آیا بین ایرانیان آن تعداد آدم با کیفیت هست که بتوان از طریق آنها رژیم را سرنگون کرد؟
بله، زیرا رژیم ضعیف است. با وجود آن که نیروهایی را با پول در اختیار دارد اما در عین حال این واقعیتی است که این نیروها فاقد کیفیت و وفاداری می باشند. یعنی به واسطه پول و امکانات با رژیم همراهی می کنند. پس اگر در این سوی، نیروهای مخالف از کیفیت برخوردار باشند می توانند موفقیت به دست بیاورند. اما باید روی معنای کیفیت دقیق باشیم. منظورمان افرادی است که از یکسو ضرورت مبارزه و روش های آن را خوب دریافته اند و از طرف دیگر بر دشواری ها و بهای سنگین آن آگاه هستند و خود را برای آن آماده ساخته اند. اگر باشند نیروهایی که هم بدانند چرا و چگونه مبارزه کنند و هم خود را برای مقابله با دشواری ها و خطرات مبارزه آماده کرده باشند بی شک می توانند رژیم را سرنگون سازند. این که چرا تا به حال این اتفاق نیافتاده است به چند دلیل است: نخست این که به اندازه ی کافی نیروی کیفی نبوده است و دوم این که این نیروهای کیفی نتوانسته اند پیوند مناسبی با نیروهای غیر کیفی جامعه برقرار کنند. برای تاثیرگذاری، نیروهای کیفی باید روش مناسب مبارزه را بدانند وبرای آن تلاش و فداکاری کنند. روش مناسب کنشگری در جامعه ایران این است که توده ها را آگاه کرد و بخش های آگاه شده را سازماندهی کرد. بنابراین باید دانست که از این نیروهای کیفی چگونه بهره برد. پس تعداد آدم های کیفی زیاد مهم نیست بلکه درستی کار آن مهم است. یعنی نیروهای کیفی باید به صورت پیوسته و در پاسخ به کمبود اصلی جنبش یعنی سازماندهی اجتماعی اقدام کنند.