برای پیروزی جنبش در انتظار سازماندهی است
کورش عرفانی
جنبشی که از سازماندهی مردمی محروم باشد یا شکست می خورد یا به بیراهه می رود. مردم در صورت آگاهی و حس ضرورت به دنبال سازماندهی می روند و وقتی که نه آگاهی داشته باشند و نه سازماندهی، بی شک حرکت اعتراضی آنان از سر شور و احساسات است و این نیز امری نیست که دوام آورد و یا راهنمای خوبی برای یک حرکت جمعی باشد. تجربه ی سال 1357 این موضوع را ثابت کرد که برای مردمی که از آگاهی و سازماندهی برخوردار نیستند عاقبت خوبی در انتظار نیست، حتی اگر برای ایجاد یک تغییر هزاران کشته دهند.
امروز نیز این واقعیت در مقابل ماست. امروز هم اگر با تکیه بر درک از چرایی اعتراض و نیز با روی آوردن به شکل مناسب اعتراض گری، یعنی حرکت سازمان یافته و هدفمند، اقدام نکنیم آینده ی بهتری در انتظارمان نیست. به همین دلیل باید از وقت و فرصت ها بهره برد تا این دو عنصر را برای جنبش تامین نمود: نخست آگاهی برای توده هایی که خبر ندارند در جامعه چه می گذرد و چرا این چنین می گذرد و دیگر، سازماندهی برای بخش هایی از مردم که از آگاهی برخوردارند و می خواهند به صورتی کارآ اقدام کنند.
پرداختن به این دو ضرورت اما آسان نیست، اولی را می توان با فعالیت هایی مانند برنامه های رادیویی و تلویزیونی و نیز بهره برداری از اینترنت و یا پخش شبنامه و امثال آن پی گیری کرد. اما در رابطه با سازماندهی چه می توان کرد؟ این کار دشوار است و به همین دلیل نیز بسیاری از تشکل های سیاسی و یا فعالان جنبش چندان میل و رغبتی به آن ندارند. چون کاریست که هم دانش می خواهد و هم زحمت فراوان برای انتقال موثر این دانش به کنشگران. به عبارت دیگر باید که فن سازماندهی را به آنان که نیاز دارند آموخت.
اگر دشواری این کار سبب شود که بخش بسیار کمی از سازمان ها و فعالان سیاسی به سراغ این کار مهم روند بدون شک ضعف سازماندهی باردیگر جنبش را در معرض نوعی آسیب پذیری جدی و تجربه شده قرار خواهد داد. اما اگر باشد همت کافی و گسترده تا سازماندهی را دل جنبش به یک واقعیت عینی و ملموس تبدیل سازد در این صورت معجزه ی آن را خواهیم دید. سازماندهی اجتماعی به صورت خودسازماندهی بروز می کند. یعنی مردم در سطوح و جاهای مختلف همدیگر را پیدا کرده، به هم اعتماد کرده و اقدام به کار جمعی می کنند. در سایه ی این کار جمعی بخش فعال جامعه آماده می شود تا در مقابل رژیم و دستگاه سرکوبگر آن به طور موثر اقدام کند. یعنی به دفاع از خود برخیزد و در گام بعد، با یورشی هدفمند پایه های مادی رژیم را فلج کرده و به سوی یک تعیین تکلیف نهایی پیش رود.
می دانیم که برای پیروزی یک جنبش دو فعالیت بسیار لازم است: اعتراضات خیابانی و اعتصابات سراسری. هر دو این ها نیز نیازمند سازماندهی یا به طور دقیق تر بگوییم خودسازماندهی هستند. برای اعتراضات خیابانی جمع های سازمان یافته می توانند جمعیت بیشتری را به خیابان ها آورده و در هنگام رویاوریی با نیروهای سرکوبگر به دفاع از مردم و از پای درآوردن نیروهای سرکوبگر همت کنند. در زمینه ی اعتصاب سراسری نیز وجود جریانی سازمان یافته می تواند آگاهی، دانش و مدیریت برپایی اعتصاب را به سراسر حوزه های اقتصادی ببرد.
وجود اعتراضات خیابانی سازمان یافته و اعتصابات سراسری سبب می شود که شرایط برای خلع قدرت از حاکمیت فراهم شود. چیزی که نیاز به یک قیام گسترده، ناگهانی و هدفمند دارد. چنین قیامی نیز بدون سازماندهی ناممکن است. در صورت وجود شبکه های اجتماعی، یعنی جمع های سازمان یافته ی مردمی، می توان در یک حرکت سراسری مراکز دولتی را تسخیر کرد، نیروهای سرکوبگر را فلج کرد، صدا و سیما را تسخیر نمود و با فراخواندن مردم به خیابان ها تمام پایگاه های دولتی را به تصرف درآورد. همین شبکه های سازمان یافته آن گاه اجازه ی مدیریت اوضاع را می دهند تا یک نیروی جایگزین بتواند اداره ی جامعه را در دوران گذار بر عهده گیرد. در آن دوران نیز این نیروی سازمان یافته مراقب است که قدرت به دست یک جریان انحصارگرای دیگر نیافتد.
پس از طی شدن دوران گذار همین شبکه های مردمی به عنوان نمودهای قدرت اجتماعی به صورت ضد قدرت در مقابل حاکمیت های بعدی حضور خواهند داشت و با نهادینه کردن خویش به دفاع از حقوق و ارزش های مطلوب جامعه خواهند پرداخت. قدرت اجتماعی با اتکاء به تجربه ی سازمان یافته ی خویش می تواند در زمینه مدیریت خرد و کلان کشور مورد استفاده قرار گیرد و به این ترتیب با کاهش قدرت سیاسی دستگاه دولت را کوچکتر و ضعیف تر و مکانیزم های دخالت مستقیم مردم در تصمیم گیری برای اداره ی جامعه را قویتر و وسیعتر نماید. بنابراین تکیه هر نیروی پیشرو و مبارزی در شرایط کنونی قبل از هر چیزی باید بر عنصر سازماندهی یا به طور دقیق تر بر «خودسازماندهی» مردم آگاه باشد.
**
6 April 2011
منبع: سايت ديدگاه