Deprecated: Required parameter $option follows optional parameter $filename in /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-content/plugins/email-newsletterxx/email-newsletter.php on line 760 Warning: session_start(): Session cannot be started after headers have already been sent in /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-content/plugins/email-newsletterxx/email-newsletter.php on line 60 Warning: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-content/plugins/email-newsletterxx/email-newsletter.php:760) in /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-content/plugins/onecom-vcache/vcaching.php on line 614 Warning: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-content/plugins/email-newsletterxx/email-newsletter.php:760) in /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-content/plugins/onecom-vcache/vcaching.php on line 622 Warning: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-content/plugins/email-newsletterxx/email-newsletter.php:760) in /customers/7/d/f/khodrahagaran.org/httpd.www/fa/wp-includes/feed-rss2.php on line 8 طایفه – خودرهاگران https://khodrahagaran.org/fa استقرار نهادینه ی حفظ جان و حرمت انسان ایرانی آزادی، عدالت اجتماعی، مردم سالاری Thu, 25 Aug 2011 05:58:09 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=6.5.2 https://khodrahagaran.org/fa/wp-content/uploads/2023/04/cropped-KRG-logo21-150x150.jpg طایفه – خودرهاگران https://khodrahagaran.org/fa 32 32 بررسی فرهنگی جامعه ایران – بخش ششم https://khodrahagaran.org/fa/%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af%db%8c-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d8%b9%d9%87-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%e2%80%93-%d8%a8%d8%ae%d8%b4-%d8%b4%d8%b4%d9%85/ Thu, 25 Aug 2011 05:55:49 +0000 http://khodrahagaran.org/fa/?p=6360 بررسی فرهنگی جامعه ایران

پاشا

تابستان ۱۳۹۰

دفتر تولید سازمان خودرهاگران

—————————————————————————-

و عده ای هم با آرزوی انضباط اجتماعی تصور میکردند که حکومت به ناچار به سمت قانونمداری حرکت خواهد کرد و نهایتاً آن شد که در مقابل تمامی جنایات صورت گرفته سکوت و صبر اختیار کردند. با آغاز حاکمیت نظام اسلامی طبقه بازاری و خورده بورژوازی هم که بدون مکانیسم تولید ثروت و بدون پی آمدهای اعمال مدیریت و بدون پذیرش رسیک سرمایه گذاری به ثروتهای باد آورده دلالی دست یافتند. منافع روز افزون خود را در گرو ادامه این سیستم دیده و عملاً از آن حمایت میکردند همانگونه که به صورت تاریخی نیزبازار و روحانیت همواره کنار هم و مکمل یکدیگر بوده اند. فعالان سیاسی آن زمان که به یکباره با پدیده ای سازمان یافته مواجه شده بودند که هیچ سابقه عملکردی نیز نداشت، به دلیل ناپختگی و تحلیل اشتباه، اکثرا” خطر ارتجاع را به درستی تشخیص ودر اولویت قرار نداده و این سردرگمی و نسنجیدگی در نحوه تفسیر وقایع و تعلل متعاقب آن، مهندسی حذف فیزیکی تمامی تفکرات سیاسی توسط حکومت را در پی داشت و رژیم با موفقیت، تمامی مخالفت ها را با سرکوب وقتل عام، مهار و به عمر خود ادامه داد. ریشه های فرهنگ ارتجاعی هم مکمل آن بود و گرایشات خرافی که بصورت گسترده در بین توده های مردم نفوذ ومورد تبلیغ قرار می گرفت و استمرار پدیده هائی مانند روضه خوانی و زیارت و پرستش هر بنای مذهبی و شبهه مذهبی و انواع و اقسام امام زاده ها، ساختن تفکرات جم کرانی و مکاتبات با امام زمان، استقبال از نوحه خوانی،هفته خواهی و فرهنگ گریه و زاری، گرفتن ماتم و لذت بردن از غم و اندوه، قمه زنی و زنجیر زنی و ترویج خود آزاری، نهادینه شدن تعصب و یک بعدی نگری، عادت دادن خود به بدبختی ها، آلودگی ها، محرومیت ها و پذیرش ناتوانی ها و گرفتاری ها، ناچار و مستاصل ماندن و حذف روحیات بالندگی، بزرگ منشی و احترام به خود ویا دیگران و همه و همه با بی ارزش شمردن شخصیت انسانی باعث میشود که آدمی به دیگر انسانها هم نتواند احترامی قائل شود. مسلماً زمانی که نمیتوان باور احترام به دیگری را داشت پس اصولا” ایجاد و انسجام هیچ سیستم و تشکلی مبتنی بر مشارکت و مدنیت را نیز نمیتوان در این گونه محیطها پیاده نمود. همه این عوامل بر شمرده، در جهت یک نوع مهندسی اجتماعی مخرب پیش رفته است. بعبارتی در این وضعیت مردم ایران بیشتر دوست دارند تا رهبریت را، ساختاری آرمانی بعهده بگیرد تا اینکه خودشان رهبریت سرنوشت خود را داشته باشند. و چون چپاولگران حاکم از این موضوع کاملاً مطلع و با ایدئولوژی ارتجاعی خود، از این جهت تطابق بیشتری نیزبا طرز فکر عقب نگهداشته و سنتی جامعه دارند، به نوعی سعی میکنند تا کنترل را از دست نداده و با ترکیب مذهب، اقتصاد دلالی و سرکوب شدید، توده های مردم را همواره تحت کنترل داشته باشند.

