چند فرضیه در مورد ترور سه مبارز کرد در پاریس

چند فرضیه در مورد ترور سه مبارز کرد در پاریس

کورش عرفانی

رادیو زمانه

ترور سه زن کرد در پاریس در روز چهارشنبه ۹ ژانویه موجی از تاثر و پرسش را برانگیخته است. یکی از آنها سکینه جانسیز از بنیانگذاران “پ‌ک‌ک” و به گفته ناظران، هدف اصلی این عملیات بوده است.چه کسی این سه کرد مبارز را در قلب پایتخت فرانسه به قتل رسانده و چه انگیزه‌ای موجب این ترور بوده‌ است؟این نوشتار به بررسی برخی فرضیه‌ها در این باره می‌پردازد.

در ابتدا برای درک بستر سیاسی این ترور بد نیست نگاهی بیندازیم به تشکل سیاسی طرح شده در این ترور یعنی حزب کارگران کردستان “پ‌ک‌ک”.

“پ‌ک‌ک” چه گروهی است؟

حزب کارگران کردستان که به نام پ‌ک‌ک شناخته می‌شود از دل جریانات سیاسی و نظامی کرد ترکیه بیرون آمده و در سال خرداد ۱۹۸۴ به عنوان یک سازمان دارای مشی مبارزه  مسلحانه شروع به فعالیت کرد. این حزب گرایش چپ دارد و از بدو تاسیس در منطقه کردستان ترکیه برای کسب خودمختاری و حقوق فرهنگی و سیاسی برای کردها، سرگرم مبارزه  چریکی علیه دولت ترکیه بوده است. رهبر این گروه، عبدالله اوجالان، در اسفند سال ۱۳۷۷ با همکاری ترکیه، اسرائیل و آمریکا بازداشت شد و از آن زمان در زندان جزیره  ایمرالی به سر می‌برد. مبارزه مسلحانه حزب پ‌ک‌ک و درگیری با دولت ترکیه پس از دستگیری رهبر آن با فراز و نشیب‌هایی ادامه یافته است. برخی آمار تلفات این رویارویی از آغاز تاکنون را ۴۵ هزار نفر تخمین می‌زنند.

دادگاه نظامی ترکیه اوجالان را در ابتدا به اعدام محکوم کرد اما او هم اینک در حال گذراندن دوران محکومیت خود به حبس ابد است. در این سال‌ها بسیاری چیزها تغییر کرده‌اند. دولت کنونی ترکیه که موفق شده اقتصاد این کشور را رونق بخشد، در صحنه سیاست بین‌الملل نیز موفقیت‌های شایانی کسب کرده و می‌رود که نقش سرکرده را در بسیاری از حوادث منطقه‌ای و از جمله در مورد سوریه ایفاء کند. شاید همین امر است که ترکیه را بیش از پیش مستعد پذیرفته شدن در اتحادیه اروپا می‌کند. آرزویی که بسیاری از ترک‌ها در سر دارند و آن را گامی کیفی در تغییر سرنوشت اقتصادی، سیاسی و حتی اجتماعی- فرهنگی خود می‌دانند.

اهمیت حل موضوع کردها برای ترکیه

یکی از موانع اصلی ترکیه در راه ادغام در اتحادیه  اروپا پرونده قطور نقض حقوق بشر در این کشور و به ویژه در پیوند با مساله کردهاست. برخورد نظامی و سرکوبگرانه  دولت این کشور علیه کردها یکی از پرونده‌های همیشه باز ترکیه نزد دولت‌های غربی بوده است. به این ترتیب بعید است بدون حل و فصل مسالمت‌آمیز مساله کردستان، دولت ترکیه بتواند برای عضویت در اتحادیه اروپا با استقبالی شایسته روبرو شود. به همین دلیل نیز دولت رجب طیب اردوغان بر آن شده تا شاید با مذاکره با رهبر حزب پ ک ک در زندان زمینه‌ای برای تفاهم و صلح به وجود آورد.

