Deprecated: Required parameter $option follows optional parameter $filename in /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-content/plugins/email-newsletterxx/email-newsletter.php on line 760 Warning: session_start(): Session cannot be started after headers have already been sent in /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-content/plugins/email-newsletterxx/email-newsletter.php on line 60 Warning: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-content/plugins/email-newsletterxx/email-newsletter.php:760) in /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-content/plugins/onecom-vcache/vcaching.php on line 614 Warning: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-content/plugins/email-newsletterxx/email-newsletter.php:760) in /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-content/plugins/onecom-vcache/vcaching.php on line 622 Warning: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-content/plugins/email-newsletterxx/email-newsletter.php:760) in /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-includes/feed-rss2.php on line 8 استاد – خودرهاگران https://khodrahagaran.org/fa استقرار نهادینه ی حفظ جان و حرمت انسان ایرانی آزادی، عدالت اجتماعی، مردم سالاری Wed, 27 Jun 2012 20:44:20 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=6.5.2 https://khodrahagaran.org/fa/wp-content/uploads/2023/04/cropped-KRG-logo21-150x150.jpg استاد – خودرهاگران https://khodrahagaran.org/fa 32 32 سرنگونی رژیم در گرو آموزش دانش سازماندهی و خود سازماندهی ست! https://khodrahagaran.org/fa/%d8%b3%d8%b1%d9%86%da%af%d9%88%d9%86%db%8c-%d8%b1%da%98%db%8c%d9%85-%d8%af%d8%b1-%da%af%d8%b1%d9%88-%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%d8%af%d8%a7%d9%86%d8%b4-%d8%b3%d8%a7%d8%b2%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af/ https://khodrahagaran.org/fa/%d8%b3%d8%b1%d9%86%da%af%d9%88%d9%86%db%8c-%d8%b1%da%98%db%8c%d9%85-%d8%af%d8%b1-%da%af%d8%b1%d9%88-%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%d8%af%d8%a7%d9%86%d8%b4-%d8%b3%d8%a7%d8%b2%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af/#respond Wed, 27 Jun 2012 20:41:17 +0000 http://khodrahagaran.org/fa/?p=10467  سرنگونی رژیم در گرو آموزش دانش سازماندهی و خود سازماندهی ست !

