گزارشی از تلویزیون فرانت لاین درباره:
جنبش جوانان 6 آوریل
تهیه و ترجمه از دفتر تولید سازمان خودرهاگران
جنبش جوانان 6 آوریل چگونه آغاز گردید
در 23 مارس 2008، گروهی کوچک ازکنشگران جوان مصری – که خودرا جنبش جوانان 6 آوریل مینامیدند – در فیس بوک، صفحه ای را باز کردند که به طرفداری ازیک اعتصاب برنامه ریزی شده کارگران نساجی شهرمحله الکبرا بپردانزد، این اعتصاب در اعتراض به دستمزدهای پائین وقیمتهای بسیار بالای مواد خوراکی بود.
رهبران گروه عبارت بودند از(خانم) عسرا عبدالفتاح، احمد رشید 27 ساله واحود ماهر، او هم 27 ساله.
این دسته ازحدود سیصد تن دعوت کردند به صفحه فیس بوک آنان بپیوندند، درکمترازیک روز، 3000 عضو ودرچند هفته 70.000 نفرازسراسرمصر، به این درخواست برای اعتصابات جهت حمایت از کارگران محله الکبرا پیوسته بودند.
این نوجوانان، کلا 20 و چند ساله، به فکربرنامه ریزی برای یک جنبش نبودند. آنها تصمیم گرفتند صفحه ای درفیس بوک به حمایت ازکارگران محله الکبرا بازنمایند. این صفحه که بازشد بلافاصله شروع به جلب حمایت نمود.
در ششم آوریل، هزاران تن ازکارگران شورش کردند. ولی پلیس امنیت مصربه آنان حمله نمود، چهار نفررا کشت وچهارصد تن را دستگیرکرد. رشید، یکی از رهبران گروه، نیزبازداشت و بیش ازدوهفته زندانی گشت. پس از آزادشدنش که بر روی تلویزیون نیز پخش شد تلویزیونی اش، تصمیم گرفت دست ازکنشگری بردارد. طولی نکشید که او وماهربرسرجهت گیرهای جنبش ازیکدیگر جدا گشته و ماهررهبری را بدست گرفت.
پس ازیک اعتراض ناکام در4 مه 2008 – هشتاد سالگی حسنی مبارک – ماهردستگیرگشته، بازجوئی شد و مدت 12 ساعت کتک خورد. پس ازدادن یک شماره رمزنادرست برای 6 آوریل فیس بوک آزاد شد، ولی اعتراض ها وبازداشت های دیگرازگروه تا سه سال بعد ادامه یافت.
دراین مدت اعضای 6 آوریل روشهای اجتناب از خشونت جنبشهای جوانان صرب و اکرائین را مطالعه کردند. درتابستان 2009، محمد عادل، بلوگ نویس و کنشگر6 آوریل برای دیدن یک دوره اموزشی پیرامون راهبردها برای انقلابهای بی خشونت در صربستان – مردمی که سرنگونی اسلوبودان میلوسویچ را در سالهای1990سازمان داده بودند — به آنجا سفری کرد.
دردسامبر2008، یکی ازاعضای6 آوریل برای شرکت در”(نشست) عالی اتحاد جنبشهای جوانان” که توسط وزارت امورخارجی آمریکا ترتیب داده شده بود ازایالات متحده دیدن نمود. بموجب یک مطلب ویکیلیکس،این کنشگرگفت که درآنجا با دیگرکنشگران پیرامون تکنیکها برای فراراز نظارت وآزار دولت تبادل نظر است.
او همچنین به تماس خود دروزارت امورخارجه گزارش کرد که گروه 6 آوریل “میل دارد فراخوانی برای یک اعتصاب دیگردر 6 آوریل 2009 بدهد، ولی متوجه است که این کاربدلیل دخالت سازمان امنیت کشور”محال” خواهد بود وافزود که دولت رهبری گروه، ازجمله ماهررا ناگزیرازمخفی شدن کرده است[1].
شمارش معکوس تا انقلاب 25 ژانویه
به گفته خانم مونا الطهاوی، ستون نویس وسخنران، “درنبودهرگونه اپوزیسیون واقعی دربرابر رژیم مبارک، 6 آوریل آن مکانی شد که جوانان میتوانستند به آنجا بروند. مهمتراینکه (6 آوریل) توانست آنها را از فضای مجازی کنده وبه دنیای واقعی ببرد. زیرا که این براستی یک چالش بود، چالشی که تنها به آنهائی که “مانند آنها” بودند محدود نمیشد.
