- در هیچ کجای تاریخ و در هیچ جامعه ای صد در صد جمعیت برای تغییر و دگرگونی بپا نمی خیزد. این کار همیشه به وسیله درصد کوچکی آغاز می شود و به تدریج گسترده می شود. آن چه مهم است این است که آن درصد کوچک پذیرای مسئولیت نقش خود شود.
- جزو این درصد کوچک بودن نیاز به دو چیز دارد: آگاهی و اراده. به نظر می رسد که تعداد کسانی که به آگاهی مجهز هستند کم نباشد. مشکل در نبود عنصر اراده است.
- اراده در بیرون از انسان شکل نمی گیرد، تابع مسقیم استحکام ارزش ها در ذهن ماست. وقتی واقعیت نامطلوب و ضد انسانی با ارزش های انسانی ما در تضاد آشتی ناپذیر قرار می گیرد انگیزه شکل گرفته و تابع آن اراده ی ما عمل می کند.
- واقعیت عملکرد رژيم به اندازه کافی زشت و ضد بشری است. اگر آگاهی از این واقعیت اراده ی مبارزه گری ما را فعال نمی کند، دنبال دلیل در جای دیگری جز در جدیت پایبندی خود به ارزش های انسانی نگردیم. در پاینبدی حقیقی خویش به ارزش های اخلاقی بیاندیشیم و ببینیم آیا ریشه های آن در عمقی هست که بتواند انگیزاننده ی اراده ی ما باشد یا خیر؟
- آیا می توان سه دهه کشتار، اعدام، شکنجه، تجاوز، ستم، نابرابری، غارت، دزدی و نابودسازی خود، ملت خویش و وطن خود را مشاهده کرد و در عین حال با چنین رژیمی تضاد آشتی ناپذیر نداشت؟ تضاد در صورتی آشتی ناپذیر است که لحظه ای ما را از مبارزه ی فعال برای تغییر باز ندارد.
- با چنین معیاری خود قضاوت کنیم که به راستی چه حد از ایرانیان هستند که در تضاد خود با رژیم آن قدر به ارزش های انسانی خویش پایبند هستند که نمی توانند زندگی عادی را پذیرا باشند و جز در مبارزه ای فعال معنای دیگری برای زندگی قائل نیستند. و با این تعداد آیا تعجب برانگیز است که رژیم در آستانه سی و سومین سالگرد تولد خویش باشد؟
- سازمان خودرهاگران بر این باورست که جز با یک جریان گسترده ی بازنگری در خویش نمی توانیم به حساسیت مبارزه با رژیم پی بیرم. نیاز داریم که جدیت پایبندی خویش به ارزش های اخلاقی را مورد بازبینی قرار دهیم و آنها را با ملاک های عینی مورد بررسی قرار دهیم. یکی از این ملاک ها جدیت ما در یک مبارزه ی فعال علیه منشاء نفی همه ی این ارزش هاست.