مطلب رسیده
آرمین آرمان

دوستان گرامی،
روشنگری در رابطه با جنایات خمینی و وارثانش برای زنده نگه داشتن حافظه سیاسی نسل کنونی و آینده قابل تقدیر می باشد، اما بدین وسیله ما به هیچ وجه نمی توانیم معضلات بیشماری مانند گرسنگی، بیکاری و تورم روزافزونی را که رژیم سیاه اندیش جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنه ای برای مردم ایران آفریده و می آفریند، حل نماییم.
دامن زدن به مشکلات کنونی اقشار مختلف جامعه و ارتباط گرفتن با دوستان اگاه و مسولیت پذیر در داخل برای ریختن پایه های یک سازماندهی محلی یا منطقه ای می تواند در اعتراضات صنفی، نقش بسزایی را ایفا نماید. از آنجایی که رژیم هر حرکت سیاسی را با گلوله، سرکوب و کشتار پاسخ می دهد، موثرترین برخورد با آن در حال حاضر، دامن زدن به مشکلات صنفی اقشار مختلف مردم می باشد. بدیهی ست که بی تفاوتی و ندانم کاری مردم و نیروهای آگاه، به دلیل رعب و وحشت موجود از سوی سران مزدور مافیایی رژیم سیاه اندیش جمهوری اسلامی نهادینه شده است. برای شکستن این ترس و بی تفاوتی باید مردم را تشویق به نشان دادن خشم و اعتراضات صنفی خود نماییم و از این رهگذر به مردم امیدواری بدهیم که رژیم ضعیف شده و رفتنی است.
به امید این که سازمانها و نیروهای سیاسی خارج از کشور ننشینید. اینان بیشتر به مشکلات درونی خودشان مشغولند تا مسایل روز جامعه ما. سی و سال از موجودیت این رژیم می گذرد. برخی از سازمانهای سیاسی که از بطن انقلاب 57 بیرون جهیدند. هنوز همان تاکتیکی را که در آنزمان برای مبارزه با رژیم بکار گرفته اند، مورد استفاده قرار می دهند و راندمان کار این سازمانها برای مردم ایران صفر می باشد . انها نه تنها هیچ رابطه ارگانیکی با جامعه ماندارند ، بلکه برخی از این سازمانها حتی شناخت و تحلیل درستی از سیستم مافیایی و اقتصاد تک مصرفی رژیم ندارد.
موقیعت و مواضع منفعل نیروهای سیاسی خارج از کشور طی این سی وسه سال در قبال رژیم سیاه اندیش جمهوری اسلامی واقعیتی را بیان می دارد ، که به هیج وجه برای کنشگران و نسل اگاه و مسئولیت پذیر کنونی داخل کشور قابل درک نیست.
دقیقا به همین دلیل است که آنها نباید به امید این نیروها و سازمانها بنشینند و بهتر است خود آستین ها بالا بزنند و وارد میدان شوند.
کمتر نیروی سیاسی را ما می توانیم در میان سازمانها و نیروهای فعال خارج از کشور بیابیم که بطور فعال برای حل معضلات سیاسی اجتماعی و اقتصادی کنونی مردم راه حل های مناسبی را از خود ارایه داده و برای ترویج آنها نیز از خود مایه می گذارد.
بی تردید در موقعیت کنونی امکان یک اعتراض و تجمع سیاسی در ایران غیر ممکن می باشد، دقیقا به همین دلیل است که ما باید از شیوه و متد کلاسیک مبارزه سیاسی با رژیم فاصله بگیریم. بجای شعار های رویایی “سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی، مردم دلاور و قهرمان ایران به خیابانها بیایید و رژیم را سرنگون سازید”، بهتر است که به فکر زمینه های عملی برای ایجاد یک سازماندهی محلی و منطقه ای در میان اقشار مختلف مردم باشیم.. زیرا مبارزه سیاسی در حال حاضر از کانال دامن زدن به اعتراضات صنفی گذرمی نماید و می تواند راندمان مطلوبی را برای مردم داشته باشد. مبارزه صنفی یک اعتراض عریان سیاسی نیست که رژیم سریعا آنرا سرکوب نماید. در هفته های گذشته ما نمونه هایی را از این تجمعات صنفی در مقابل مجلس و خانه کارگر را مشاهده نمودیم. اکنون که موقعیت اقتصادی رژیم بخاطر تحریمهای نفتی بحرانی ست و از حل معضلات بیکاری، گرانی و تورم روزافزون مردم عاجز می باشد، مبارزات صنفی می تواند زمینه ای برای یک سازماندهی سراسری در ایران گردد.
پرسش این است که مردم کوچه و بازار چگونه می توانند این سازماندهی را بدون پشتیبانی دوستان خارج از کشور بوجود بیاورند؟ بدیهی است که کنشگران و نیروهای مسئولیت پذیر خارج از کشور می توانند از طریق رسانه های خود مردم را برای یک سازماندهی صنفی آموزش بدهند. در ایران قریب سه و نیم میلیون دانشجو ، میلیونها کار گر فنی و چند هزار استاد دانشگاهی وجود دارد. که متاسفانه بخاطر سرکوب و کشتار شدید رژیم کاملا از فعالیتهای صنفی خود منفعل گردیده اند.
تنها از کانال یک سازماندهی محلی و منطقه ای با دامن زدن به خواسته های صنفی ست که می توان نیرو ها و اقشار مختلف اجتماعی را به یک قدرت اجتماعی مبدل ساخت.
دوستان عزیز: شورشهای اجتماعی دور از تحقق نیست.

آرمین آرمان

 

]]>
https://khodrahagaran.org/fa/%d8%b3%d8%b1%d9%86%da%af%d9%88%d9%86%db%8c-%d8%b1%da%98%db%8c%d9%85-%d8%af%d8%b1-%da%af%d8%b1%d9%88-%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4-%d8%af%d8%a7%d9%86%d8%b4-%d8%b3%d8%a7%d8%b2%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%af/feed/ 0
وقتی از آزادی محرومیم برده ای بیش نیستیم. https://khodrahagaran.org/fa/%d9%88%d9%82%d8%aa%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%d8%a2%d8%b2%d8%a7%d8%af%db%8c-%d9%85%d8%ad%d8%b1%d9%88%d9%85%db%8c%d9%85-%d8%a8%d8%b1%d8%af%d9%87-%d8%a7%db%8c-%d8%a8%db%8c%d8%b4-%d9%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%db%8c/ Sat, 05 Nov 2011 08:29:11 +0000 http://khodrahagaran.org/fa/?p=7250 می توانیم بهترین پزشک و مهندس و استاد و هنرمند باشیم. وقتی از آزادی محرومیم برده ای بیش نیستیم.