درصد زیاد تمایل مردم ایران به داشتن اتومبیل شخصی، حس شدید مالکیت، ضرورت خرید خانه، عدم توجه به قوانین رانندگی و یا اجتماعی، بی میلی به شراکت های کاری، عدم موفقیت در ورزشهای جمعی در مقابل ورزشهای انفرادی، شکست های فراوان در زندگی های مشترک همه و همه گواه بر این است که مردم ایران، به فرهنگ خود محوری خو گرفته اند و طبیعتا” وقتی جامعه نظم و ترتیب و مسئولیت خود را در قبال منافع فرد فرد انسانها تأمین ننماید، و امنیت های فکری لازم نیز مهیا نباشد، فرد خود به تنهائی برای رسیدن به نیازهایش اقدام و دست به اعمالی ناهماهنگ با منافع جمعی و گاهاً مخالف با منافع سایر اعضای جامعه زده و طبیعتا” نیز این اقدامات به اعمالی ضد اجتماعی و غیر اخلاقی منجرخواهد شد. آنهائی هم که تا حدودی درون گرا میباشند با عادت به سر خوردگی و تحمل و پذیرفتن همه ناتوانی ها، غرق در خرافات می شوند ویا به بیماری های روحی گرفتار میآیند. بعضی ها هم که به علت قرار گرفتن در بسترهای فرهنگی، درقبال این اقدامات تا حدی میتوانند مقاومت کنند، با گرایش به سمت تفکرات شبهه عرفانی، دست و پا میزنند. آنهائی هم که فرصتی یا حتی وعده فرصتی در جوامع غربی پیدا می کنند دست به مهاجرت زده و درنهایت هرکس به گونه ای والبته به صورت انفرادی و بدون هرگونه احساس مسئولیت سعی می کند ضعف ها و ناتوانی های یک اجتماع که به علت بی کفایتی رهبران آن همراه است را با گریزی به سمت جهات مختلف، خود راسا” جبران نماید و بدیهی است که این نگرش با اصل تشکیل یک اجتماع و منافع و سعادت جمعی آن در تضاد کامل قراردارد.

درنتیجه بعلت ویژگیهای تشریح شده در این نوشتار به نظر میرسد، ساختار سیاسی مبتنی بر تشکیل یک حزب در جهت توسعه اجتماعی و سیاسی ایران آسیب پذیریهای زیای خواهد داشت و از جهات کلی تطابقی با نظام فکری مردم ایران ندارد اما چنانچه تشکیلات به صورت یک سازمان یا یک ساختار نظامی شکل گیرد، به علت اعمال انظباط از بالا و زمینه های پذیرش تاریخی آن، بیشتر مورد مقبولیت و موفقیت قرارخواهد گرفته و قاطبه مردم بیشتر بدآن تمایل خواهند داشت تا اینکه بخواهند رهبریت را به صورت فرهنگی بپذیرند. حداقل درساختار ساقه های تشکیلاتی وعملیاتی این نظریه میتواند صادق باشد .