خبرهای تایید نشده‌ای در هفته های اخیر در این مورد منتشر شده بودند که امید به مذاکراتی موفقیت‌آمیز برای حل مسالمت‌آمیز نزاع طولانی دولت ترکیه با کردها را تقویت می‌کردند. اما این فضای مثبت دیری نپایید و ترور سه زن کرد در پاریس فضا را به کلی تغییر داد.

آنها که مذاکره می‌خواهند و آنها که نمی‌خواهند

این سه فعال کرد در دفتری متعلق به تشکل‌های کردی در پاریس به ضرب گلوله کشته شده‌اند. چهره  شاخص در میان این سه نفر، سکینه جانسیز است. وی از بنیانگذاران حزب کارگران کردستان و  نخستین زنی است که به عنوان عضو ارشد این سازمان برگزیده شده بود. وی سال‌ها در زندان بوده و از همان‌جا نیز نقش فعال و حتی هدایت‌گر اعتراضات در بیرون از زندان را داشته است.

سکینه جانسیز از جمله کسانی بوده که بسیاری از زنان کرد را به مراحل بالای فعالیت در حزب پ ک ک کشانده و فرمانده  جنبش چریکی زنان در منطقه کردنشین شمال عراق محسوب می شد. او از سن پایین به مبارزه پیوسته و از ابتدا با عبدالله اوجالان همراه بوده است.  وی به عنوان مسئول بخش مالی و تدارکات حزب در اروپا و مسئول بخش زنان پ ک ک در اروپا نیز خوانده شده است.

نکته  کلیدی در ترور سکینه جانسیز این است که او از جمله رهبران نزدیک به عبدالله اوجالان بوده که تلاش وافری به خرج داده تا مذاکرات با دولت ترکیه پا بگیرد و به نتیجه  برسد. آیا این امر موجب ترور او شده؟ به هر روی، ترور وی به عنوان هدف اصلی عملیات، راه را براین فرضیه باز می‌کند که  تروریست‌ها در پی وارد کردن ضربه‌ای مهم به مذاکرات جاری میان پ ک ک و دولت کنونی ترکیه بوده‌اند. مذاکراتی که اگر به نتیجه می‌رسید؛ می‌توانست یک نزاع طولانی مدت و خونین را پایان دهد.

فرضیه‌های مطرح در مورد ترور

درباره این که چه کسی این اقدام را صورت داده، چند فرضیه مطرح است:

۱) گروه‌های تروریستی متعلق به احزاب دست راستی ناسیونالیستی ترکیه. یکی از این گروه‌ها به نام «گرگ‌های خاکستری» سابقه دست بردن به اسلحه و ترور و چماقداری علیه مخالفان دولت مرکزی ترکیه را دارد. این گروه که رابطه خود با دولت ترکیه را نه آشکار و نه پنهان کرده؛ به عنوان یک گروه شبه نظامی ترس و وحشت را به جان هرکسی انداخته که داعیه خودمختاری و جدایی‌طلبی و مخالفت با «عظمت و اتحاد ترکیه» را داشته است.

این گروه که توسط یک نظامی سابق بنیان نهاده شد، با دفاع از ایده‌های پان‌ترکیسم تقلیدی ناشیانه از حزب فاشیسم ایتالیاست که با روش‌های تروریستی در جهت تحقق شعارهای خود تلاش می‌کند. آنها قصد دارند ترکیه‌ای بزرگ تشکیل دهند که به قول خودشان شامل ۱۰۰ میلیون نفر می‌شود. یکی از شعارهای آنها این است: « همه چیز باید برای ترکیه و به سود آن باشد.»  این گروه هم‌چنین سابقه‌ای  طولانی در کشتن روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و مدنی کرد دارد.

در حال حاضر بیشتر توجهات به سوی این گروه معطوف است. اما باید دید که آیا دولت ترکیه تلاش جدی برای تحقیق در زمینه نقش احتمالی «گرگ‌های خاکستری» خواهد کرد یا نه. به عبارت دیگر، آیا حامیان این گروه در ارتش و سازمان اطلاعات ترکیه اجازه می‌دهند که نقش و حضور احتمالی این گروه در ترور پاریس مسجل شود یا خیر. دولت‌های استبدادی آرایش شده به دمکراسی، معمولا این گونه گروه‌ها را به طور جدی و عملی محدود نمی‌کنند.