 

 

]]>
خودرهاگران: آزادی بها دارد چه بدانیم، چه ندانیم https://khodrahagaran.org/fa/%d8%ae%d9%88%d8%af%d8%b1%d9%87%d8%a7%da%af%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a2%d8%b2%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%a8%d9%87%d8%a7-%d8%af%d8%a7%d8%b1%d8%af-%da%86%d9%87-%d8%a8%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c%d9%85%d8%8c-%da%86/ Sun, 04 Sep 2011 23:33:17 +0000 http://khodrahagaran.org/fa/?p=6504
  • بسیاری می پرسند ایران کی آزاد می شود؟ فقط یک نفر پاسخ را می داند: شما. هر روزی که احساس کردید برای مبارزه ترس را کنار گذاشته اید آن روز، آزادی ایران آغاز می شود.
  • در کجای دنیا مردم یک کشوری در خانه خزیده اند و ترس و تقدیر و تسلیم را پیشه کرده اند و به آزادی رسیده اند که حالا نوبت ما باشد؟
  • در کجای تاریخ یک ملت ترس زده طعم آزادی را چشیده است که ما از چنین شانسی برخوردار باشیم؟
  • آزادی بها دارد چه بدانیم، چه ندانیم، چه به آن توجه کنیم و چه خود را به نادانی بزنیم. واقعیت روبروی ماست؛ سی و دو سال شد تا زمانی که به واقعیت نپردازیم همین است.
  • مگر می شود که یکی به فکر قبولی در دانشگاه با استاد آخوند باشد، آن یکی صدایش در نمی آید که بتواند ویزای کانادا بگیرد، آن یکی تظاهر به نماز خواندن می کند که وام بگیرد، آن یکی همه زندگیش روی این است که یک آپارتمان مسکن مهر بگیرد، دیگری در پی این است که اول ازدواج کند و بعد از بچه ی دومش به دانشگاه رفت به مبارزه پای گذارد و…. و آزادی هم به کشور بیاید؟ آیا با خود شوخی داریم یا با قانومندی های تاریخ؟
  • سازمان خودرهاگران از همه ی ایرانیان می خواهند به دور از هیاهوهای سیاسی و سازمانی و اینترنتی، در خلوت خود، خویشتن را مورد بررسی قرار دهند. ترس و وحشت و محافظه کاری و خودفریبی و به قول آذری های در خیابان، بی غیرتی خود را. هیچ کس بهتر از خودمان نمی تواند در مورد صداقتی که نسبت به شعار آزادی و دمکراسی می دهیم قضاوت کند. تا زمانی که می دانیم از ترس و یا برای منافع فتیله مبارزه گری را پایین کشیده ایم در همین ذلت و نکبت آخوند و پاسدار خواهیم زیست. با خود تعارف نداشته باشیم.
  • ]]>
    ایستادگی های مؤثر و کم هزینه – بخش پنجم https://khodrahagaran.org/fa/%d8%a7%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%af%da%af%db%8c-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%a4%d8%ab%d8%b1-%d9%88-%da%a9%d9%85-%d9%87%d8%b2%db%8c%d9%86%d9%87-%e2%80%93-%d8%a8%d8%ae%d8%b4-%d9%be%d9%86%d8%ac%d9%85/ Tue, 09 Aug 2011 16:19:56 +0000 http://khodrahagaran.org/fa/?p=6234 ایستادگی های مؤثر و کم هزینه – بخش پنجم

    استیو کراشا و جان جکسون (Steve Crawshaw & John Jackson)

    برگردان به فارسی: داریوش افشار

     ویرایش در دفتر تولید سازمان خودرهاگران

    —————————————————

    محاکمۀ یکنفر از میان مخالفان کافی نیست؛ همۀ ما را محاکمه کنید!

    سانسور و حذف کردن نوشته ها و افکار و نظریات دگراندیشان یکی از شگردها و الگوهای شناخته شده و مرسوم در کشورهای استبدادی است. در این کشورها، هرآینه نویسنده ای مطلبی را به چاپ برساند که مورد تأئید حاکمان مستبد نباشد، ناشر و نویسندۀ مطلب از طرف مقامات “مجرم” شناخته شده و تحت تهدید و آزار قرار میگیرند ، و یا اینکه در بسیاری موارد حتّی به زندان انداخته میشوند. نتیجۀ اینگونه برخورد از طرف حاکمان، احتمال ورشکستگی مالی ناشر مزبور و سرخوردگی نویسنده و در بعد وسیعتری، اِعمال خودسانسوری از طرف دیگر نویسندگان و ناشران بمنظور حفظ موقعیّت خود تحت چنین شرایطی را در بر دارد. رژیم استبدادی حاکم هم با ایجاد چنین شرایطی به بقای خود ادامه میدهد (کم یا بیش برای مدّتی طولانی تر) و اوضاع بهمین منوال سپری میشود!

