- انقلاب ها می توانند بی رهبری آغاز شوند، اما دشوار است که بی رهبری به سرانجام برسند. تمام بحث اما در مورد این است که چه کسی می تواند رهبری کند.
- بسیاری تصور می کنند که انقلاب یا جنبش آزادیخواهی یا… از همان ابتدای کار نیاز به یک رهبری مشخص و جا افتاده دارد. این نظر خطاست. حرکت ها توسط مردم معترض آغاز می شوند. اما این واقعیتی است که هر حرکتی از همان ابتدا به حداقل سازماندهی نیاز دارد.
- وقتی یک حرکت اعتراضی گسترده بتواند به دلیل داشتن حداقل سازماندهی تداوم یابد. نیرویی که در حال سازماندهی است به تدریج مشروعیت لازم برای شکل دادن به رهبری را پیدا می کند.
- آن جریان رهبریی که از دل کار سازماندهی جنبش بیرون بیاید می تواند هم مقبولیت مردمی داشته باشد و هم توان عملی. یعنی دارای شبکه ای از نیروهایی باشد که اگر به آنها بگوید این یا آن کنید آن را انجام دهند.
- هر نیرویی که بخواهد مدعی رهبری یک جنبش باشد باید قدرت اجرایی در درون آن جنبش داشته باشد. یعنی نیروهایی باشند که به دلیل باور به آن رهبری و نیز برخورداری از سازماندهی حاضر باشند که به فراخوان های نیروی رهبری کننده جواب عملی بدهند.
- سازمان خودرهاگران از همه کنشگران دعوت می کند که موضوع رهبری را در دل یک فرایند ببینند. رهبری جریانی است که پس از سازماندهی زاده می شود. هر اقدامی برای ایجاد این رهبری قبل از شکل گیری روابط متقابل میان نیروی سازمانده و نیروی سازمان یافته ره به جایی نمی برد. کسی رهبری خواهد کرد که سازمان داده است.