۲) اختلافات درون گروهی پ ک ک یکی دیگر از فرضیه‌های احتمالی در این باره است. برخی حدس می‌زنند که رقابت‌های سیاسی در سطح رهبر حزب سبب شده است که جناحی خواهان مذاکره با دولت ترکیه باشند و جناح دیگر، خلاف آن را بخواهند. این احتمال وجود دارد که با رفتن یک بخش از حزب پ ک ک به سوی مذاکره و سازش احتمالی با دولت مرکزی، جناح مخالف در صدد جلوگیری از پیشبرد این روند برآمده باشد. اما به نظر می‌رسد در ورای برخی اختلاف‌های نظری که حتی میان اوجالان و برادرش هم شناخته شده است، موضوع اختلاف در پ ک ک، بیشتر ساخته و پرداخته دستگاه‌های اطلاعاتی و تبلیغاتی دولت ترکیه  باشد. آنها در طول سال‌ها تلاش کرده‌اند که این تصور را ایجاد کنند که در درون این حزب دو گرایش «بازها» و «کبوترها» وجود دارد و این که بازها جنگ و کشتار می‌خواهند و کبوترها مذاکره و صلح.

اما در ورای این تبلیغات مدیریت شده حکومتی، آن چه مسلم است این که شاخه‌هایی از پ ک ک، که در ایران و سوریه مشغول مبارزه هستند، ممکن است گرایش‌های سیاسی قدری متفاوت نسبت به مرکزیت پ ک ک داشته باشند. به طور مثال شاخه سوری حزب زیر نظر «باهوز اردال» در این راستا قرار می‌گیرد. می‌توان حدس زد که کردهای سوریه، اینک که رژیم بشار اسد در سوریه در خطر اضمحلال است، بدشان نمی‌آید که پ ک ک وارد فرایند صلح جدی با دولت ترکیه نشود تا روزی درصورت سقوط اسد به رویای پیوستن به اقلیم کردستان و تشکیل یک کشور مستقل کردستان همراه با کردهای ترکیه و ایران و عراق، تحقق بخشند. به همین دلیل شاید مذاکراتی که آغاز شده بود امر چندان مطلوبی برای «باهوز اردال» و هم‌رزمان کرد سوری وی نبوده است.

اما به هر روی فرضیه تسویه حساب داخلی چندان قوی نیست، زیرا هر سه مقتول به جریان اکثریت در درون پ‌ک‌ک تعلق داشته‌اند که به اوجالان و خط مذاکره وفادار بوده است. تا این جای کار آن چه به عنوان قتل های درون حزبی محسوب می‌شود اغلب از جانب خط رهبری خود حزب و در قبال کسانی بوده که می‌خواسته اند به گونه‌ای، اختلاف و انشعاب را دامن بزنند. تا به حال، چندین ترور در کردستان عراق و یا اروپا نسبت به کسانی صورت گرفته است که خط رهبری اوجالان را در حزب زیر سوال برده بودند.

۳) یکی دیگر از فرضیه‌ها به سوی سرویس‌های اطلاعاتی دولت ترکیه نشانه می‌رود که سابقه‌ای طولانی در ترور کردهای مسلح فعال در طول دهه‌های گذشته داشته است. هر چند به نظر می‌رسد در سال‌های اخیر سازمان اطلاعات ملی ترکیه از عناصر رادیکال و مشکوک خود تصفیه شده اما برخی از تحلیلگران بعید نمی‌دانند که هنوز رگه‌ها و پس مانده‌هایی از نیروهایی در دل این سازمان باشند که پیش‌تر در آن به تدارک جوخه‌های مرگ برای ترور فعلان سیاسی مبارز و مسلح مشغول بودند.