    نویسندگان و ناشران ترکیه امّا، بمنظور ایستادگی در مقابل استبداد، داستان دیگری برای گفتن دارند؛ اتحاد نویسندگان دگراندیش حول محور “مجرم” شناخته شدن!

     قاعدۀ کلّی این تفکر بسیار ساده است. محاکمۀ یک یا دو نفر نویسنده و ناشر برای نیروی قضائی حاکمیّت تمامیّت خواه کار بسیار ساده ای است. امّا محاکمۀ صدها و یا هزاران تن برای ارتکاب همان “جرم”، کاری است بسیار دشوار و پرهزینه و مایۀ آبروریزی حاکمان در عرصۀ داخلی و خارجی را فراهم میکند.

    در سال 1995، یکی از نویسندگان متشخّص ترکیه بنام “یاسر کمال” بدلیل چاپ مقاله ای در روزنامۀ “اشپیگل” آلمان در رابطه با سرکوب وحشیانۀ کُردهای ترکیه توسط دولت حاکم، تحت لوای قوانین “ضد تروریستی” مورد اتهام واقع شده بود. تا اینجای قضیه، یاسر کمال به دردسر دچار شده بود. امّا دیگر نویسندگان ترکیه حرکتی را در حمایت از وی آغاز کردند که مسیر اتهام این نویسندۀ متشخص را دگرگون کرد. یاسر کمال با گرفتن این اتهام بطور عمومی اعلام کرده بود که: “با گذشت زمان معلوم خواهد شد که این من نیستم که به محاکمه خوانده شده است، بلکه دادگاه من تبدیل به محاکمۀ دادستان خواهد شد!“. همین اتفاق هم افتاد.

    نویسندگان مختلف ترکیه کتاب مشترکی را بچاپ رساندند که حاوی 10 مطلب “ممنوعه”، شامل آنچه که یاسر کمال بچاپ رسانده بود، میشد! نام بیش از هزار تن دیگر بعنوان ناشرین این کتاب به آن اضافه شد. دادستان پرونده ای را به اجرا گذاشت که حاکی از محاکمۀ 185 تن از فرهیختگان و نویسندگان متشخص ترکیه میشد! این موضوع مشکلات بسیاری را برای مقامات ترکیه بهمراه داشت و در ضمن مایۀ آبروریزی سیاسی بزرگی را برای دولت فراهم میکرد. پس از گذشت دو سال، که این “محاکمه” مایۀ حماقت و مسخرگی مقامات شد، تصمیم گرفته شد تا بکار این دادگاه بدون رسیدن به هیچ حکمی خاتمه داده شود. متهمین این محکمه امّا، از اینکه کار این دادگاه در نیمه راه و بدون رسیدن به هیچ حکمی، خاتمه یافته اعلان شده بود ابراز نارضایتی کردند! “سانار یورداتاپان” (Şanar Yurdatapan)، یکی از آهنگسازان و نویسندگان ترکیه که هماهنگ کنندۀ این کارزار بود، این عملکرد قوۀ قضائیه را با مسابقۀ طناب کشی کودکان مقایسه کرد و اینطور اظهار داشت: “عده ای کودک یکسر یک طناب ضخیم را میگیرند و عده ای دیگر، سر دیگر طناب را. مسابقه با صوت داور آغار میشود و هر گروه در مقابل گروه دیگر سعی میکند تا با کشش بیشتر گروه مقابل را بطرف خود کشیده و از خط میانی عبور دهد و برنده شود. حال تصور کنید، اگر یکی از این گروهها بناگهان سر طناب خود را رها کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بدون هیچ تردیدی گروه مقابل همگی با رها شدن نیروی مقابل بزمین خواهند خورد و همه به آنها خواهند خندید! این همان بلائی است که قوۀ قضائیه در نظر دارد تا بسر ما بیاید.

    با یک چنین تعبیری از عملکرد قوۀ قضائیه، متهمین این محکمه ادامۀ کار دادگاه را از دادستان مطالبه کردند! حالا دیگر آهو بدنبال شکارچی بود!

