25 بهمن: روز فریاد و کنش، نه روز سکوت و انفعال
جامعه ی ایرانی در مرز رویدادهای مهمی قرار دارد که در راهست. تحریم ها، ورشکستگی اقتصادی، خطر قحطی، برخورد خونین جناح ها با هم و نیز خطر حمله ی نظامی برخی از مشکلاتی است که کشورمان با آن روبروست. در این شرایط که آینده ی ایران و ایرانی در پرده ای از ابهام قرار دارد می بایست حداکثر هشیاری را به خرج دهیم و به دنبال آن باشیم که از توان های محدود بهترین استفاده را ببریم.
در این موقعیت، فراخوان جمعی که هویت آن چندان بر کسی آشکار نیست، تحت عنوان «شورای هماهنگی راه سبز امید»، نمونه ای است از حرکت هایی که شکل و محتوای آن تناسب چندانی با شرایط وخیم کنونی ندارد. فرصتی اگر باقی است باید صرف برنامه ریزی برای حرکتی باشد که به واسطه ی آن، یک تغییر کیفی و اساسی در شرایط حاکم بر کشور به وجود آید و چشم انداز روشنی برای آینده ی میهن مان ترسیم شود. اما به گونه ای پرسش برانگیزاین فراخوان مردم را برای روز 25 بهمن دعوت به «راهپیمایی سکوت» می کند!
• «راهپیمایی سکوت» در حالی که سناریو حمله به ایران به صورت روزشمار در آمده است؟
• «راهپیمایی سکوت» در زمانی که سایه ی قحطی و گرسنگی بر کشورمان سنگینی می کند؟
• «راهپیمایی سکوت» در موقعی که اقتصاد ایران ویران و می رود که میلیون ها نفر را از حداقل معیشتی محروم سازد؟
• «راهپیمایی سکوت» در شرایطی که بهترین زنان و مردان آزاد اندیش این میهن را در سیاهچال ها به بند کشیده اند؟
• «راهپیمایی سکوت» در وقتی که بر اساس آمارها هر چهار ساعت یک اعدام در زندان ها صورت می گیرد؟
• «راهپیمایی سکوت» در حالی که برای جاه طلبی های اتمی خویش، حکومت ضد مردمی می رود که ایران را یا یک جنگ اتمی مواجه سازد؟
آخر کجای این موارد که بر شمرده شد برای یک آدم خردمند ایده ی «راهپیمایی سکوت» را به عنوان راه حل مطرح می کند؟
آیا منظور شورای هماهنگی راه سبز امید این است که روز 25 بهمن یک تعداد افرادی باشیم که در پیاده روها میان عابرانی که به مغازه و خانه و سینما می روند قدم بزنیم و دم برنیاوریم و راءس ساعت هفت هم برگردیم خانه هایمان؟ خوب به فرض که چنین هم کردیم، بعد چه می شود؟ چه تاثیر و اثری دارد این حرکت؟ آیا این یک شوخی بیشتر است؟
هدر دادن توان محدودی که در جامعه برای کنشگری موجود است و سپردن معدود کنشگرانی که حاضرند به صحنه بیایند به دست باتوم ها و دوربین های شناسایی ماموران سرکوبگر، کار منصفانه ای نیست. چند بار باید مردم را با ذکر زمان و مکان مشخص تجمع اعتراضی به دام و تله ی نیروهای سرکوبگر رژیم بکشانیم و آنها را قربانی بازداشت و ضرب و شتم کنیم؟ مگر در طول دوسال و نیم گذشته غیر از این بوده است و مگر حاصلی هم جز تلفات و خسارت و استقرار ترس و سرخوردگی داشته است؟ چرا باید چند بار از یک راه برویم و فکر کنیم ما را به مقصدی متفاوت می رساند؟
ما بر این باوریم که اگر قرار است یک حرکت اعتراضی در 25 بهمن صورت گیرد باید، برعکس، مُهر سکوت بر لب نزند. باید به پیاده روهای فردوسی تا نواب محدود نشود و باید که خود را به پایان دادن در ساعت معینی مقید نسازد. یک حرکت موثرباید که در هر کجای شهر باشد، در هر ساعتی شروع و تا هر ساعتی که می تواند ادامه یابد، نباید سکوت کرد، باید فریاد خشم سر داد و هرگز و هرگز نباید تعرض و سرکوب نیروهای دشمن را بی جواب گذاشت، باید از خود دفاع کرد و بهترین دفاع هم تهاجم است. باید به ماموران و دستگاه سرکوب تاخت و آنها را تار و مار کرد تا هوس کتک زدن و شکم پاره کردن و چاقو کشی و دستگیری را به خود راه ندهند.