 بدیهی است که استمرار و ثبات در روند ایجاد دمکراسی و عدالت های اجتماعی جدا از انجام فعالیت های گسترده و سازمان داده شده فرهنگی مقدور نخواهد بود و در هر دو بخش، نیاز به سازماندهی و اقدام عملی احساس میشود.

……

پایان

]]>
بررسی فرهنگی جامعه ایران – بخش چهارم https://khodrahagaran.org/fa/%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af%db%8c-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d8%b9%d9%87-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%e2%80%93-%d8%a8%d8%ae%d8%b4-%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1%d9%85/ Sat, 13 Aug 2011 05:36:40 +0000 http://khodrahagaran.org/fa/?p=6268 بررسی فرهنگی جامعه ایران

پاشا

تابستان ۱۳۹۰

دفتر تولید سازمان خودرهاگران

—————————————————————————-

در جوامع توسعه نیافته، انسان عادت به انطباق خود با جمع را دارد. بعبارتی یک انطباق منفی، یعنی تطبیق فرد در یک جمع، بدون تبادل اطلاعات و مفاهیم و صرفاً با پذیرش همه خصوصیات و ویژگیهائی که یک طایفه به فرد دیکته میکند و به عبارتی یعنی تبعیت کامل از جمع! در این انطباق منفی که در جامعه سنتی ایرانی امری عادی است، جمع پذیری و جمع گریزی نیز تشدید شده و همانگونه که یک فرد سریعاً جذب جمع میشود، سریعاً هم میتواند همه چیز را رها کرده و از آن جدا شود. در این بینش است که معمولاً انسانها شخصیت دوگانه به خود میگیرند و تظاهر به وجود میآید و متعاقباً رفتارهای تزویر و ریا کاری از تولیدات این مکانیسم خواهد بود. به این صورت که با انطباق منفی فرد در یک جمع، به جای شخصیت یک فرد، شخصیت یک طایفه یا یک خانواده اهمیت پیدا نموده و به آن هویت داده میشود و نه به خود فرد. در یک عشیره معمولا” سعی میشود که انسانهای مشابهی تولید شوند و این انسانهای همگون که عادت کرده اند همیشه شرایط جمع را بپذیرند دراین حالت است که به پذیرش هرسیستم استبدادی نیز میتوانند تن دهند چه آن سیستم حکومتی باشد و چه مذهبی.

 جمهوری اسلامی نیز با اطلاع از این اصل مهم و با روی کار آوردن و دادن مسئولیت به این لایه های عقب نگهداشته شده اجتماعی، مزدورانی را از بدنه آن استخراج و به کار گرفته است که از نظر ذهنی و زمینه های فکری آمادگی عملکرد ضد انسانی و ضد اجتماعی را داشته باشند. انسانهای استبداد زده ای که عادت دارند به هر خفتی تن دهند. و اصولاً طراحی ولایت فقیهی از این بستر آماده فکری در ایران نشئت گرفته چرا که حتی در داخل خانواده ها تفکر و اندیشه غالب اندیشه پدرسالارانه است.