     از سال 2001 به اینطرف، مجموعه نوشتارهائی در یک جلد و با عقاید و نظرات کاملأ متفاوت، بنام “آزادی اندیشه” که شامل نظریات چپ، راست، مذهبی و غیر مذهبی و سکولار میشود، شروع به انتشار کرد. “قانون شکنان”، کیک تولدی را بمناسبت انتشار اولین شمارۀ این مجموعه تهیه کردند و تکه هائی از آنرا برای قضات و دادستانهای نیروی قضائیه و یک نسخه از این نشریه را هم برای دادستان محکمۀ خود ارسال داشتند! این ابتکار، یعنی “آهو بدنبال شکارچی”، که بر خلاف انتظار دولت و باعث عصبانیّت مقامات شده بود هرچه بیشتر گسترش پیدا کرده و با پیوستن دهها هزار نویسنده و ناشر حرفه ای و غیر حرفه ای بیکدیگر بمثابه “ناشرین مشترک”، کارزار مهمی را در راه مقابله با سانسور دولتی در سالهای اخیر براه انداخته است.

     آیا پرداختن به یکچنین کنشی در ایران ما امکانپذیر هست؟ بلی! امّا نیاز به خودباوری، شهامت و دلیری، و سازماندهی دارد! همانطور که نویسندگان و ناشران ترکیه به آن دست پیدا کردند. ما نه تنها میتوانیم از شیوه های مشابهی با آنچه که در 1995 در ترکیه و در رابطه با مطبوعات اتفاق افتاد بهره بگیریم و دست به کنشهای مشابه در ارتباط با سانسور جراید، کتاب و فیلم و سینما بزنیم، بلکه میتوانیم در ابعادی دیگر هم با همبستگی و جدیّت، و با کار از پیش سازماندهی شده در موارد زیر از تجربۀ نویسندگان و ناشران ترکیه سود ببریم:

     1-      کارگران و کارمندانی را که توسط کارفرما و یا صاحبان مشاغل اخراج میشوند حمایت کنید! دیگر کارگران و کارمندان بطور دستجمعی و متحّد میتوانند خواستار اخراج خود شوند و کارخانه و محل کار را بخوابانند! یا همه بیکار شویم و یا هیچکس!

    2-     استادان و معلمانی را که “باز خرید” و یا “تصفیه” میشوند حمایت کنید! دیگر معلمان و استادان میتوانند با ابراز همبستگی، در همان زمان و نقطه، و یا دیگر مراکز تحصیلی و در شهرهای مختلف بشکل اعتراضی و با در کنار یکدیگر قرار گرفتن، بازخرید و اخراج خود را مطالبه کنند! دانشگاهها و مدارس بدون استاد و معلم هیچ ارزشی ندارند! یا همه، یا هیچکس!

    3-     مادران و خانواده های زندانیان سیاسی را حمایت کنید! تمامی اعضای خانواده های دستگیر شدگان و دوستان و آشنایان خودرا به تجمع و ایستادگی در مقابل زندانها دعوت کنید و با ابعاد وسیع مردمی و از پیش برنامه ریزی شده، خواستار آزادی عزیزان،  دوستان، آشنایان و هم محلی های خود شوید. به زندانبانان بگوئید که یا عزیزان شمارا آزاد کنند و یا شما هم خواهان زندانی شدن هستید تا به عزیزان خود بپیوندید! اینگونه تجمعات وسیع را در برابر اماکن دادستانی و دادگاههای انقلاب هم میتوانید انجام دهید. یا همه به زندان برویم، و یا هیچکس!

    4-     هنگامی که نیروی انتظامی فردی را در خیابان بدلائل “بدحجابی”، آرایش (چه پسر، چه دختر)، ویا دیگر دلائل واهی دستگیر میکند، فقط نظاره گر اوضاع و مشغول فیلم گرفتن از آن نباشید! با یک حرکت و انگیزۀ متحدانه و با دعوت از تمامی افرادی که در صحنه حضور  دارند، به یاری فرد دستگیر شده بشتابید و همگی بطور جمعی، آزادی فرد گریبانگیر شده را طلب کنید و در غیر اینصورت، خواستار دستگیری خود بشکل جمعی و گروهی شوید!! امکان حرکت برای خودروی نیروی انتظامی و بردن فرد دستگیر شده را سلب کنید. با خبر رسانی فوری به دیگر محله ها و مراکز تجمع مردم، و پیوستن دیگر گروههای مردمی به شما، عرصه را بر نیروهای سرکوب تنگ کنید و آنها را کلافه کنید! دستگیری همۀ شما با تعداد وسیع مردمی، اگر غیر ممکن نباشد، کاری است بس دشوار! نیروی انتظامی یا همه را دستگیر کند، و یا هیچکس!

