از: فرهنگسرای انسانگرایی
هنر در فضای باز و اجتماعی
هنر در فضای عمومی،حساسیت اجتماعی را بالا می برد, پرسش های تازه و دور از متن زندگی روزمره به وجود می آورد و زمینه بروز خلاقیت فردی و اجتماعی را گسترش می دهد. هنر در فضای عمومی مانند یک «حادثه » عمل می کند. موقعیت غیر مترقبه و حاشیه ای که حادثه در برابر چشم بیننده ایجاد می کند،باعث قطع ارتباط او با متن روزمره می شود.
در جامعه ای که زمینه بروز حوادث غیر مترقبه فرهنگی در آن به حداقل رسیده باشد، حادثه هرچند که ناگوار باشد ؛ اعم از مرگ و اعدام تا تصادف و ضرب و شتم و … جذابیت بصری پیدا می کند و جامعه ناظر بر حادثه می شود. هنر اما حادثه سازنده ای است که گرچه بیننده را به سمت تعلیق و تفسیر شخصی می کشد، اما برش های لازم برای جدایی از روزمره گی را فراهم می کند و تنش های ناشی از شتاب زندگی شهری را کاهش می دهد. علاوه بر این، حیات اجتماعی هنر، منجر به بالا رفتن سطح فرهنگ عمومی می شود، گرچه خود معرف این سطح نیز هست. موسیقی نیز همین گونه است، با این تفاوت که الزام به اجرای زنده و خلق آنی اثر، موسیقی را در فضای عمومی به حادثه جذاب تری بدل کرده است.
شهر همانطور که گروههای متعدد اجتماعی و فرهنگی را گرد هم می آورد، فرصتی برای حیات گروههای هنری متعدد نیز فراهم می کند. در شهرهایی که ملزومات اقتصادی و اجتماعی نوعی زندگی چند فرهنگی یا حیات همزمان فرهنگ های متعدد را موجب شده است، موسیقی در فضای عمومی اسباب پیوند اجتماعی است. در پاریس، در لندن، در نیویورک و در همه شهرهایی که خصوصیات چند فرهنگی دارن و ملیت های مختلف، گروههای اجتماعی متعدد و پاره فرهنگ های خاص خود را به وجود آورده اند،
هنر در فضای عمومی و موسیقی به طور خاص، زمینه پیوندهای فرهنگی میان گروه های اجتماعی را فراهم می کند. واکنش مشترک به یک اجرای خیابانی اعم از ایستادن و نظاره کردن و شنیدن تا از کنار اجرا و اجتماع آدم ها عبور کردن یا زمزمه کردن تم یا خط ملودی مشترک، جرقه های ساده اما بسیار موثر پیوندهای اجتماعی است.