سیستم، کاملاً آگاه است که طبقات کنشگر جامعه عمدتاً طبقات پائین جامعه بوده و از همراهی جنوب شهری ها در مبارزات آزادی خواهی مردم در هراس است   « هر چند که اصولاً بافت جنوب شهر تهران با بافت فکری و جمعیتی آن در سال 57 تفاوتهای اساسی یافته وبه کلی دگرگون شده » و با این آگاهی، این طبقه را با برنامه ریزی های صورت گرفته سعی در مهار کردن دارد. با برنامه هائی، مانند تشویق به خشونت انسانی، جلوگیری از توسعه مدنی، طراحی مدارس بصورت ضد آموزش و پرورش بودن، توسعه و گسترش اعتیاد، بزهکاری، تبلیغ غیر مستقیم سکس، ایجاد فرهنگ نفع پرستی و جلوگیری از رشد هرگونه تفکر و یا کار گروهی و جمعی، ایجاد حس نفرت و بدبینی اجتماعی، رودروی قرار دادن مردم در مقابل هم، به جای رودروی قرار گرفتن مردم در مقابل دولت وبصورت فراگیرتر در داخل جامعه ایران برنامه های خاصی را بصورت حساب شده به مورد اجرا قرار میدهد. بعنوان مثال در برخورد با کودکان، کودک آزاری، تنبیه بدنی دانش آموزان، تحقیر و تلقین به بی ارزش بودن آنان که تا درآینده فاقد اعتماد بنفس و عزت نفس انسانی باشند و طبیعتاً با تشدید این رفتار وایجاد عقده های روانی، این رفتارهای ضد اجتماعی، جرم های فردی را درآینده گسترش وسبب خواهد شد و یا درمورد زنان، با ترویج بدرفتاری با آنان، بهره کشی و سلب آزادی های انسانی، تشویق به چند همسری درجامعه، ترویج فساد و نادیده گرفتن شخصیت و ارزشهای انسانی یک زن، و تأمین نکردن امنیت های اجتماعی و اقتصادی آنان، که متعاقب خود روسپیگری و بهره کشی شرعی (صیغه) ، تکدی گری و اعتیاد را بوجود خواهد آورد، اقداماتی را فراهم میآورد که جامعه از خود مشغولی مجالی پیدا نکند تا تفکر آرمانی داشته باشد. و همین وضعیت اخلاقی و روحی است که باعث گسترش بی سابقه اعتیاد و مواد در جامعه شده ومانع از طرح درخواست های متعدد انسانی و فردی تک تک شهروندان میشود تا جمهوری اسلامی به بقاء خود ادامه دهد. وقتی انسانی، آن هم با پیش زمینه های فرهنگی قبیله ای آلوده به بزهکاری میشود، تمامی بالندگی و سرافرازی اش را همراه با  تمامی غرور و شخصیت انسانی و مدنی اش را از دست خواهد داد.

با این شرایط همین انسانهای آلوده و دردمند دیگر توان و انگیزه قیام را نخواهند داشت و با اعتیاد گسترده موجود، درخواست تأمین نیازهای طبیعی آنان که متوجه حکومت است همه به یکباره از بین رفته و صرفاً به تأمین مواد مخدرخود خواهند اندیشید. و مثلث نیازهای انسانی که توسط روانشناسان ترسیم شده، به نقطه واحد خواهد رسید. «یک نیاز فقط!»

]]> بررسی فرهنگی جامعه ایران – بخش سوم https://khodrahagaran.org/fa/%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af%db%8c-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d8%b9%d9%87-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%e2%80%93-%d8%a8%d8%ae%d8%b4-%d8%b3%d9%88%d9%85/ Tue, 09 Aug 2011 05:31:47 +0000 http://khodrahagaran.org/fa/?p=6225 بررسی فرهنگی جامعه ایران

پاشا

تابستان ۱۳۹۰

دفتر تولید سازمان خودرهاگران

—————————————————————————-

سیستمی همانند دیکتاتوری های همه جانبه باستانی که برای رهبر مقام فرهمندی قائل بودند به وجود می آورد.

 مذهب به صورت تاریخی همیشه در همه ارکان اجتماعی ( و به عنوان میراث ساسانیان که در ابتدا با آئین زرتشتی افراطی در ایران آغاز شده ) با نفوذ تفکر ارتجاعی خود تمامی حرکت های اجتماعی را تحت تأثیر قرارداده و در بیشتر موارد چنین گردیده که امکان آغاز یک جنبش اجتماعی یا عدالت خواهی با ساختن مذهب منطبق با آن ضرورت داشته است. همچنانکه اکثر جنبشهای آزادیخواهی بعد از اسلام هر کدام به گونه ای رنگ نوعی مذهب به خود داده بودند.

ترکیب مذهب با عشیره گری در کنار سیستم های اقتصاد توزیعی عقب مانده مانند شبکه بازار، ملغمه ای ساخته که پیش زمینه های فکری قانون گریزی و افکار ضد اجتماعی موجود، بدان دامن زده است. در کنار یکدیگر قرار گرفتن عوامل فوق، پدیده ای را تولید میکند که ساختن سازمانهای مدنی و فرهنگی را بی معنی واحساس نیاز جامعه به این سازمانها را کاملا” منتفی مینماید. و از این جهت محیطی طلائی برای زورگویان حاکم فراهم میآورد.