سرنگونی زین العابدین بن علی، رئیس جمهور تونس، پس از 23 سال درقدرت بودن، جوانان مصری را به هیجان آورد. جنبش 6 آوریل ازآن روی 25 ژانویه 2011 را برای تاریخ اعتراض خود برگزید که مصادف با یک روز تعطیل همگانی، یعنی روز پلیس بود. درسالهای گذشته، آنها همواره در 25 ژانویه راهپیمائی کرده بودند، ولی برای مسخره کردن این تعطیلی. همانگونه که ماهرگفته است” :چگونه میشد انتظارداشت که ما برای این اوباشان، این شکنجه گران، این جانیان جشن بگیریم؟“
پانزده روزمانده به تاریخ موعود ، آنگونه که ماهر دریک مصاحبه، گروه 6 آوریل یک “اتاق عملیات” ایجاد نمود که هدفش “بحث و گفتگو بود پیرامون جزئیات گفته است روزمره وعادی، ازجمله برآورد برد فراخوان ما به اعتراض با توجه به سامانه های اینترنتی، دقت در داده ها واطلاعاتی که به شهروندان داده میشد، ومطالعه مکانیسم های ابتکاری اعتراض هائی که هدفشان خنثی نمودن روشهائی است که سازمان امنیت حکومت همواره برای پیشگیری تظاهرات و اعتراض ها بکارمیگیرد” بود .
دو روز پیش از اعتراض های پیشبینی شده، ماهر گفت گروه سلول های 30-50 نفری از کنشگران سازمان داده، هرسلول میبایستی درجائی از پیش تعیین شده درقاهره گردهم آیند، ولی درهرسلول یک نفردسته را بسوی “محل ملاقات اصلی” رهبری کند. حدود همان وقت، اسماء محفوظ، یکی از بنیان گذاران جنبش جوانان 6 آوریل جوانان را در یک ویدیوی viral video ویژه که در آن به آنها میگوید “ازدولت نترسید” به هیجان آورد.
درخواست ها ی معترضین
درحالیکه بردامنه ی اعتراض میدان تحریرطی ژانویه و اوایل فوریه 2011 گذشته مرتب افزوده میگردید، چنبش جوانان 6 آوریل در6 فوریه 2011 درخواست هایمشخصی را اعلام داشت:
• مبارک باید بیدرنگ استعفا دهد
• مجلس ملی وسنا باید منحل گردند
• یک “گروه نجات ملی” که شامل تمام شخصیت های ملی، سیاسی، روشنفکران، کارشناسان قوانین اساسی وحقوقی ونمایندگان گروه های جوانان که تظاهرات روزهای 25 و 28 را خواستارشده بودند باید تشکیل گردد. این گروه یک دولت ائتلافی برای دوران گذارتشکیل خواهد داد. گروه همچنین یک شورای ریاستی گذار برای انتخابات آینده ریاست جمهوری تشکیل خواهد داد.
• یک قانون اساسی جدید تضمین کننده تمام اصول ازادی و عدالت اجتماعی باید نوشته شود.
• مسئولان کشتن صدها “شهید” در میدان تحریر باید محاکمه شوند.
• زندانی ها باید بیدرنگ آزاد گردند.
دیگرجنبش های جوانان
افزون برجنبش 6 آوریل، بلوگ نویسان وکنشگران نماینده تعدادی ازنظریات سیاسی و مذهبی – ازجمله طرفداران کارگرو اخوان المسلمیندراعتراضات نقشهای مهمی بازی کردند.
یک جنبش بزرگ پیرامون صفحه فیس بوکی “ما همه خالد سعید هستیم”، که یادبودی برای بلوگ نویسی بنام خالد سعید بود تشکیل گردید. سعید در ویدیوئی که در آن ظاهرا پلیس در6 ژوئن 2010 سرگرم تقسیم مواد مخدر مصادره شده می باشد دربلوگ خود آورده بود. پلیس رد پای اورا دریک کافه پیدا کرد و درخیابان انقدراورا کتک زد تا اینکه مرد. والد غنیم، مدیراجرائی گوگل صفحه ای را بطورناشناس دراوایل ژوئن باز نمود؛ در اواسط ماه، صفحه 130,000 عضوداشت و نزدیک 22 ژانویه 2011 تعداد اعضاء به 380.000 تن رسید
رقمی که آن را به “بزرگترین وزنده ترین گروه فعال حقوق بشر” مصرتبدیل نمود. طی اعتراصات، غنیم بازداشت گشت و،
بسیارهیجان برانگیزوپراحساس با تلویریون (Dream TV)، پس ازآزاد شدنش، در یک مصاحبه که در یک کانال خصوصی مصری انجام داد بینندگان بیشماری داشت.
