ارتباطات سیاسی را باید از دنیای مجازی فراتر برد

بی شک کم نبودند کسانی که حاضر بودند با قبول خطرات برای اعتراض به اعدام پنج مبارزی که روز یکشنبه به دار آویخته شدند به مقابل دانشگاه بیایند، اما در عمل چنین نشد. نه فقط به دلیل حضور انبوه نیروهای سرکوبگر، بلکه هم چنین به دلیل عدم اطلاع از وجود چنین مراسمی. به همین دلیل لازم است که فعالان جنبش در استراتژی اطلاع رسانی خود بازبینی کنند و ابزارهای مناسبتری را جهت اطلاع رسانی توده ها بکار گیرند.
هر چند که اینترنت وسیله ای مناسب در این عرصه است اما کافی نیست و نیاز به وسایل ارتباطی یاری رسان دارد تا بتوان از رساندن پیام خود اطمینان کافی داشت. به نظر می رسد که بدون اطلاع رسانی از طریق وسایلی مانند اطللاعیه های چاپ شده و توزیع شده، اعلامیه های چاپی که این سوی و آن سوی می گذاریم و نیز شعارنویسی وسیع روی دیوارها و در نهایت ارتباطات رو در رو نمی توانیم امیدوار باشیم که توده های مردم از موضوع تجمعات و محل و تاریخ وساعت آن اطلاع یابند.
سرنوشت جنبش در گرو رفع این نقیصه است، بدون آن نمی توان به سوی یک حرکت فزاینده، گسترده و پیشرو حرکت کرد. باید به این مشکل به طور جدی، زیربنایی و اضطراری پرداخت. در غیر این صورت مبارزه به صورت یک اشتغال مجازی درخواهد آمد و صرفا یک بخش محدود را در جامعه تحت پوشش قرار خواهد داد. یک کارشناس به نام حمید تهرانی در مصاحبه ای با رادیو آلمان چنین می گوید:
آیا برآورد مشخصی وجود دارد که بدانیم همین الان چه تعداد از افرادی که دارند به عنوان هواداران جنبش سبز در فضای سایبر کار میکنند، در داخل ایران هستند و چه تعدادی خارج از ایران؟

بهترین برآوردی که داشتم، مصاحبهای بود که با گردانندهی صفحهی فیسبوک آقای موسوی و خانم رهنورد داشتم. به نظر او ۳۰ درصد از ۱۲۶هزار هوادار صفحهی فیسبوک موسوی داخل ایران هستند. برآورد من این است که در مجموع ۴۰ تا ۵۰درصد کاربران از داخل ایران هستند. البته همین را هم سخت بتوان دقیق گفت.

به این ترتیب می توان برآورد که یک فراخوان برای تظاهرات از طریق اینترنت در میان 10 نفر دریافت کننده بین 3 تا 5 نفر را در ایران تحت پوشش قرار می دهد. بر این اضافه کنیم مشکلات فنی و سرعت اینترنت و قطع آن در موارد حساس را . از بین این سه تا پنج نفر چند نفر این خبر را پخش می کنند، چند نفر خود اقدام می کنند و مجموع این ها چه نیرویی را تشکیل می دهد؟ همه این ها ضعف های اساسی را نشان می دهد که بدون پرداختن به آنها نمی توان امیدوار بود که جنبش کار خود را جلو ببرد.
در این راستا باید بر تعداد رسانه هایی که به سمت داخل می رود افزود. برای این منظور باید تعداد رادیو ها و تلویزیون هایی را که به کارجنبش می پردازند افزایش داد. در حال حاضر تعداد رادیو و تلویزیون های فارسی که به داخل می رسد کم نیست اما آنها اغلب به پخش فیلم و ترانه و در بهترین حالت کلی گویی های سیاسی و تسویه حساب های قدیمی مشغول هستند و کسی به درد جنبش نمی پردازد.
برای پاسخ گویی به بخشی از این مشکل ما برآن هستیم که رادیو صدای خودرهاگران را که کار خود را بر روی اینترنت آغاز کرده است از طریق ماهواره به سوی داخل کشور ببریم. برای این منظور نیاز نخست همیاری مالی ایرانیانی است که باور دارند باید این کار انجام شود. فراموش نکنیم که صدای خودرهاگران در صدد فقط دو ماموریت مشخص است: یاری رسانی به خودآگاهی و خودسازماندهی فعالان جنبش.