     بیاد داشته باشید که اینگونه کنشها تنها بطور جمعی و با همبستگی مطلق عمومی امکانپذیر و مؤثر هستند و نه بشکل فردی و یا در ابعاد کم.

    تنها ره رهائی از یوغ استبداد فاشیستی-مذهبی نظام جمهوری اسلامی، باور داشتن به نیروی خود، شهامت و دلیری، و سازماندهی جمعی است.

    اینان هراسشان از یگانگی ماست!

    ادامه دارد…

     

    ]]>
    ایستادگی های مؤثر و کم هزینه – بخش چهارم https://khodrahagaran.org/fa/%d8%a7%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%af%da%af%db%8c-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%a4%d8%ab%d8%b1-%d9%88-%da%a9%d9%85-%d9%87%d8%b2%db%8c%d9%86%d9%87-%e2%80%93-%d8%a8%d8%ae%d8%b4-%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1/ Sat, 06 Aug 2011 05:32:23 +0000 http://khodrahagaran.org/fa/?p=6198 ایستادگی های مؤثر و کم هزینه

    استیو کراشا و جان جکسون (Steve Crawshaw & John Jackson)

    برگردان به فارسی: داریوش افشار

     ویرایش در دفتر تولید سازمان خودرهاگران

    ریشۀ واژۀ “بایکوت” و ارتباط آن با شلغم و تحول اجتماعی!

     واژۀ “بایکوت” (Boycott) درواقع میبایستی “بویکات” تلفظ شود؛ امّا در زبان فارسی ما با تغییرات جزئی در تلفظ این واژه، آنرا “بایکوت” میگوئیم و مینگاریم. این واژه  بمعنای تحریم کردن و خودداری از شرکت و یا امتناع داوطلبانه در مورد انجام عملی بمنظور رسیدن به هدفی مشخص است. استفاده از این واژه و عملکرد مربوط به آن در مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی امری جا افتاده و شناخته شده در عرصۀ بین المللی محسوب میشود؛ بطوریکه دیگرحالا هر کسی با آن آشنائی کامل دارد. این واژه امّا بخودی خود و اتفاقی و یا متأثر از توسعۀ روابط ارتباطی بین انسانهائی که با یکدیگر نیاز برقراری ارتباط از راه مکالمه و محاوره را داشتند بوجود نیامد.

    در اواخر قرن نوزدهم، در یکی از ایالتهای غربی ایرلند بنام “کانتی مایو” (County Mayo) که تحت اشغال انگلستان بود، یکی از سرکرده های پیاده نظام 39 ارتش انگلیس، “سروان چارلز کانینگهام بویکات” (Captain Charles Cunningham Boycott) نام داشت. سروان بویکات در مقام یکی از عاملان و پیشکاران “لورد اِرن” (Lord Erne) که یکی از زمینداران بزرگ ناحیۀ “لاف ماسک” (Lough Mask) کانتی مایو بود گماشته شده بود و شدیدأ مورد تنفر تمامی اهالی این منطقه قرار داشت.

    در 23 سپتامبر 1880، در خلال فصل برداشت محصول و درو کردن شلغم در مزارع این ناحیه، با یک حرکت و انگیزۀ ناگهانی، تمامی خدمتکاران بویکات در اعتراض به نرخ اجاره های ناعادلانه و اخراجهای نامنصفانه توسط بویکات، دست از کار کشیدند و دیگر حاضر به خدمتگزاری برای وی نشدند. در نتیجه و بناچار، بویکات و خانواده اش مجبور شدند تا خودشان شخصأ گاوهای خود را بدوشند، اسبهای خودرا تیمار کنند و کار زراعت و بهره برداری از زمینهای خودرا انجام دهند. در نشان دادن همبستگی با خدمتگزاران سروان بویکات، تمامی مغازه داران این منطقه نیز از فروش کالاهای خود به بویکات و خانواده اش امتناع ورزیدند. حتّی پستخانۀ این ناحیه از تحویل پست به این خانواده خودداری کرد! در کمال ناباوری بویکات و طرفدارانش، این سروان منفور قادر به هیچگونه عکس العمل تلافی جویانه ای نبود و در کمال انزوا دیگر دارای هیچگونه قدرتی نبود. آوازۀ این کنشگری متحدانۀ اهالی کانتی مایو به لندن و رسانه های پایتخت استعمار پیر رسید. روزنامۀ “تایمز” لندن در اعتراض به این کنشگری در یکی از سرمقالاتش نوشت: “تا بحال هیچ نمونه و تصویر دهشتناکی از پیروزی هرج و مرج در هیچیک از جوامعی که ظاهرأ متمدن و قانونمند عمل میکنند، مانند آنچه که در کانتی مایو اتفاق افتاده است دیده نشده است.”

