نشریه خودرهاگر – شماره پانزدهم
خودرهاگر شماره ۱۵ شماره پانزدهم ۲۹ اسفند ماه ۱۳۹۸
خودرهاگر شماره ۱۵ شماره پانزدهم ۲۹ اسفند ماه ۱۳۹۸
با بروز خیزش اعتراضی آبان 1398 که در روز 24 آبان کلید خورد، خیلی زود، هم رژیم و هم جامعه دریافت که با یک حرکت متفاوت از آن چه تاکنون دیده بودیم مواجه شده است. این امر سبب شد که بسیاری از کسانی جامعه ی ایرانی را مستعد هیچ حرکتی نمی دانستند ارزیابی خود را تا مرز اعلام این که کشور وارد «فاز انقلابی» شده است به پیش برند.
این مهم ممکن است اگر فعال شویم، اگر تسلیم جنگ روانی نشویم، اگر اسیر تبلیغات رسانه های دشمن ایران نشویم، اگر بدخواهان ایران و دمکراسی را با هر شکل و شمایل شناسایی کنیم، اگر وارد میدان شویم و در یک کلام، اگر به خود باور داشته باشیم. آینده ی هر ملتی در دست خود اوست، مگر نخواهد و اگر بخواهد.
جان کلام این که «جبهه ی جمهوری دوم» یک راه حل فن-محور بوده که بر اساس بررسی ضعف های گذشته طراحی شده است. خصلت متعارف آن نیز در این است که قرار نیست از افراد و چهره ها و تشکل های گمنام ساخته شود؛ بر عکس، جبهه درهای خود را به روی نیروهای سیاسی تشکیلاتی و فردی موجود در اپوزیسیون باز می کند تا بیایند و در عین تنوع و تفاوت های خود، در کنار هم، سازنده ی یک مجموعه ی دارای مشروعیت اجتماعی و مجهز به قدرت مدیریت کشور شوند و از بستر تغییرطلبی فعلی- که در جامعه موج می زند-، استفاده ی بهینه کنند.
پیشنهاد «جمهوری دوم ایران» بر آنست که با یک طرح قابل اجرا دوران سیاه و تباه رژیم اسلامی را، به عنوان «دوران جمهوری اول»، پشت سر بگذاریم و با تکیه بر ایده ی یک «جمهوری دمکراتیک و لائیک» دوران تازه ای را در تاریخ ایران آغاز کنیم. برای این منظور این ایده باید به پروژه تبدیل شود. مرحله ی ضروری این کار، تشکیل «جبهه ی جمهوری دوم ایران» است. یک جبهه ی جمهوریخواه، دمکراتیک و لائیک که بتواند، ضمن ایفای نقش جایگزین برای حکومت کنونی، مدیریت قیام خلع قدرت از رژیم را بر عهده گیرد. در یک کلام، با پیوستن ایرانیان علاقمند می توان با یک طرح برنامه ریزی شده و مرحله بندی شده از رژیم کنونی خلع قدرت کرد، کشور را به یک دولت موقت مورد اعتماد مردم سپرد، انتخابات لازم برای تصویب قانون اساس جدید را برگزار کرد و در نهایت، قدرت را به دست حکومت منتخب اکثریت مردم سپرد.
حاکمان کنونی،-به واسطه ی یک مکانیزم فشار هدفمند- که باید تعریف، تدقیق و با برنامه درعمل متحقق شود-، قدرت را با خشونتی کمتر و به ناگزیر به یک دولت موقت مورد قبول اکثریت مردم واگذار می کنند و دولت موقت، با مشروعیت مردمی خود، به برگزاری انتخابات مجلس موئسسان، الغای قانون اساسی استبدادگرای جمهوری اسلامی، تصویب قانون اساسی جدید مبتنی بر ارزش های دمکراتیک و تایید آن توسط رفراندم عمومی، اقدام کرده و به این ترتیب دوره ی «جمهوری دوم» در تاریخ معاصر ایران آغاز خواهد شد.
برای هریک از این دو آماده باشیم. در صورت گزینش رئیسی شرایط برای پیاده ساختن سناریوی حذف کلیت نظام فراهم می شود و در صورت بازگشت روحانی به قدرت، رژیم در سرازیری دگرگون هایی کوچک و بزرگ ناخواسته خواهد بود که قدری دورتر ودیرتر از نظام حکومتی فعلی، جز نامی باقی نخواهد گذاشت. این آغاز ورود به مسیر تعیین تکلیف است و برای تمامی نیروهای تغییر طلب درون کشوری و برون کشوری یک نقطه ی عطف و سرمایه ی امید و تلاش بیش از پیش است. در سناریو نخست با اتکاء به تجربه ی ۸۸ ضرورت پرداختن به تهاجم سازمان یافته مطرح است و در سناریوی دوم تاکید بر راهکارهای تقویت جامعه ی مدنی برای بازپس گیری قدرت توسط شهروندان. خود را برای هردو سناریو آماده سازیم.
جا دارد ما ایرانیها از حالا مراقب واقعیت استعمار تحریمی قرن بیست و یکم باشیم و برای اعمال بیشتر تحریمها شادی نکنیم، چرا که هریک از آنها وبالی بر گردن نسلهای متمادی جامعهی ایران در دهههای آینده خواهند بود. درست است که تحریمها رژیم ایران را هدف قرار میدهند، اما فراموش نکنیم که آنها در فردای رژیم، ایران را هدف قرار میدهند.
وظیفهی عقلانی ما تلاش جدی و هدفمند برای پایین کشیدن رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی تا نتواند با ادامهی سیاستهای مخرب داخلی و منطقهای خود طناب استعماری تحریمها را برگردن ملت ما محکم تر نکند. هیچ کنشی برای تامین استقلال ایران امروز بیش از پایین کشیدن رژیم کنونی ضروری تر و اضطراری تر نیست.
پایان اصلاح طلبی، آغاز استحاله طلبی کورش عرفانی خبرنامه گویا تنش های درون نظام جمهوری اسلامی، نه دیگر فقط به خاطر تضاد منافع جریان های درون آن، که به دلیل عدم توان ساختارهایش برای انطباق با مسیرهای ناهمسو، افزایش یافته است. خصلت نامتقارن سیاست های […]
Copyright © 2024 | WordPress Theme by MH Themes