تنها چیزی که این فرضیه را به قول بعضی و البته نه کردها، تضعیف می‌کند این است که دولت ترکیه به طور آگاهانه به سرویس‌های اطلاعاتی خویش دستور چنین تروری را نداده باشد.اما بعید نیست که این دولت از وجود بقایای جریان‌های حذف‌گرا در درون سازمان اطلاعات ملی خود باخبر باشد و در مواردی چشم بر عملکرد جنایت‌کارانه وغیرقانونی آنها ببندد تا از این طریق هم خودش به طور رسمی درگیر موضوع نباشد و هم این که مهره‌های اصلی جریان‌های مسلح مخالف نیز از سر راه برداشته شوند.

سخنان بسیار تند رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، خطاب به دولت فرانسه و رئیس جمهور این کشور نوعی ردگم کردن تلقی شده است. اردوغان آنها را متهم به حمایت و داشتن رابطه نزدیک با اعضای حزب پ ک ک کرد که در لیست سازمان‌های تروریستی اتحادیه اروپا قرار دارند و از آنها درباره دیدار فرانسوا اولاند، رئیس جمهور این فرانسه با سکینه جاسیز توضیح خواست. این

هیاهوی تبلیغاتی نخست وزیر ترکیه که تا مرز تهدید به اقدام قانونی علیه دولت فرانسه پیش رفته است، شک و تردید زیادی نسبت به نقش احتمالی دولت این کشور در ترور پاریس ایجاد کرده است.

در همین راستا باید گفت که  شک و تردیدها متوجه یک دولت در سایه نیز می‌شود. این اصطلاح برای شماری از نظامیان و ناسیونالیست‌های افراطی سابق در ترکیه به کار برده می‌شود که در دهه‌های اخیر در راس کار بوده‌اند و اینک با وجود عدم حضور رسمی در پست‌های دولتی یا ارتش، قدرت عملیاتی خویش را پشت صحنه حفظ کرده‌اند. این همان جریانی است که در سال ۲۰۰۷ روزنامه‌نگار ارمنی «هرانت دینک» را به جرم نوشتن مقالاتی ترور کردند که وی در آنها  دولت عثمانی را به قتل‌عام ارمنی‌ها متهم می ساخت.

بعید نیست که این دولت در سایه قدرت عملیاتی خویش را همچنان حفظ کرده باشد و در بزنگاه‌های حساس برای یاری‌رسانی غیررسمی به دولت حاکم و یا در این مورد مشخص، برای جلوگیری از هر گونه مصالحه احتمالی طی مذاکره دولت با کردهای ترکیه، وارد عمل شده باشد.

۴) در میان کسانی که شک و ظن‌ها به آنها نیز برجسته است پاره‌ای دولت ها نیز دیده می‌شوند. در میان آنان باید از سرویس‌های اطلاعاتی سوریه نام برد. به نظر می‌رسد دولت اسد که با روش‌های ترور مخالفان خود در خارج بیگانه نیست ، مایل نباشد که ترکیه از مشکل کردهای خود فارغ شود تا در این صورت تمام تمرکز خود را روی فشار برای تعیین تکلیف رژیم بشار اسد بگذارد. به همین دلیل، با این ترور خواسته است که دولت ترکیه را در رابطه با مشکل کردهای خود به خانه اول برگرداند و حتی درگیری‌ها را میان آنها تشدید نماید.

همین فرضیه در مورد سرویس‌های اطلاعاتی رژیم ایران هم مطرح است. جمهوری اسلامی به طور آشکاری با سیاست‌های کنونی ترکیه در صحنه  بین‌المللی تضاد دارد. نخست به خاطر نقش این کشور در تضعیف حکومت اسد در سوریه، که متحد دیرینه ایران محسوب می‌شود و دیگر، به دلیل استقرار موشک‌های پاتریوت در خاک ترکیه. به همین خاطر، شاید رژیم ایران بدش نیاید تا از طریق این ترور دردسر دوباره‌ای برای دستگاه نظامی ترکیه ایجاد کند و آنها را به مسائل درونی خویش سرگرم سازد؛ این امر هم به نفع خود رژیم ایران است و هم به سود متحد وی در سوریه.