    “جیمز رِدپاث” (James Redpath) یکی از سازمان دهندگان این کنشگری جمعی متوجه این مسأله شد که برای توضیح این شکل از تحریم و طرد کردن موفقیّت آمیز،  هیچ واژۀ مناسبی که حق مطلب را ادا کند وجود ندارد. او تصمیم گرفت تا بمنظور مؤثر واقع کردن تأثیرات سیاسی این کنشگری در ادبیات و اخبار مربوط به این عملکرد موفقیّت آمیز، این کمبود را جبران کند. در نوشته های خاطرات رِدپاث در سال 1881 با عنوان “گفتاری در مورد ایرلند” آمده است که او این موضوع را با یک کشیش همرزم بنام “پدر جان اوٌمالی” (Father John O’Malley)  درمیان گذاشته و به مشورت با او میپردازد. “اوٌمالی در حالیکه سرش پائین بود و دستش برروی پیشانی قرار داشت گفت: چطور است که ما از نام خود چارلز بویکات استفاده کنیم وبگوئیم که ما او را بویکات کردیم؟”

    بدین ترتیب، واژۀ “بویکات” بمنظور توضیح طرد، تحریم و منزوی کردن، با ابعاد اقتصادی- سیاسی و اجتماعی در واژه نامه ها و فرهنگ لغات قرار گرفت.

    در کتاب “سروان بویکات و ایرلندی ها” نوشتۀ جویس مارلو (Joyce Marlow) آمده است که چطور یک گروه از داوطلبان طرفدار انگلیس با حمایت هزار سرباز انگلیسی به کمک سروان بویکات منزوی شده آمدند. آذوقه و توشۀ این داوطلبان 14 گالون ویسکی، 15 کیلو تنباکو و 4 عدد شیپور هشداردهندۀ مه گرفتگی بود. داوطلبان مدّت کوتاهی پس از برداشت محصولات کشت شده در زیر باران به تنگ آمدند و یکبار دیگر بویکات را تنها گذاشته و رها کردند. بویکات به انگلستان فرار کرد و هیچگاه دیگر به ایرلند باز نگشت. مقدمات استقلال ایرلند از یوغ استعمار انگلستان در طی سالهای بعدی (در جنوب ایرلند) از همین کنشگری و مقاومت مردمی در مقابل ستم و سلطۀ استبداد و استعمار آغاز شد.

    بدین ترتیب، نام یکی از عاملان و پیشکاران انگلیسی یک زمیندار بزرگ ایرلندی در غرب این کشور، و ایستادگی مردم این منطقه در برابر زور و استعمار انگلستان جای خودرا در بسیاری از فرهنگ واژه ها و ادبیات سیاسی- اقتصادی و اجتماعی بسیاری از کشورها و زبانهای زندۀ دنیا باز کرد و راهگشای بسیاری از اعتراضات مردمی با روش “بویکات” (بایکوت) کردن شد. چند تنوع مختلف از این واژه در چند نمونه از زبانهای کشورهای مربوطه در رابطه با ایستادگی های مردمان این کشورها در پائین ذکر شده اند:

    1-     در سال 1970 در شیلی و تحت دیکتاتوری ژنرال آگوستو پینوشه، Boicotear کردن سیب و شراب شیلیائی در اعتراض به سرکوبهای خونتای نظامی، تبدیل به یکی از اشکال مبارزاتی مردم شیلی شد و رژیم پینوشه را با مشکلات جدّی اقتصادی و تجارتی مواجه ساخت.

    2-     در اعتراض به آوردن تانکها به خیابانها توسط حکومت کمونیستی وقت بمنظور مقابله با جنبش همگانی شدۀ “همبستگی” در سال 1981، مردم لهستان با Bojkot کردن اخبار تلویزیون سراسری (که شرح آن در بخش دوّم همین سلسله نوشتارها آمد) در نهایت، رژیم دیکتاتوری حاکم را بزیر کشیدند.

