بيش از يک صد سال است که جامعه ايران در جستجوي آزادي و مردمسالاري و از طريق چندين جنبش و حرکت عظيم تلاش مي کند. اين تلاش در زمان تصويب اين سند در نقطه اي حساس قرار گرفته است.
جامعه ايران نيازمند يک دگرگوني است. جنبش کنوني توانايي آغاز اين دگرگوني را دارد. عمق و جهت (کميت و کيفيت) اين تحول بستگي دارد به آگاهي و تلاش تک تک ايرانيان. هر يک ازما مي تواند يک پشتوانه ي نظري، مادي و يا عملي براي اين منظور باشد. بديهي است که کار جمعي و هماهنگ در اين مسير موثرتر از کار فردي و پراکنده است. ما گروهي از ايرانيان برآن شده ايم تا با ايجاد يک تشکل در فرايند اين تحول نقش بيافرينيم. اين حکايت از باور ما دارد به نقش اراده ي فردي و جمعي افراد در شکل دادن به تاريخ خود نام اين تشکل «خودرهاگران» است. تشکل ما يک سازمان فرهنگي-سياسي است. هم به فرهنگ سازي و ترويج فرهيختگي اجتماعي، يعني کار از پايين، مي پردازد و هم، به دخالت در تعيين سرنوشت خود، از طريق دخالت سياسي در عرصه ي قدرت، از بالا.
ما بر آن هستيم تا با ايجاد يک تشکل پايدار، اخلاق مدار و خردگرا زمينه را براي اين کار آماده سازيم.
- زيربناي فلسفي خودرهاگران چيست؟
بنياد فلسفي ما انسان محوري است. ما به درک، شعور، قدرت، استعداد، قابليت، خلاقيت و در يک کلام، توانايي مادي و معنوي بي نهايت انسان در عرصه ي هستي باور داريم. هيچ مرزي در آفرينش و خلاقيت و شکوفايي انسان قابل تصور نيست. بر اين اساس «خودرهاگران» باور دارد که هر انساني بايد با آگاهي و اراده ي خويش سرنوشت فردي و جمعي خود را شکل دهد تا اين تلاش هاي انقرادي و اجتماعي در نهايت به جامعه اي رهنمون شود که در آن خودشکوفايي انسان ميسر خواهد بود.
مسير حرکت کلي ما ازشرايط حال تا دستيابي به آن جامعه ايده آل چنين است:
خود آگاهي >> خودسازماندهي >> خودرهايي >> خودگرداني >> خودشکوفايي
جامعه ي ايده آل خودرهاگران چگونه است؟
چنين جامعه اي از يک شاخص مهم برخوردار است که براي «خودرهاگران» به عنوان يک هدف مادي مشخص قابل تعقيب است: حفظ نهادينه ي جان وحرمت انسانياين، يعني تامين امنيت نهادينه ي زندگي تک تک افراد هم از حيث جسماني و هم از حيث رواني. اين حفاظت نهادينه از دو طريقصورت مي گيرد: ترويج فرهنگ مدني (فرهيخته سازي) و قانون سالاري .
فرهيخته سازي اجتماعي >>>>><<<<<<< حاکميت قانون
دستيابي به يک چنين ايده آلي ميسرنيست مگر از طريق يک جامعه انسان محور که سه پديده ي داراي روابط متقابل در آن تامين و تضمين شده باشد:
- آزادی
- عدالت اجتماعي
- مردمسالاري
اين سه به هم وابسته هستند و نمي توان يکي را بر ديگري ترجيح داد. ما براين باوريم که روابط بين اين سه عنصر متقابل است. هيچ يک بر ديگري ارجحيت ندارد زيرا تامين هر يک از آنها مشروط به وجود دو عنصر ديگر است:
- آزادي امکان دفاع نهادينه از عدالت اجتماعي را مي دهد.
- عدالت اجتماعي امکان دفاع نهادينه از آزادي را مي دهد.
- مردمسالاري امکان دفاع نهادينه از آزادي و عدالت اجتماعي را مي دهد.
سازمان خودرهاگران براي تحقق اين سه آرمان در جامعه ي ايران تشکيل شده و تلاش مي کند.
- منظور از آزادي چيست؟
منظور ما از آزادي، مفهوم آن در حالت مطلق خود است و مصداق هاي آن عبارت است از:
|
|
|
|
|
|
|
||
- منظور از مردمسالاري چيست؟
منظور ما از مردمسالاري عبارت است از دخالت مستقيم شهروندان در تعيين سرنوشت خود از پايين ترين امور جمعي تا بالاترين سطوح مديريت کشور. دخالت نهادينه ي شهروندان در اداره ي امور مدني، حرفه اي و سياسي مصداق مردمسالاري است.
خود گرداني به معناي حضور فعال و نهادينه ي مردم در عرصه هاي گوناگون مديريت و تصميم گيري مي باشد.
- گستره ي عملکرد خودرهاگران
انديشه ي ما جهان شمول است و ما آرزوي سعادت مادي و معنوي را براي همه ملت هاي جهان و تک تک انسان هاي روي کره ي زمين داريم. به همين دليل نيز در مسير خود هرگز براي منافع تشکيلاتي خويش در کنار دولت يا حکومتي که اين اصول را آگاهانه و عامدانه زيرپا گذارد قرار نخواهيم گرفت. تفکر ما انسان مدار و جهان شمول است اما کنش و فعاليت ما روي ايران متمرکز است.
جهاني فکر کنيم، ملي عمل کنيم.
- خودرهاگران مي خواهد چه کند؟
بنا برآن چه آمد، اهداف و وظايف ما به دو بخش تقسيم مي شود:
- در عرصه ي فرهنگي خودرهاگران به ترويج تفکر انسان مدار مشغول خواهد بود.
- در عرصه ي سياسي خودرهاگران براي استقرار نظامي که جان و حرمت انسان را به صورت نهادينه حفاظت کند تلاش مي ورزد.
Leave a Reply