اطلاعیه اتحاد بین المللی در مورد جان باختن افشین اسانلو
جمهوری اسلامی ایران قاتل افشین اسانلو است!
کلیه کارگران در بند و زندانیان سیاسی فوری و بی قید و شرط آزاد باید گردند
بنا به خبر رسانی خانواده اسانلو و طبق گزارشهای موجود، افشین اسانلو، کارگر در بند و زندانی سیاسی، روز پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲، بر اثر سکته قلبی در زندان رجایی شهر به بیمارستان انتقال و در آنجا جان خود را از دست می دهد. جزییات دقیق مرگ افشین اسانلو هنوز روشن نشده است.
این اولین بار نیست که در زندان رجایی شهر، که بنا به اظهارات و گفته های زندانیان از شرایط بسیار ضد انسانی برخوردار است، زندانیان به ناراحتی های سخت جسمی و روحی دچار شده و برخی از آنان جان باخته اند. افشین اسانلو که از فعالین ایجاد سندیکای رانندگان برون شهری بود به اتهام “اجتماع و تبانی” توسط قاضی صلواتی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده بود و در غیر انسانی ترین شرایط این دوران را میگذارند.
شکی نباید داشت که قاضی صلواتی، مسئولین زندان رجایی شهر و کلیت حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی ایران مسئولین و مسببین حقیقی و حقوقی جان باختن افشین اسانلو هستند. اتحاد بین المللی ضمن همدردی با خانواده اسانلو مراتب تاسف عمیق و انزجار شدید خود از جان باختن نابهنگام افشین اسانلو در اسارتگاههای جمهوری اسلامی ایران را اعلام میکند و در شکایت و اعتراض علیه مسببین این فجایع خود را در کنار آنان و نهادها و فعالین کارگری دانسته و در بین المللی کردن صدای این اعتراض تمام تلاش خود را بکار خواهد برد. اتحاد بین المللی بار دیگر جنبش کارگری ایران و جهان و تمامی نهادها و سازمانها و احزاب کارگری و مدافعین حقوق انسانی را به گسترش اعتراضات و فشار جهانی برای آزادی فوری و بدون قید و شرط کلیه کارگران دربند و زندانیان سیاسی در سراسر ایران فرا می خواند. در راستای تحقق این مهم از هیچ کوشش و تلاشی فروگزاری نکنیم.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
۲۲ جون ۲۰۱۳
دولت ایران در آخرین فرصتها به دستور رهبر همچنان در گسترش بذر رُعب و وحشت٬ آخرین تلاشهای خودرا می نماید؛ درصورتیکه باورم این است که در دوره ی رئیس جمهوری جدید هم اوضاعی چه بسا بدتر ازاین هم خواهیم داشت.
اغلب کاربران سیاسی در این مقطع زمانی از جمله خود من هم بیشتر به لینکگذاریهای سرنگونی حکومت اسلامی بحرانساز سرگرمیم و کارکرد حا فظه ی تاریخی همه جانبه امان گاهی فقط روبه جلوست و به همه ی امور چندان توجّهی نداریم؛ چه برسد به حافظه ی تاریخی گذشته! در صورتیکه اگر به همه جوانب میهنمان همانند زندانیان سیاسی هم توجّه داشته باشیم٬ این خود بیداری و سازندگی بیشری را در سطح جامعه سبب می گردد.
البته از طرفی لسان الغیب هم گوید:
فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر-
سخن نوآر که نو را حلاوتی دگر است!
شوربختانه