رابطه ی روشنفکر با مردم چگونه باید باشد؟
روشنفکر باید میان خود و مردم پل ارتباطی بزند. زیرا آنها در دو سوی رود «خرد» (عقلانیت) واقع هستند. روشنفکر خرد نظری دارد و مردم خرد عملی . این دو با هم مرتبط هستند اما از همدیگر پیروی نمی کنند. جدایی روشنفکران از توده ها به دلیل غرق بودن در خرد نظری است که مردم درک نمی کنند. و مردم به دنبال کسی می گردند که آنها را عقلانیت عملی پیش برد و روشنفکر این توانایی را ندارد. به همین دلیل، به طور مثال، در سال 1357 بعد از سال های سال مدرسه و دانشگاه و مطبوعات و خیل تحصیل کردگان داخلی و خارجی، در نهایت یک غیر روشنفکر است که می آید و توده ها را رهبری می کند. در حالی که روشنفکران، میلیون ها صفحه مطلب کتبی و شفاهی در طول شش دهه در ایران تولید کرده بودند یک آخوند با چند اعلامیه و چند ساعت سخنرانی بیشتر از آنها موثر بود و توده ها را با خود همراه کرد. این نشان می دهد که تولیدات روشنفکر به طور عمده به درد روشنفکران می خورد که توانایی فهم انتزاعی تولیدات خرد نظری را دارند، در حالی که توده ها این توانایی را ندارند و نیاز دارند که با منطق خرد عملی با آنها صحبت شود، یعنی منطق تجربه و احساس همراهی کننده ی آن تجربه. اگر روشنفکر به این واقعیت واقف نباشد کار وی، هرچند ارزشمند، به درد توده ها نخواهد خورد. مگر در قالب کار درازمدت پنجاه یا صد ساله. آن نیرویی در کوتاه مدت بر حرکت توده ها سوار می شود که بتواند با منطق و زبان متناسب با فهم تجربی-احساسی توده ها با آن ها ارتباط برقرار کند و در ایشان انگیزه و امید پدید آورد.