گفتم: خیلی پکر به نظر میآیی، چی شده؟
گفت: آره. مگه می شه با این همه گرانی نگران نبود؟!
گفتم: درسته، ولی….
گفت: حالا که هنوز تحریمها اثرشون رو نشون نداده.
گفتم: ولی دلگیری چه فایده داره؟!
گفت: برای اینکه قیمتها همی نطور داره بالا میره و کاری هم از دستمون بر نمیاد.
گفتم: هیچ وقت به عنوان یک انسان نمیتونی بگی که به طور مطلق کاری از دستمون بر نمیاد.
گفت: باز تو شروع کردی با این حرفای خودرهاگران و انسان آزاد. با این همه گرونی چه می شه کرد؟ این که دست ما نیست.
گفتم: به عنوان یک انسان با اراده میتونی با کمک دیگر افراد جامعه کار سازمان یافتهای در این مورد بکنی.
گفت: مثل چی؟
گفتم: مثل ایجاد تعاونیها برای تولید مواد خوراکی.
گفت: این یعنی بازگشت به دهات!
گفتم: اگه لازم باشه، حتما.
گفت: برای لباس و وسائل اتومبیل و سوخت و غیره چی؟
گفتم: ما متخصصین زیادی در هر کدوم از این رشتهها داریم، چیزی که نداریم همکاریست.
گفت: یعنی مثل گاندی ریسمون لباس خودمون رو هم خودمون بریسیم؟!
گفتم: اگر لازم باشد، چرا نه. بردن نام گاندی فقط برای شعار دادن که نیست.
گفت: ولی مگه این رژیم تمامیت خواه اجازه میده؟!
گفتم: وقتی که رژیم درگیر مشکلات اساسی مثل تحریم هاست این موقعیت پیش میاد.
گفت: مردم ما که والا هر کی سرگرمه پیدا کردن یه لقمه نون برای بچههای خودشون هستند.
گفتم: کلید کار هم همیجاست، تا وقتی هر کس به فکر خودشه اوضاع همینه.
گفت: یعنی برای یه لقمه نون هم باید کار جمعی کنیم؟!
گفتم: دقیقا.
گفت: مردم ما که عادت به این کارها ندارند. این صحبتهای روشنفکرانه خودرهاگران برای کتابهاست.
گفتم: ولی وقتی که نیازش پیش بیاد مطمئن باش مردم ما هم یاد می گیرند. مگه موقعیت فعلی ما از وضع ژاپن بعد از ویرانی جنگ دوم جهانی بدتره؟
گفت: مگه اونها چی کار کردند؟
گفتم: برای مثال آقای هوندا برای نقل مکان در ویرانههایی که نه جاده بود و نه ماشین یه موتور دست ساز به دوچرخش بست.
گفت: آن آقای هوندا با شرکت خودرو سازی هوندا نسبتی داره؟
گفتم: بله. همین کار کوچک بعدا شرکت موتور سازی هوندا و حالا یکی از بزرگترین شرکتهای خودرسازی جهان شد…..
گفت: همینه که میگن احتیاج مادر اختراع و خلاقیت است.
گفتم: دقیقا. ولی این کار نیازمند کار جمعی است. نیازمند این است که آدم ها در مورد مشکلاتشان با هم صحبت کنند. با هم هفکری کنند و دنبال راه حل باشند، یعنی منتظر نشینند. دست به کار بشن.
گفت: پس برم با همسایم که آدم با هوش و خلّاقی است صحبت کنم.
گفتم: این اولین قدم برای رفع این نگرانیست. تا زمانی که حرکتی هست امید هم هست.
Leave a Reply