ما، ضمن سپردن تصمیم گیری نهایی به فرد فرد ایرانیان براساس عقل و اراده و اختیار خود، از همه ی کنشگران می خواهیم که در این شرایط و برای این روز، به عنوان یک فرصت و برای سایر اقدامات اعتراضی خود، دست به سازماندهی بزنند و به طور جمعی و هماهنگ عمل کنند. یک جمع عظیم از افراد پراکنده بسیار ضعیف تر از یک جمع محدود اما منسجم و سازمان یافته است. پس، از همین حالا به تشکیل گروه های چند نفره اقدام کنید و به صورت جمعی و هماهنگ به خیابان ها بروید. آماده باشید، مجهز باشید و در هر کجای شهر که می توانید تظاهرات را کلید بزنید و در صورتی که مورد تهاجم واقع شدید از خود دفاع کنید و نیروهای سرکوبگر و کلیه ی نیروها و تجهیزات دولتی را بخشی از هدف خود قرار دهید. با سکوت چیزی به دست نمی آید. آنها که می خواهند سکوت کنید می خواهند طوق بردگی را همچنان تحمل کنید. آنها که بردگی را نمی خواهند سکوت نمی کنند و بساط دشمن را به هم می ریزند.
آزادی پربهاست و هیچ ملتی بدون پرداختن این بها به آن دست نمی یابد. سازماندهی راه منطقی دست یابی به آزادی است.
سازمان خودرهاگران
12 بهمن 1390
یک مورد دیگر استفاده حکومت از حرکات عقیم اعتراضی است. بر فرض شورای هماهنگی را برای برپایی تظاهرات تحریک می کند و بگونه ای اخبار را انعکاس می دهد که مردم داخل و خارج از کشور به روند اعتراضی امیدوار شوند و تصور کنند که مردم در حال مبارزه و پیروزی هستند در حالیکه تمام آن تنها نمایشی برای سر گرم کردن مردم دنیا است تا آنها را چند سال دیگر اینگونه بازی بدهد. بحث بر سر حضور مردم در 25 بهمن نیست بلکه بحث بر سر این است که مردم توسط شورا بازی نخورند و تا کمی مردم از تشنجات استقبال کردند دوباره مردم را به خانه هایشان نفرستد. اصولا شورای هماهنگی مرجع قابل اعتمادی برای سپردن عنان امر مهم برنامه ریزی مبارزات سیاسی نیست. مردم اگر در 25 بهمن بیرون آمدند نه برای فراخوان شورا که برای بزرگداشت یاد موسوی کروبی است.!
Normal
0
false
false
false
MicrosoftInternetExplorer4
/* Style Definitions */
table.MsoNormalTable
{mso-style-name:”Table Normal”;
mso-tstyle-rowband-size:0;
mso-tstyle-colband-size:0;
mso-style-noshow:yes;
mso-style-parent:””;
mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt;
mso-para-margin:0cm;
mso-para-margin-bottom:.0001pt;
mso-pagination:widow-orphan;
font-size:10.0pt;
font-family:”Times New Roman”;
mso-ansi-language:#0400;
mso-fareast-language:#0400;
mso-bidi-language:#0400;}
برای بحرکت در آوردن این گوله برفی تا زمانی که تبدیل به بهمنی بزرگ شود احتیاج به رهبری صادق دارد. رهبریی که تکلیفش با حکومت معلوم باشد. خاتمی و شورا تکلیفشان با حکومت روشن نیست. ببین رهبری مبارزات سوریه که ششدانگ با بشار اسد مخالف است چگونه مجبور است با چنگ و دندان بجنگد. حال این شورای خوابزده که هنوز در فکر دوران طلایی امام است چگونه می خواهد بجنگ حکومتی سرتاپا وحشی برود؟!
مواضع آقای واحدی واقعا قابل تقدیر است و جریان تاریخ هم دارد نشان می دهد که حق با او بوده است.در مورد راهپیمایی اخیر هم حرفی خردمندانه گفته است و آن اینکه بجای صحبت از جنبش سبز صحبت از حرکت اعتراضی بکنیم. با این کار می خواسته بگوید که پیرو شورا نباشید