    3-     در زبان روسی، مترادف این واژه، Boikotirovat است.

    4-     در زبان فرانسوی، Un Boycott میگویند.

    5-     در زبان فارسی، ما بایکوت میکنیم.

     

    بدین ترتیب، واژه ای از بطن مبارزات مردمی در هنگام برداشت محصول شلغم در ایرلند بوجود آمد که تبدیل به یکی از کارسازترین ابزار مبارزاتی مردم جهان در نیل به آزادی شد!

     

    نمونه هائی از کاربردهای های عملی بایکوت در فرآیند مبارزاتی مردم ایران در مقابل رژیم:

    1-     با بالارفتن نجومی نرخ تورم و کاهش توانائی های مالی، بازار را بایکوت کنید. بازار یکی از حلقه های کلیدی این رژیم است که در تداوم ورشکستگی تولیدات و صنایع داخلی دخالت مستقیم دارد و یکی از ارکان و پایه های اصلی این نظام ضد ایرانی و ضد انسانی است.

    2-     کالاهای چینی و روسی را بایکوت کنید. اینها همه وارداتی هستند و پول و ثروت هر چه بیشتری را به جیب بازار و سپاه پاسداران و نیروهای سرکوبگر نظام سرازیر میکنند و باعث ازهمگسیختگی و نابودی شیرازه ها و زیرساختهای تولیدات ملّی ما هستند.

    3-     فروشگاهها و مغازه هائی را که میدانید متعلّق به طرفداران رژیم هستند بایکوت کنید. شما برای دستیابی به کالاهای مختلف، مانند لوازم ورزشی و یا دیگر کالاها حق انتخاب دارید.

    4-     برنامه های تلویزیونی و شبکه های دروغپردازی صدا و سیما را بایکوت کنید. هر زمان که ساعت شروع اخبار صدا و سیما فرا میرسد، گیرنده های خودرا خاموش کنید و در طی آن زمان به خیابان برای قدمزنی رفته و یا به دید و بازدید از اعضای خانواده و یا دوستان خود بپردازید.

    5-     روزهای جمعه و در هنگام “نماز جماعت رژیم”، در خانه های خود بمانید و خیابانها را هرچه خلوت تر نشان دهید. این امر باعث نگرانی رژیم و دلسردی و انزوای آنانیکه به “نماز جماعت” میروند میشود.

    6-     دادن رشوه به مقامات دولتی را بایکوت کنید. این وظیفۀ کارگزاران دولتی است تا به امورات اداری شما رسیدگی کنند! رشوه یکی از جوانب فساد در یک جامعۀ فقیر است که ریشۀ آن در درآمدهای به ناحق پائین کارگزاران دولتی است. با اینکار، شما میتوانید عاملی باشید تا کارگزاران دولتی از کمبود درآمد که با گرفتن رشوه جبران میکنند، به ستوه آمده و اعتراضات خودرا بمنظور بالا بردن دستمزدهای ماهانه خود بگوش مقامات مسئول برسانند و متحدانه با دیگر اقشار کم درآمد مانند کارمندان و معلمان همصدا و متحّد شوند.

    7-     افراد شناخته شده و منفوری را که در سرکوب مردم شرکت دارند، در محلّه ها و دیگر اماکن مانند اداره ها و یا قرارگاه های نیروی انتظامی، سپاه و بسیج بایکوت کنید. شما مجبور نیستید تا دمخور یک چنین  افرادی باشید! انتخاب دوست و یا همنشین، امری انتخابی است.

     

    اینها تنها چند نمونه هستند که نه تنها هیچیک باعث گرفتاری هیچ فردی نمیشود و هیچگونه هزینه ای را در بر ندارند، بلکه میتوانند در تضعیف رژیم بسیار مؤثر واقع شوند و در عین حال تبدیل به حرکتهای جمعی و اجتماعی شوند. شما میتوانید بنا به موقعیّتها و شرایطی که خود ارزیابی میکنید، به دیگر کنشگری ها و دیگر انواع بایکوت کردن بپردازید و آنرا در میان خود و دیگر دوستان و آشنایان تبلیغ کنید تا مؤثر واقع شوند.

    بیاد داشته باشید، که این مشارکت در کار جمعی است که در نهایت دمکراسی از دل آن میتواند متبلور شود!

     

    ادامه دارد…

     

    ]]>