آیا قدرت سیاسی مهم تر است یا قدرت اجتماعی؟
در جامعه ای که شهروندان آگاه و سازمان یافته نیستند و نمی توانند به طور مستقیم برای تعیین سرنوشت خود وارد صحنه شوند البته قدرت سیاسی نقش مهم تری پیدا به خود می گیرد. در چنین جامعه ای، قدرت سیاسی در اختیار کسانی است که به مردم باورانده اند دارای صلاحیت برای مدیریت امور کشور هستند. مردم هم باور کرده اند و به آنها مشروعیت (رای) داده اند. این اقلیت نیز با استفاده از این مشروعیت و نیز با بهره بردن از دستگاه اداری، قوانین، وابسته کردن حیات اقتصادی مردم به خود و حتی در نهایت با زور اراده و خواست خود را به مردم تحمیل می کند. بنابراین قدرت سیاسی بدون وجود ضد قدرت، یعنی قدرت اجتماعی سازمان یافته ی مردم آگاه، می تواند سرنوشت جامعه را به دست خود گیرد و هر چه می خواهد بکند.