بار دیگر خرداد فرا رسید. ماهی پرماجرا و پر از فرصت. ماهی که در آن می توان برای جنبش آغازی جدید را تدارک دید. امروز کمتر کسی است که باور داشته باشد چیزی به ام نظام جمهوری اسلامی کمترین قابلیتی برای تغییر و تحول داشته باشد. هرچه است ایستایی و انحطاط و سرکوب است. رژیم به زبانی روشن با مردم سخن می گوید: تا ساکت شوید دستگیر، شکنجه و اعدامتان می کنم، در خیابان و مدرسه و دانشگاه به سراغتان می آیم و هر بلایی
که دلم بخواهد برسرتان می آورم.
طرح اجباری کردن مقنعه برای دانشگاه یک مثال خوب در این زمینه است. به محض آن که دانشجویان اعتراضات خود را قدری فرونشاندند رژیم به ضد حمله دست زد و در پی تحمیل محدودیت هایی جدید برای دانشجویان است. اگر بازهم اعتراضی نبیند طرح های آخوند پسندانه ی دیگری را نیز به دانشگاه ها تحمیل خواهد کرد.
جمهوری اسلامی یک نظام برده سالار است، شهروند نمی خواهد، برده و مرده می خواهد. از موجود انسانی و از موجود زنده وحشت دارد. همه را مرده دل یا مرده تن می خواهد. پیام این نظام این است یا از پس من بر می آیید و یا تا آن جا که بتوانم جان و مال و هست و نیست شما را غارت و چپاول کرده و ناموستان را تجاوز می کنم.
آنها که می خواهند این واقعیت سیاه و خشن رژیم را با واژه های پرطمطراق و رنگی زیباتر جلوه دهند خیانتی بزرگ را مرتکب می شوند. باید مردم را در مقابل آینه ای قرار داد که در آن واقعیت آن چه هستند و آن چه بر آنان روا داشته می شود را ببینند و به دنبال آن نباشند که با فرار از واقعیت خود را در یک امید کاذب فروبرند. باید برای توده ها توضیح داد که جز براساس اراده ی خود و جز بر مبنای خواست خویش راهی برای نجاتشان نیست. نه کسی به فریادشان خواهد آمد و نه به طور جبری حاکمیت ستمگر و جنایتکار کنونی از آنها دست برخواهد داشت.
بنا براین بر یک نکته باید تاکید کرد: یا می جنگیم و آزاد زندگی می کنیم یا می ترسیم و برده می میریم.