واژه فمینیسم

 

از: فرهنگسرای انسانگرایی
هنوز در زبان فارسی معادل مورد اجماعی ندارد و اغلب به همین واژه فمینیسم صورت و یا به صورت مفهومی برای”دفاع از حقوق زنان” به کار برده می شود. اما منظور از این واژه عمدتا جریانی است که منشاء آن به قرن نوزده می رسد، یعنی زمانی که به دلیل صنعتی شدن جوامع غربی و نیاز به نیروی کار بسیار بالایی که دیگر صرفا نمی توانست با مردان تامین شود، زنان وارد عرصه کار شدند و نظام‌های سرمایه داری با سوء استفاده از پیش داوری هایی که در جوامع انسانی درباره قدرت ناتوانتر جسمانی زنان نسبت به مردان وجود داشت، در عین حال که کار یکسانی از آنها می کشیدند، حقوق بسیار کمتری به آنان پرداخت می کردند. در نتیجه همزمان با جنبش کارگری ، گاه درون آن و گاه به موازات آن، جنبشی فمینیستی نیز شکل گرفت که در ابتدا مطالباتی صرفا اقتصادی ، یعنی حقوق برابر برای کار برابر را از صاحبان سرمایه می خواست، اما به تدریج تا اواخر قرن نوزده و به ویژه در قرن بیستم، این جنبش رادیکالیزه شد و به سوی تقاضای برابری‌های سیاسی و اجتماعی رفت. زنان خواستار آن شدند که همچون مردان از حق انتخاب کردن و سپس انتخاب شدن به عنوان نماینده سیاسی برخوردار باشند. از آن پس به دلیل تداوم نابرابری در جوامع انسانی بین زنان و مردان و سرکشی و توحش نظام‌های استعماری، نواستعماری، سرمایه داری لیبرالی و در نهایت سرمایه داری نو لیبرالی و در کنار آنها رژیم‌های توتالیتاری و دیکتاتوری کمونیستی و مارکسیستی، که قربانیان اصلی خشونت گسترده آنها، زنان و کودکان بوده و هستند، این جنبش نیز ادامه پیدا کرد اما هر روز تنوع بیشتری پیدا کرد و رویکرد هایی بسیار متفاوت و حتی متضاد در آن ظاهر شدند.

در بیست سال اخیر نیز ما در زمینه نظری و عملی با پدیده پسا فمینیسم روبرو هستیم. در عین حال که در انسان شناسی و جامعه شناسی بیش از پیش دو شاخه مطالعات زنان به همراه انسان شناسی و جامعه شناسی جنسیت پیش می روند. «انسان شناسی و فرهنگ» به دلیل اهمیت این موضوع پرونده‌ای را در این زمینه می گشاید که به تدریج بر مطالب آن افزوده خواهد شد.

نسترن