درمدت انقلاب، این جنبش های جوانان غالبا با یکدیگرهمکاری میکردند ودرتاکتیک های خود برضد رژیم سرسختی نشان میدادند. دسته ی «خط اول» درقاهره یک گروه جوانان سازمان دهنده درمیدان تحریر که شامل نمایندگانی از گروه 6 آوریل، جوانان اخوان المسلمین، جنبش مخالف به رهبری محمد البرادعی ودیگران می شد را تشکیل میداد. آنها خودرا شورای جوانان انقلابی نامیده ودرمدت کوتاهی پس ازاستعفای مبارک در11 فوریه، یک شناسنامه برای یک مصر آزاد صادر نمودند.
این بیانیه می گفت: “ما اعلام میداریم که درآستانه یک مصرنوینی هستیم که همواره ارزویش را داشتیم”، بخشی ازاعلامیه ای است ازسوی یک گروه ائتلافی جوانان که سایت فرانتلاین درچهارچوب این گزارش دنبال کرده بود.
ولی همه جوانان معترض بخشی از یک جنبش سازمان داده شده نبودند. در 7 فوریه 2011، در حالیکه حسنی مبارک همچنان به قدرت آویزان بود وپرسشهائی درباره معامله با رژیم پخش میگردید، سارا ای. توپول، گزارشگر اسلایت (Slate) از یک معترض جوان پرسید ایا از شورای جوانان انقلابی میدان تحریر چیزی شنیده، پاسخ گرفت “کدام یک؟”
خانم صبا محمود، یک استادیارانسان شناسی دردانشگاه کالیفرنیا، برکلی، به سپهربلوگی مصر پرداخته ودرباره اینکه چرا انقلاب مصر موفق بود، نطرمیدهد که “دقیقا بخاطر اینکه یک مقام و قدرت سیاسی ویگانه که شورش را فراخوان دهد و هم آهنگی نماید وجود نداشت.”او میافزاید که درهمان حال“بسیاری از زنان و مردان جوانی که دراین شورش شرکت کردند افراد زودباور وآرمان گرائی نیستند که نمیدانند چه میکنند و درباره چه چیزی حرف میزنند.”
چالشهای پیش رو
دریک مصاحبه با NPR در تاریخ 14 فوریه 2011، احمد ماهر، یکی از پایه گزاران 6 آوریل درباره پیام خود به همیاران، پیرامون ادامه دادن به اعتراض صحبت کرد وگفت: “آنهائی که تظاهرات میکنند هدفهای خودرا دارند. ما تصمیم گرفتیم درحالیکه منتظرپاسخ به درخواست های خود {برای اصلاحات} می باشیم تظاهرات نکنیم. ما همواره می توانیم دوباره به خیابان برگردیم.”
با این وجود حسام ال حمالاوی پایان نبرد را دوردیده ومیگوید “کنشگران می توانند دست ازاعتراض برداشته، اندکی استراحت کرده، برای شش ماه به کارهای خود با مزد بالا برگشته و منتظراین باشند که نظامیان نجات بخش ما شوند. ولی کارگرنمیتواند به کارخانه خود برگردد وهمچنان 250 لیره (مصری) دریافت نماید…. ماموریت تمام نشده.”
[1] درباره داستان 6 آوریل میتوان به کتاب “کنشگران قاهره از فیس بوک برای سرنگون کردن رژیم استفاده میکنند” اثردیوید ولمن دراکتبر 2008 “Cairo Activists Use Facebook to Rattle Regime” ومطلب “انقلاب، ازنوع فیس بوک“”Revolution, Facebook-Style”، نوشته خانم سامانتا ام. شاپیرو در مجله نیویورک تایمزمورخ ژانویه 2009 رجوع نمود.
Leave a Reply