راه پایان بخشیدن به انفعال اکثریت جامعه
دفتر تولید سازمان خودرهاگران
یکی از دلایلی که مردم ستم رژیم را تحمل می کنند این است که نه به قدرت خود واقف اند و نه به توان خویش باور دارند. برای این منظور باید مردم را به قدرت بی نهایت خود آشنا ساخت. اما چگونه؟ بخشی از این کار به صورت نظری است. یعنی آگاه سازی مردم در این باره از طریق برنامه های تلویزیونی، رادیویی، اینترنت، نوشتاری، گفتاری و غیره. اما این روش تاثیرات بسیار محدودی دارد. روش موثر برای آگاه ساختن مردم نسبت به قدرت شان نشان دادن این امر در عمل است. یعنی اقلیت روشنگر علاوه بر کار آگاه سازی و روشنگری باید در مواردی که ممکن است دست به اقدام بزند و با عمل خود دشمن را وادار به یک عقب نشینی کوچک یا دادن یک امتیاز هر چند ساده و ابتدایی بکند. این نتیجه مشخص به دست آمده از کنشگری تاثیری عمیق و گسترده بر روحیه ی بخش منفعل جامعه خواهد داشت.
براساس آن چه گفته شد می بینیم که این کافی نیست که دائم در رسانه ها به گفتن این که مردم شما قدرتمند هستید و می توانید هر کاری کنید بسنده کنیم. مردم به این آسانی و به این شکل نیست که از پوسته ترس و ناامیدی بیرون می آیند و تبدل به کنشگر می شوند. در واقع پارامترهای فر اوانی است که در ذهن مردم عمل می کنند. مذهب، خرافات، تربیت خانوادگی، ترس از مجازات، تبلیغات و جنگ روانی حاکمیت و نیز جو روانشناختی جامعه که ترکیبی از وحشت و انفعال ناشی از حس تنازع بقاء است … به طور جدی در ذهن توده ها عمل می کند. در مقابل همه ی این ها فعالیت های تبلیغاتی پراکنده و نا منظم روشنگران در رسانه ها و اینترنت و این سوی و آن سوی نمی تواند به اندازه ی کافی تاثیر گذار باشد. این واقعیت است که کنشگران را به سوی عمل دعوت می کند.
کنشگری کار آسانی نیست. هزینه ی آن سنگین است و خطرناک و دشوار می باشد. اما تنها راه است. تنها با عمل است که می توان به توده ها نشان داد که دلیلی برای ترس و وحشت نیست، حرکت و عمل یعنی موفقیت و پیروزی. وقتی کنشگران بتوانند یک مرکز سرکوب را از خنثی سازند، یا با یک اعتصاب برق آسا دولت را به تسلیم وادارند، یا با یک تظاهرات برنامه دار نیروهای سرکوبگر را زمین گیر کنند مردم می بینند که شانس پیروزی و موفقیت وجود دارد، فقط باید بخواهند.
نباید انتظار داشت که توده ها با چند سخنرانی یا برنامه ی تلویزیونی به خیابان ها بریزند و از پس دستگاه سرکوب برآیند. این انتظار بیهوده ای است. نمی توان حاصل کار میلیون ها ساعت کار تبلیغات و سرکوبگرانه ی رژیم را در طول سی و دو سال با چند ساعت برنامه یا چند مقاله در ماه جبران کرد. معادله ی نابرابر فوق فقط از طریق عمل است که می تواند به نفع کنشگری به هم ریخته شود. فراموش نکنیم که رژیم دهه هاست، دهها رادیو و تلویزیون، صدها نشریه، هزاران مسجد و دهها هزار محل مغزشویی دیگر در اداره و دانشگاه و مدرسه با هزاران هزاران نیروی مسخ کننده آخوند و امثال آن در اختیار داشته است. این حجم عظیم ضربه زدن بر روح و روان جامعه را نمی توان با چند سایت اینترنتی و چند ساعت برنامه ماهواره ای جبران کرد. برای آن که تاثیرات منفی این کار مغزشویی رژیم را در مردم خنثی کنیم نیاز به عمل داریم.
بنابراین بهتر است که به جای وقت کشی و بیهوده فرصت ها را با کار صرف نظری هدر دادن، در پی آن باشیم که با عمل گرایی به صورت هدفمند و سازمان یافته به سوی نشان دادن قدرت مردم به خودشان از طریق کنش های مشخص کارآ و موثر باشیم. جمع های کنشگرا را در هر کجا که می توانیم تشکیل دهیم: در کارخانه، در مدرسه، در دانشگاه، در اداره، در جمع دوستان، در خانواده، در محله. در هر کجا که پتانسیل مبارزاتی وجود دارد کار جمعی و سازمان یافته را آغاز کنیم و هدفمان روشن باشد: کنش. با عمل مبارزاتی خود باور مردم به قدرت خویش را تقویت کنیم و مطمئن باشیم از یک مرحله توان به فعل آمده ی مردم به صورت خودجوش عمل خواهد کرد.