ذهن برای عینی گرایی نیاز به روش دارد و نیز استمرار در بکار گیری روش.
***
تصمیماتی که در زندگی می گیریم قرار است که ما را در برخورد با واقعیت ها یاری دهد. به نحوی که بتوان در این تعامل آن چه را که ممکن است و با دستگاه ارزشی ما نیز مطابقت می کند به نفع خویش صورت دهیم. تحقق چنین امری در بیرون از ذهن ماست. این در بیرون از ذهن ماست که واقعیت ها باید آن گونه که ما می خواهیم تغییر کنند. برای این منظور هم باید ما بتوانیم نخست امور بیرونی و رخدادها را چنان که هستند به عرصه ی فهم بکشانیم. برخورد مستند از همین جا آغاز می شود، از جایی که ما باید ذهن خود را طوری تربیت کرده باشیم که برای فهم قانومندی های حاکم بر پدیده ها تا حد ممکن از تحریف خودخواسته یا ناخواسته و نیز از سانسور و خودسانسوری بپرهیزد و روایتی از آنها را به ما ارائه دهد که نزدیک ترین روایت به حقیقت موضوع در بیرون باشد.
برای تامین چنین خواسته ای چاره ای نداریم جز آن که ذهن خود را با دو چیز آشنا سازیم: 1) تفکر روشمند 2) انضباط در به کارگیری این تفکر روشمند.
مورد نخست بر می گردد به این که ما چگونه پدیده ها را مورد فهم و درک قرار می دهیم. به طور مثال با بکارگیری روش دکارتی می توانیم فهم موضوعات را مرحله بندی کنیم: 1) شک کردن در هر آن چه که بدیهی به نظر نمی رسد 2) پذیرفتن فقط آن چه که بدیهی به نظر می آید 3) تبدیل مسله ی پیچیده به چندین مسله ساده 4) بررسی مسله ها از ساده ترین به پیچیده ترین 5) ازقلم نیانداختن هیچ یک از موضوعات
با این روش ما می توانیم بسیاری از مشکلات خود را برای فهم این یا آن موضوع حل کنیم. اما آن چه که به عنوان ضرورت دوم مطرح می شود پایبندی به این روش و بکارگیری آن به طور منظم و پایدار است. باید تمرین کنیم، جدیت به خرج دهیم و باور داریم که با بکارگیری مستمر این روش می توانیم مجموعه ای از داده ها را داشته باشیم که پایه های آن مستند و واقع گرا بوده و به همین دلیل می توانند به کار گرفته شوند.
روش تفکر خردمندانه می تواند شکل های مختلف به خود بگیرد، می تواند شدت و حدت و گستره های مختلفی به خود بگیرد، اما نمی تواند نادیده گرفته شده و یا این که به صورتی بکار گرفته شود که با فلسفه ی خود، یعنی تولید دانش مبتنی بر واقعیت، در تضادی یا تناقض قرار گیرد.
اگر یک دوست از ما می پرسد که من در تظاهرات ضد رژیم جمهوری اسلامی شرکت نمی کنم آیا این موضوع را تایید می کنی یا انتقاد، ما نباید بر اساس باور از پیش تعیین شده ی خود به آن پاسخ دهیم. برمبنای تفکر با روش خردمند می بایست مراحل را رعایت کنیم. نخست آن که جز بدیهیات را نپذیریم. بدیهیات در این پدیده این است که این فرد، بنا به گفته ی خود، در تظاهرات ضد رژیم جمهوری اسلامی شرکت نمی کند. امر بدیهی دوم این که می خواهد بداند آیا ما این عدم شرکت را تایید می کنیم یا رد. در مرحله ی بعد باید این موضوع را به چند زیر موضوع تقسیم کنیم. نخست این که چه تظاهراتی را می توان ضد جمهوری اسلامی دانست، دوم این که عدم شرکت در تظاهرات به چه معنایی است و سوم این که تایید یا عدم تایید به طور مشخص چیست. در مرحله ی بعد باید از بررسی ساده ترین موضوع شروع کرده و به پیچیده ترین ها برویم. ساده ترین در این میان ارائه ی یک تعریف از «تظاهرات ضد رژیم جمهوری اسلامی است» و بعد «شرکت در آن» به طور مشخص چیست و بعد هم موضوع تایید یا عدم تایید شرکت نکردن.
زمانی که ما موضوع را با رعایت این مرحله بندی بررسی کردیم دید روشنی داریم و می توانیم در پاسخگوی به این پرسش بر اساس نزدیک شدن به واقعیت موضوع عمل کنیم. یعنی پاسخ خود را نه به طور بلافاصله و بر مبنای ذهنیات، بلکه بر پایه مطالعه روشمند مسله قرار داده ایم. (ادامه دارد)