آن گونه زندگی کنید که وقتی تنها هستید و در آینه ی وجدان می نگرید از چهره ی خویش تنفر نداشته باشید.
آن گونه زندگی کنید که وقتی تنها هستید و در آینه ی وجدان می نگرید از چهره ی خویش تنفر نداشته باشید.
آن گونه زندگی کنید که وقتی تنها هستید و در آینه ی وجدان می نگرید از چهره ی خویش تنفر نداشته باشید.
آزاد کردن ایران و پایان بخشیدن به عمر رژیم ورشکسته ی جمهوری اسلامی نه فقط ممکن که آسان است، اما همتی می خواهد که باید این ناامیدان مصنوعی، این ناامیدان خودخواسته، به خرج دهند، از دروغ گفتن به خویش دست بردارند، عنصر شهامت را در خویش تقویت کنند و بیایند در صحنه ی مبارزه و به فراخور توان خویش، مسئولیت قبول کنند و به این ترتیب، بازیگران حرکتی شوند که شانس موفقیتی بالا دارد و در پس آن، ایرانی را خواهیم داشت آباد و ایرانیانی آزاد.
وقتی توانستیم تکلیف خود را با مبارزه و مسئولیت های آن روشن کنیم می توانیم در مورد نقش دیگران اظهار نظر کنیم.
به دنبال آن نباشیم که همه به صحنه بیایند تا ما هم بیاییم، ما به صحنه بیاییم و به دنبال کسان دیگری خواهند آمد. مبارزه، کار همگان نیست. کار انسان های با وجدان و آگاه است.
کسانی را دوست داریم که ما را در فرار از وجدان و درک خویش یاری دهند، و آنها که در مقابل چهره ی ناخوشایند انسان ترسو و مسئولیت گریز ما آینه ی عقل را می گیرند دوست نداریم.
این بیت شعر، از سعدی، بیان می کند آن کس که نسبت به درد دیگران بی تفاوت است لایق نام انسان نیست. به عبارت دیگر، انسانیت ما در وجود توجه جدی نسبت جان و حرمت دیگران و نه فقط خودمان، تبلور می آید
برای مبارزه کردن منتظر این نباشید از بیرون دلیلی در شما انگیزه ایجاد کند، انگیزه را در درون خود بیابید. در خرد و وجدان خویش.
هیچ کس و هیچ چیز جز درک و وجدان ما نمی تواند بر انفعال ما در قبال جنایت و غارت رژیم مهر تایید یا رد بزند. بنابراین در درون خود خویش را به قضاوت بکشیم نه در چشم دیگران.
وقتی می گوییم که «بله، مبارزه که خیلی مهم است» اما در عین حال زندگی عادی خود را می کنیم و برای هر کار دیگری جز مبارزه وقت پیدا می کنیم معلوم می شود که معنای واقعی حرفمان این بوده است که «نخیر، مبارزه خیلی هم مهم نیست.»
Copyright © 2024 | WordPress Theme by MH Themes