پاره‌ای از تردیدها نیز متوجه  نقش سرویس‌های اسرائیل است. اسرائیل از جمله کشورهای دارای نفوذ در کردستان عراق است و بسیار مایل است در تلاش‌هایی حضور داشته باشد که سبب جدایی کردهای ترکیه، سوریه و ایران و پیوستن آنها به اقلیم کردستان، برای تشکیل یک کشور جدید می‌شود. این امر به معنای آن است که اسرائیل در صورت ایجاد مانع در روند شکل‌گیری تدریجی کشور مستقل کردستان، وارد عمل خواهد شد. نفوذ اسراییل میان کردهای عراق و حضور اطلاعاتی و اقتصادی آن در اقلیم کردستان، حکایت از آن دارد که این کشور روی تشکیل یک کشور کردستان مستقل به عنوان متحد و پایگاه خویش در زیر گوش ایران، عراق، ترکیه و سوریه حساب باز کرده است.

هشداری برای فعالان سیاسی

نکته آخر در مورد این ترورها باز می‌گردد به نقش ضعیف و شک‌برانگیز سرویس امنیتی فرانسه.  باردیگر این سرویس‌ با عملکردی سهل‌انگارانه، ظن ناظران را برانگیخته که چه بسا دولت فرانسه قاتل یا قاتلان را می‌شناسد و دم نمی‌زند. روشن نیست که در صورت صحت این فرضیه، منافع فرانسه در چیست، اما اگر چنین باشد باید به معامله‌ای مهم و پرسود برای دولت فرانسه اندیشید. همگی به یاد داریم که قتل شاهپور بختیار درست مدت کوتاهی پیش از آن صورت گرفت که دولت‌های فرانسه و ایران به قدری به هم نزدیک شده بودند که «فرانسوا میتران»، رئیس جمهور وقت این کشور، در آستانه سفری به ایران بود. هم‌چنین به یاد داریم که «ادوارد بالادور» نخست وزیر این کشور قاتلان «کاظم رجوی» را، که پس از ترور وی در سوئیس در فرانسه بازداشت شده بودند، بی سر و صدا به رژیم ایران تحویل داد. این سابقه سیاه برای سرویس‌های امنیتی فرانسه سبب شده است که امروز نیز انگشت اتهام به سوی آنان نشانه رود.

این احتمال نیز دور از  ذهن نیست که نظر به گسترش کمی و کیفی کار تشکیلاتی مانند پ ک ک در خاک فرانسه،  دولت این کشور بی‌میل نبوده باشد که این ترورها گاهی موجب ترس فعالان سیاسی خارجی در این کشور شود تا درصدد برآیند که زیاد روی این کشور به عنوان پناهگاه یا مرکز فعالیت خویش حساب نکنند. امری که در محاسبات دولت فرانسه و با توجه به سنت کهن پذیرش پناهندگان سیاسی در این کشور نباید از نظر دور داشت.

تعداد کثیر تظاهر کنندگان کرد در روز شنبه ۱۲ ژانویه در پاریس و خشم و قاطعیت مشهود در میان آنان باید هشداری بوده باشد برای دولت فرانسه که مبادا جنایت برنامه ریزی شده‌ای را در این کشور پوشش داده باشد. مبارزان و هواداران پ ک ک در فرانسه و در اروپا بی‌شک خواهند توانست موضوع را از نزدیک پی‌گیری کرده و پنهان‌کاری احتمالی پاریس در این زمینه را افشا سازند.

در پایان باید یادآور شد که این ترور نشان داد رژیم‌های دیکتاتوردر منطقه  هم‌چون ایران و سوریه و … هنوز اروپا را به عنوان منطقه‌ای می‌بینند که می‌توان در آن به شکار مخالفان خود بپردازند. در این چارچوب، موضوع ترور این سه زن، هشداری است برای برای فعالان اپوزیسیون ایران که سابقه سیاه رژیم جمهوری اسلامی را خوب می‌شناسند

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*