در همه جا و سنگر گرفتن و سردر گمی سرکوبگران شده و باز دوباره با پرتاب کوکتل مولوتفاز جهت های مختلف باید ساختمان را به آتش کشیده و مدافعین را مجبور به ترک آن نمود، که با بیرون آمدن از پناهگاه و مواجهه با انبوه مردم چاره ای به جز تسلیم نخواهند داشت.

مقابله با نیرو های سرکوبگر

نیروی سرکوب در مقابله با انبوه مردم از روشی مشخص استفاده می کند که خنثی کردن آن روش کاری نه چندان دشوار است و تنها به مدیریت و رهبری در صحنه نیاز دارد. روش سرکوبگران هجوم دسته جمعی توام با خشونت به یک گروه است که با گریختن عده ای، دیگرانی که پایدار مانده اند در اقلیت افتاده و توسط سرکوبگران مورد ضرب و شتم قرار گرفته و سپس همگی و یا هر که را که توانستند سوار بر خودروها از صحنه خارج کرده و به زندان ببرند. در زمان هجوم سرکوبگران که با اندام های بلند ویونیفرم سیاه، با باتوم و گاز اشک آور و ماسک و سوار بر موتور سیکلت به صورت افرادی ترسناک و پر قدرت و شکست ناپذیر به چشم می آیند، با استفاده از تجهیزات خود و نشان دادن بی رحمی کامل، در حقیقت ترس را به دل مردم درصحنه حاکم کرده و با این امتیاز بر صحنه مسلط بوده و عملیات سرکوب را با موفقیت انجام  داده و سپس به سراغ عده ای دیگر رفته و همین روش را دوباره به کار می گیرند.

امتیاز و برگ برنده مردم در این حالت تعداد آنهاست که چند صد برابر مهاجمین است و اگر همگی به صورت یکپارچه در مقابل آنان بایستند، هیچکدام از تجهیزات و سلاح های آنان برای زمانی دراز مدت قابل استفاده نیست و مردم با هجوم از هر طرف و همزمان می توانند با نسبت بیست به یک و یا پنجاه به یک از مقابل مزدوران بر آمده و آنان را مغلوب کنند. از هر سرکوبگری که از پای درمی آ ید بایستی کلیه تجهیزات و اسلحه اش گرفته شده و لباس هایش را درآورده و بدون هیچگونه دلسوزی به دست مردم سپرده شود تا تصمیم لازم برای نگهداری وی در محلی امن برای محاکمه ی عادلانه در آینده فراهم شود. به خاطر داشته باشید، این همان کسی است که تا چند دقیقه پیش به قصد کشت باتوم بر سرتان می زد و اگر او را رها کنید برود دوباره هم این کار را خواهد کرد و دلسوزی و ترحم بر پلنگ تیز دندان  روا نیست. اسلحه و تجهیزات طبق معمول بین کسانی که راه استفاده از آنها را می دانند تقسیم شده و دستگاه مخابراتی وی برای برای گوش کردن به دستورات فرمانده سرکوبگران و یا دادن گزارش های غلط به آنها استفاده می شود.  به هیچ روی اجازه ندهید که کسی را دستگیر کرده و با خود ببرند، دوباره با همان روش بیست و پنجاه به یک، سرکوبگران را محاصره و دستگیر شدگان را آزاد کنید.  باز هم به خاطر داشته باشید که جمع شدن و دشنام دادن و یا خواهش و التماس هیچ اثری ندارد و باید با هجوم دسته جمعی و  در گیری فیزیکی این کار را انجام داد .

هنگامی که این کار چندین بار تکرار شد، اثر روئین تنی و غیر قابل شکست بودن سرکوبگران از بین رفته و مردم عادی می بینندکه آنها نیز قابل شکست اند و این به روحیه و شهامت دادن به مبارزین کمکی بسیار بوده و آنان را بصورتی جری تر وارد مبارزه می کند.

دوباره یاد آور می شویم:

  • به صورت دسته جمعی و نسبت بیست و پنجاه به یک به سرکوبگران حمله کرده و هر که را که اسیر کردید فورا خلع سلاح و خلع لباس کنید.
  • حد اکثر استفاده را از تجهیزات به دست آمده به عمل آورید.
  • به هیچ روی اجازه ندهید که کسی را دستگیر نموده با خود ببرند. با هجوم دسته جمعی سرکوبگران را متواری، اسیر و یا مضروب کرده شخص دستگیر شده را آزاد کنید.

خبر شکست یک گروه از سرکوبگران را به سرعت در سطح گسترده شهر و یا تمام کشور پخش کرده مردم را به انجام همان کار تشویق و راهنمایی کنید.بر این باور نباشید که با شکست دادن یک گروه سرکوبگر کار رژیم به آخر رسیده، بلکه این تنها گامی کوچک در درازای زمانی بلند برای سرنگونی دیکتاتور هست که باید تا آخر راه ادامه داشته باشد. مبارزه را پی گیرانه ادامه دهید و به سوی سنگرهای دیگری از دشمن روید.

