قدرت اجتماعی چگونه شکل می گیرد؟
از طریق بنانهادن واحدهای مردمی سازمان یافته توسط شهروندان و ایجاد پیوند میان آنها با هدف ساختن شبکه های اجتماعی هدفمند و برنامه دار.
از طریق بنانهادن واحدهای مردمی سازمان یافته توسط شهروندان و ایجاد پیوند میان آنها با هدف ساختن شبکه های اجتماعی هدفمند و برنامه دار.
قدرتی است که از مجموع توان نهادهای سازمان یافته ی شهروندی به وجود می آید و از حقوق مردم دفاع می کند.
شاید بد نباشد که در این زمینه به راهکار «خودسازماندهی» توجه نشان دهیم. روشی که در آن، نیروهای آگاه و کنشگر جامعه، به جای انتظار ظهور یک تشکیلات متمرکزِ سازمانده از نوع، که دیگر امکان پدیدآمدنش نیست، به طور خودکفا و فعال با بهره برداری از روش های ارتباط مدرن و کلاسیک اقدام به این کار می کنند. بر این مبنا، این واحدهای خودسازمان یافته جمع های متشکل از کنشگران را زمینه سازی می کنند، آموزش می بینند و در صحنه های مختلف جامعه مانند کارخانه و دانشگاه و محله به طور ملموس و مادی اقدام به آگاهی رسانی و هدایتگری معترضین می نمایند. جبران کمبود سازماندهی از طریق خودسازماندهی است.
کمبود جنبش سبز که عبارت بود از ضعف شمار نیروهای معترض و عدم قاطعیت قهرآمیز آنان در مقابله با دستگاه سرکوب وشکنجه و مرگ برطرف می شود
سازماندهی مردمی گام اصلی بنای جامعه ی انسانی است.
سازماندهی مردمی خط کاری تشکل های اجتماعی است.
سازماندهی مردمی لازمه ی شکل گیری قدرت اجتماعی است.
فرد باید برای خود این مسئولیت را احساس کند که در درون خویش رفتارهای و باورهای غیر عقلانی، ضد انسانی و ضد اجتماعی را مورد کار و توجه قرار داده و آنها را به تدریج برطرف سازد تا به فردی عقلایی، انسان دوست و اجتماعی تبدیل شود.
باید اجازه داد که هر فرد با گذاشتن زمان لازم، ضرورت آزادی را در وجود خویش جا بیاندازد (خودرهاسازی درونی) و آن گاه مسیر درست دستیابی به یک جامعه ی انسانی را شناسایی و در آن مسیر گام بردارد (رهاسازی اجتماعی).
Copyright © 2024 | WordPress Theme by MH Themes