حال آنکه در جوامع دیگر، تفاوتهای فرهنگی به شکل تنوع فرهنگی مطرح میشوند و نهایتاً یک نوع همزیستی فرهنگی با پدیدار شدن سمفونی جمعی، برقرار میگردد. اما در جوامع سنتی یا نیمه سنتی دیکتاتورزده بین ارکان فرهنگی تشکیل دهنده جامعه همواره شکاف و فاصله معنی داری وجود داشته و به دلیل محدودیت های فکری و موانع ایجاد شده در گستره افکار انسانی، تفکرات طایفه ای اقتدار خود را تثبیت و از سوئی نیز محدودیت های سیاسی و اجتماعی، مانع از ایجاد تحمل و تعامل و اصل تنوع فکری میگردند. این محدودیت ها درصورت استمرار حاکمیت سیاسی نظامهای خود کامه، بصورت تشدید شده خود را در بدنه اجتماع نشان خواهند داد. و با وضعیتی روبرو میشویم که به جای ارتقاء فکری، دو گانگی های فرهنگی و البته تضادهای تفکری، قدرت مییابد که آن هم میتواند گاهی بصورت مقابله مدرنیته در مقابل سنت خود را مطرح نماید. این تقابل یا به یک تقابل آشکار منتهی میشود و یا با دید خوشبینانه، به نوعی مدارا و یا نفرت در سکوت خواهد انجامید. این تضادها و سئوالهای رودروی پاسخ داده نشده، آتش یک نوع اختلاف مزمن را همیشه میتواند روشن نگهدارد که بهانه های لازم را برای کنترل و مهار سیاسی جامعه همیشه در اختیار طراحان میتواند قرار دهد.

از تولیدات حاشیه ای این نوع جوامع، پدید آمدن ناهنجاریهائی مانند بدبینی، عدم اعتماد شهروندی، نفع پرستی فردی و طایفه ای و بویژه دوگانگی شخصیتی است و البته خرافه پرستی وتسلیم به تقدیر بدبختی و عادت کردن به شکست و غم گساری از تبعات بعدی آن خواهد بود. علاقه شدید به دیدن فیلم ها و سریالهای مصرفی و وقت پرکن، از علائم دیگر این گونه جوامع محسوب میشود. دیدن گرفتاری ها ی دیگران با ترکیب هیجان، امید و نا امیدی یک نوع حس همدردی همراه با ایجاد شرایط تحمل پذیری زندگی سخت موجود را تقویت مینماید. مخصوصاً که آخر هر داستانی نیز میبایستی به نیکی ختم شود!! حسی که در زندگی روزمره و بدور از هرتحول سازنده و جدا از هرنوع پیشرفت شخصی و یا تأمین نیازها، که همواره با سرکوب خواسته های ارزشی و انسانی نیز همراه است، هرگز نمی توان آن را لمس کرد، و تنها در پناه قصه پردازی است که میتوا نند به آرامش رسیده و احتیاجات مادی و معنوی و بویژه عزت نفس انسانی خود را ارضاء و آنرا دراین داستانها جستجو نمایند. ( دقیقاً برخلاف انگیزه دیدن فیلم ها در جوامع پیشرفته که جهت ایجاد هیجان و یا آموزش و تفکر ویا تنوع و تولید شادی کاربرد دارند )

نقش یک فرد در این جوامع کاملاً تحت تأثیر نقش یک طایفه یا یک قوم قرار داشته و وابستگی های مذهبی هم از سوی دیگر آنرا تثبیت و بدان دامن میزد. در چنین شرایطی اصولاً خواسته ها و نیازهای انسانی جدا از چهارچوب نیازهای تعریف شده قبیله ای یا مذهبی نمیتواند نمود عینی داشته باشد و وابستگی کامل یک فرد از نظر اقتصادی و معیشت و حتی بقاء و زندگی به یک عشیره مانع از تولید و طرح خواسته های انسان محوری میشود. اجتماعات انسانی، به جای رشد و پیشرفت های لازم مدنی، در معرض جریانات سلطه طلبی مذهبی و البته با انگیزه های سود جوئی عده ای خاص قرار داشته و ادبیات اجتماعی و سیاسی آنان نیز مبتنی بر غارت، چپاول، قدرت طلبی و فرهنگ حذف و خشونت و نهایتا” استبدادزدگی است.

]]>