برای پشتیبانی عملیات مقابله لازم است که رهبران حاضر در محل، گروهی از مبارزین را به صورت پشت خط و مجهز به هرگونه وسیله تخریب و پیش گیری بر سر خیابانهای مرتبط با صحنه عملیات مستقر سازند تا از رسیدن نیروهای کمکی به سرکوبگران جلو گیری کنند. شکار با تیرو کمان های سنگی و پرتاب کوکتل مولوتف به سوی گروهی موتور سوار بهترین نتیجه را برای پراکندگی و فرار آنان به دست داده و اگر به صورت هدف گیری شده و با تعداد زیاد انجام گیرد  ضربه های بزرگی به سرکوبگران وارد خواهد نمود، در ضمن تعدادی نیز مجهز به همان کوکتل مولوتف باید در کوچه های اطراف گشت زده و اگر خودروهای زندان و یا حمل و نقل سرکوبگران را در هر نقطه کشف کردند ، بی درنگ آنها را به آتش بکشند.

اگر مواد و وسایل لازم برای تولید کوکتل مولوتف در اختیار ندارید، اقدام سریع برای تهیه آنها انجام داده و تا آن زمان از استفاده همه ذخیره خود داری کنید.

خبر پیروزی مردم نه تنها روحیه و شهامت عمومی را افزایش داده و نیروهای غیر فعال را نیز به میدان وارد می کند، بلکه درتضعیف روحیه سرکویگران و فرماندهانشان نیز بسیار موثر بوده و از هر طرف به سود جنبش براندازی تمام می شود.

عاشورای هشتاد و هشت را به خاطر آورید، زمانی که مردم بر یک گروه از سرکوبگران غلبه کرده و آنان را خلع سلاح نمودند، طبق اعترافات یکی از سرداران فراری سپاه پاسداران، وصل شدن مراکز شورش مردم می توانسته است تهران را از چنگ حاکمیت بیرون آورد. پس این بار باید که وقتی یک محل را از وجود نیروهای سرکوبگر پاکسازی کردیم به فکر آن باشیم تا با مردم محله های دیگر پیوند بخوریم.

 چهارم: پشتیبانی

اقدامات برای پشتیبانی این عملیات بستن راههای کمک رسانی به طریقی که شرح داده شد و حضور مردم در آن نقاط و سعی در از کار انداختن کلیه وسایل ارتباطی، شکستن و از کار انداختن همه دوربین ها در دور و بر ساختمان، قطع برق، آتش زدن دکل های مخابراتی می باشد.

پس از تسخیر پاسگاه و پایگاه، در گام نخست باید تمامی مدارک کتبی و کامپیوتری را برای بهره برداری های بعدی از ساختمان خارج و به محل امنی انتقال داد، سپس با جستجوی ساختمان اگر زندانی هایی پیدا شدند، آنان را با ثبت نام و آدرس و دلیل زندانی بودن بلافاصله آزاد کرد، پس از آن، تمامی تجهیزات مانند اسلحه و فشنگ و خودرو و گاز اشک آور و به طور خلاصه تمامی تجهیزاتی که در مقابله بعدی می توان از آنها برای شکست دشمن استفاده کرد را بین افرادی که با راه کاربری آن تجهیزات آشناهستند تقسیم کرده و با روحیه بالاتر و تجهیزات بیشتر به سوی تسخیر هدف های بعدی پیش رفت.

در پیش بینی های پشتیبانی لازم است که یک تیم امداد رسانی کمک های اولیه برای مداوا و پانسمان احتمالی زخمی شدگان نیز در پشت صحنه در گیری آماده و در زمان لازم انجام وظیفه کند. همچنین پیش بینی خوراک و آب برای رزمندگان در درازای مبارزه و امکان دادن به آنان برای حضور دائمی در میدان از ضروریات است.

**

توجه:

این جزوه بر اساس برداشت از واقعیت های صحنه و داده های نظری نگاشته شده است و جنبه ی آموزشی دارد. به کار بستن راهنمایی های آن باید بر اساس شرایط مشخص در صحنه و تشخیص کنشگران صورت گیرد.

این جزوه را بر اساس دانش و تجربه های عملی خویش تکمیل کرده و در دسترس دیگران هم بگذارید.

داده ها و نظرات و پیشنهادات و انتقادهای خود را برای ما ارسال کنید: khodrahagaran@khodrahagaran.org

www.khodrahagaran.org

راز پیروزی در نبرد در عقلانیت و شجاعت است